سرنوشت وعده های حاجی بابایی

مهدی بهلولی،روزنامه اعتماد،19/12/91

اینکه کارگزاران دولتی،از ارج و ارزش پیشه ی ما فرهنگیان و بزرگداشت جایگاه آموزش و پرورش سخن گفته و بگویند،پدیده ی تازه ای نیست. سال هاست ما فرهنگیان،در مراسم و مناسبت های گوناگون،از این دست ستایش ها شنیده ایم و گوشمان پر است از جایگاه مهم و برجسته ای،که در پرورش نسل آینده داریم. همچنین بارها و بارها برایمان بازگوشده که ما – کاربدستان دولتی- از دشواری های معیشتی شما آگاهیم و این نارسایی ها را می پذیریم و از این رو در پی بهبود آنیم. نیز گفته اند و شنیده ایم،آموزگاران – از دبستان تا دبیرستان – در ساختار متمرکز آموزش و پرورش و در تصمیم گیری ها،نقشی شایسته و بایسته ندارند و از این رو،دولت مردان در تلاشند تا فرهنگیان از جایگاه درخور،برخوردار گردند. تنها برای نمونه ای از این ادعا ها،می توان به بخشی از سخنان حاجی بابایی،وزیر آموزش و پرورش،در جلسه ی رای اعتماد خود در مجلس شورای اسلامی،نگاهی انداخت که از برنامه های آینده اش چنین گفت : " بازآفرینی مرجعیت معلم،بهبود جایگاه حرفه ای و ارتقاء منزلت اجتماعی/ تلاش مستمر به منظور استفاده از قابلیت های درون و برون سازمانی در جهت ارتقاء و بهبود وضعیت معیشتی معلمان/ تلاش در جهت رشد اعتبارات سرانه واحدهای آموزشی و هدفمند سازی آن ها".

مهدی بهلولی،روزنامه اعتماد،19/12/91

اینکه کارگزاران دولتی،از ارج و ارزش پیشه ی ما فرهنگیان و بزرگداشت جایگاه آموزش و پرورش سخن گفته و بگویند،پدیده ی تازه ای نیست. سال هاست ما فرهنگیان،در مراسم و مناسبت های گوناگون،از این دست ستایش ها شنیده ایم و گوشمان پر است از جایگاه مهم و برجسته ای،که در پرورش نسل آینده داریم. همچنین بارها و بارها برایمان بازگوشده که ما – کاربدستان دولتی- از دشواری های معیشتی شما آگاهیم و این نارسایی ها را می پذیریم و از این رو در پی بهبود آنیم. نیز گفته اند و شنیده ایم،آموزگاران – از دبستان تا دبیرستان – در ساختار متمرکز آموزش و پرورش و در تصمیم گیری ها،نقشی شایسته و بایسته ندارند و از این رو،دولت مردان در تلاشند تا فرهنگیان از جایگاه درخور،برخوردار گردند. تنها برای نمونه ای از این ادعا ها،می توان به بخشی از سخنان حاجی بابایی،وزیر آموزش و پرورش،در جلسه ی رای اعتماد خود در مجلس شورای اسلامی،نگاهی انداخت که از برنامه های آینده اش چنین گفت : " بازآفرینی مرجعیت معلم،بهبود جایگاه حرفه ای و ارتقاء منزلت اجتماعی/ تلاش مستمر به منظور استفاده از قابلیت های درون و برون سازمانی در جهت ارتقاء و بهبود وضعیت معیشتی معلمان/ تلاش در جهت رشد اعتبارات سرانه واحدهای آموزشی و هدفمند سازی آن ها".

اکنون سه سال و نیم از وزارت حاجی بابایی می گذرد و هنوز از انجام وعده هایش،هیچ نشانی نیست؛اگر نگوییم که درست برخلاف برخی از آنها گام برداشته و برمی دارد. برای نشان دادن درستی این سخن،از سرانه آموزشی آغاز کنیم که وزیر به هنگام رآی اعتماد از مجلس،"تلاش در جهت رشد اعتبارات سرانه واحدهای آموزشی و هدفمند سازی آن ها"را از برنامه های خود دانستند. ابتدا این خبر چند روز پیش روزنامه اعتماد را بخوانید : "سرانه مدارس در سال جاری در مقایسه با سال گذشته، 173 میلیارد تومان کاهش پیدا کرده است. روز گذشته اعضای کمیسیون آموزش مجلس در جلسه با معاونان وزیر آموزش و پرورش، به بررسی سرانه عقب‌افتاده و نوسازی مدارس پرداختند. به گفته علیرضا سلیمی، عضو هیات رییسه کمیسیون آموزش مجلس، امسال تنها 57 میلیارد تومان سرانه به مدارس پرداخت شده است. این در حالی است که این رقم در سال گذشته 230 میلیارد تومان بوده است. براساس اعلام مسوولان وزارت آموزش و پرورش، سرانه هر دانش‌آموز در سال تحصیلی جاری 28 هزار و 900 تومان است. بر این اساس امسال باید رقمی حدود، 365 میلیارد تومان برای سرانه مدارس واریز شود. کاهش 75 درصدی واریز سرانه به مدارس در حالی است که پیش از این معاون توسعه مدیریت و پشتیبانی وزارت آموزش و پرورش از رشد 15 درصدی سرانه مدارس در سال تحصیلی 92 - 91 خبر داده بود." البته این ندادن سرانه ی مدرسه ها و یا کاهش شدید آن،تنها به امسال برنمی گردد. هم اکنون چندین سال است که به بسیاری از مدرسه ها،یا سراسر سرانه ای داده نمی شود و یا به حساب آنها مبلغ بسیار ناچیزی واریز می گردد،آنچنان که مدیران،کمتر روی این پول حسابی باز می کنند و چشم شان به "کمک های مردمی" دوخته شده است. کمک هایی که به هنگام تحویل کارنامه و ثبت نام و یا در نشست های انجمن اولیاء با روش ها و شگردهای گوناگون دریافت می شود. از این رو می توان گفت حاجی بابایی،در دوران وزارتش تاکنون،نه تنها "تلاشی جهت رشد اعتبارات سرانه واحدهای آموزشی" نکرده بلکه به کاهش شدید آن نیز دست زده است.

اما وعده ی دیگر ایشان " تلاش مستمر به منظور استفاده از قابلیت های درون و برون سازمانی در جهت ارتقاء و بهبود وضعیت معیشتی معلمان" نیز،سخت به زیر پرسش است. در سه سال گذشته،میزان افزایش حقوق سالیانه ی فرهنگیان،دست کم نصف تورم رسمی،انجام پذیرفته است – درست برخلاف بند 125 قانون خدمات کشوری،که افزایش حقوق سالانه را دست کم برابر تورم دانسته است- و با گرانی و نابسامانی های اقتصادی این چند ساله،می توان گفت که قدرت خرید فرهنگیان،سخت کاهش یافته است. هم اکنون بحث و سخن بسیاری از فرهنگیان در دفتر مدرسه ها،رشد باورنکردنی قیمت ها و ثابت ماندن حقوق آنهاست و فقری که بیش از پیش،دامنگیرشان شده و می شود. درباره ی برخی از نهادهای اقتصادی درون خود آموزش و پرورش مانند صندوق ذخیره ی فرهنگیان و یا شرکت های تعاونی مصرف فرهنگیان هم که در این سه – چهار سال گذشته،هیچ گونه دگرگونی چشم گیری انجام نگرفته که بخواهد به سود فرهنگیان،گامی برداشته شده باشد. به گمانم به همین دلیل بود که چندی پیش حاجی بابایی گفت :"با معلمان قرارداد اخلاقی دارم که اسم معلم را با پول نیاورم." این که چرا به هنگام رآی اعتماد،برخلاف این قرارداد اخلاقی رفتار نموده یک پرسش است و این که این قرارداد اخلاقی کی و کجا بسته شده پرسشی دیگر!

سرنوشت وعده ی" بازآفرینی مرجعیت معلم" نیز که پیشاپیش روشن است. آموزگاری که هم وضعیت معیشتی اش بدتر شده و هم جایگاه اش در تصمیم گیری های آموزشی،دست کم،تغییری نیافته است- اگر نگوییم در سنجش با برخی از سال های گذشته،که مدیریت انتخابی مدرسه ها،کمابیش اجرا گردید،کاهش یافته است- چگونه مرجعیت اش می تواند بازآفرینی شده باشد؟

(این یادداشت با عنوان "سرنوشت نامعلوم وعده ها" چاپ گردید.)

http://etemadnewspaper.ir/Released/91-12-19/93.htm#232907

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد