اردوهای راهیان نور اختیاری اند اما...

مهدی بهلولی،روزنامه بهار،11/11/91

با واژگونی اتوبوس راهیان نور دانش آموزان آذربایجان غربی و کشته شدن یکی از دانش آموزان و زخمی گشتن شانزده تن دیگر از آنها،در روز یکشنبه هشتم بهمن ماه،یکی از پرسش هایی که دوباره به میان آمد این بود که آیا به راستی این اردوهای راهیان نور،اجباری هستند و یا اختیاری؟ آیا مدیران مدرسه ها و دبیران این درس،می توانند دانش آموزان را،به نوعی،ناگزیر از رفتن نمایند به گونه ای که اگر دانش آموزی در این اردوها شرکت نکند زیانی درسی ببیند،یا رفتن و نرفتن به این اردوها یکسان است؟ آشکار است که پاسخ به این پرسش ها،به خودی خود،نبایستی کار سختی باشد و با مراجعه به بخشنامه های مربوط به این درس،باید بتوان موضوعرا روشن نمود. اما با شنیدن سخنان گوناگون و ناسازگار کارگزاران وزارتی،نمایان می شود که کار بدین آسانی ها هم نیست .

مهدی بهلولی،روزنامه بهار،11/11/91

با واژگونی اتوبوس راهیان نور دانش آموزان آذربایجان غربی و کشته شدن یکی از دانش آموزان و زخمی گشتن شانزده تن دیگر از آنها،در روز یکشنبه هشتم بهمن ماه،یکی از پرسش هایی که دوباره به میان آمد این بود که آیا به راستی این اردوهای راهیان نور،اجباری هستند و یا اختیاری؟ آیا مدیران مدرسه ها و دبیران این درس،می توانند دانش آموزان را،به نوعی،ناگزیر از رفتن نمایند به گونه ای که اگر دانش آموزی در این اردوها شرکت نکند زیانی درسی ببیند،یا رفتن و نرفتن به این اردوها یکسان است؟ آشکار است که پاسخ به این پرسش ها،به خودی خود،نبایستی کار سختی باشد و با مراجعه به بخشنامه های مربوط به این درس،باید بتوان موضوع را روشن نمود. اما با شنیدن سخنان گوناگون و ناسازگار کارگزاران وزارتی،نمایان می شود که کار بدین آسانی ها هم نیست . برای نمونه واپسین پاسخ،از زبان حسین هژبری، معاون پرورشی و فرهنگی وزارت آموزش و پرورش شنیده شده است که : "... اگر دانش‌آموزی در این اردوها شرکت نکند،از هشت نمره عملی این آزمون برخوردار نمی‌شود." چنین سخنی البته با اختیاری بودن این اردوها،ناساز است. اما شاید بهترین منبع پاسخ به این پرسش،خود کتاب درسی "آمادگی دفاعی" سال دوم دبیرستان باشد. کتاب- که امسال دستخوش دگرگونی های فراوانی شده- درآمدی دارد با عنوان " سخنی با دبیران و دانش آموزان گرامی" که در بند یازده آن چنین آمده است : " با توجه به اختیاری بودن حضور دانش آموزان در اردوهای راهیان نور،دبیران گرامی می توانند با استفاده از نکات مطرح شده در درس های سوم[حماسه ی هشت سال دفاع مقدس]و چهارم[راهیان نور]و سایر مواردی که مناسب می دانند،انگیزه های لازم را برای شرکت حداکثری دانش آموزان در این اردوها،به منظور بهره برداری از فضای معنوی دوران دفاع مقدس ایجاد کنند." همانگونه که می بینیم کتاب آشکارا از اختیاری بودن این اردوها سخن گفته،پس نمی توان هشت نمره از آزمون این درس را،در پیوند با رفتن و یا نرفتن به اردوی راهیان نور دانست. آنچه از کتاب برمی آید،گونه ای سفارش و انگیزه بخشی به دانش آموزان است برای رفتن و نه بیش.

اما هم از نوشته ی کتاب و هم از رفتار کارگزاران آموزشی- به ویژه در این دو- سه ساله گذشته- می توان چنین برداشت نمود که آموزش و پرورش،در انجام این اردوها بی طرف نیست و نظر به فرستادن دانش آموزان دارد. پس این اردوها،اختیاری هستند اما انجام شان بر انجام نگرفتن شان،برتری دارد،پس برای آموزش و پرورش از ارزش بالایی برخوردار می باشند و دبیران هم باید تلاش کنند که دانش آموزان را به رفتن برانگیزند. پس حال که چنین است آیا نباید نتیجه گرفت که آموزش و پرورش بایستی پاسخگوتر باشد و با یک برنامه ی بسامان و سنجیده تر رفتار کند؟ گرچه آموزش و پرورش در همه حال،مسئول سلامت دانش آموزان است : "درانجام هر اقدامی،که به گونه ای به کودک مربوط می شود،چه در بخش عمومی،خصوصی،اداری،غیر اداری و یا هر بخش دیگری،رعایت نفع و تامین سلامت کودک بر دیگر مسائل تقدم دارد."( بند 1 ماده 3 کنوانسیون جهانی حقوق کودک) اما هنگامی که خودش بر انجام کاری پای می فشارد،انتظار می رود که بر درستی اجرای آن هم،حساس تر باشد،اما آشکارا اینچنین نیست و بی گمان شمار بالای کشته و زخمی شدن دانش آموزان و آموزگاران این سفرها،در چهار ماه گذشته،نشانی است از برنامه ی نادرست و نسنجیده ی این اردوها.

اما نکته ی فرجامین این یادداشت کوتاه این که،در واژگونی اتوبوس راهیان نور دانش آموزان بروجنی،که در روزهای پایانی مهرماه رخ داد و به کشته شدن 26 دانش آموز و آموزگار انجامید،شماری از دانش آموزان جان باخته،تک فرزند بودند. آری،در این روزگار،و با توجه به کاهش فرزند خانواده ها،از دست دادن فرزند – گرچه همه گاه تلخ و اندوبار بوده است- سخت و مصیبت آورتر از پیش گردیده است. هم اکنون بسیاری از خانواده ها بیش از یک یا دو فرزند ندارند و از دست دادن فرزند به بهای نابودی کل خانواده تمام می شود. دست اندرکاران آموزشی نباید بر این دگرگونی های فرهنگی چشم بپوشند. آموزش،روز به روز انسانی تر می شود و احترام به جان و شخصیت شاگرد از اهمیت بیشتری برخوردار می گردد. اگر روزگاری پدر- مادران،خود اجازه ی تنبیه فرزندشان را به آموزگاران می دادند اکنون به هیچ رو اینچنین نیست و شمار چنین پدر- مادرانی رو به کاهش است. بنابراین سامانه ی آموزشی این روزگار نیز،اگر می خواهد کارآمد و گیرا بماند،نبایستی چشم خویش را بر دگرگونی های فرهنگی- اجتماعی جامعه ببندد.

(این یادداشت با کمی حذف از سوی روزنامه،چاپ گردید.)

http://www.baharnewspaper.com/Page/Paper/91/11/11/9

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد