محمدرضا نیک نژاد/ روزنامه شرق،28/10/91
کسانی که تجربه تکانهای زمینلرزه را از سر گذرانده باشند، میدانند که آدمی، تا ماهها، با هر صدا و لرزشی، ناخودآگاه هراسان میشود. پس از زمینلرزه سال 85 بروجرد، که در روزهای تعطیلی جشن نوروز رخ داد، تا هفتهها این هراس با من بود. در آن سالها در دو دبیرستان در مرکز تهران کار میکردم، هر دو ساختمانهایی کهنسال داشتند و البته هنوز هم دارند. پس از بازگشت به تهران تا روزها، هرگاه دانشآموزی میزش را جابهجا میکرد یا کسی درون یا بیرون کلاس راه میرفت، کف کلاس به لرزه میافتاد و من مارگزیده ناخودآگاه از جا پریده و آماده فرار از کلاس میشدم اما پس از چند ثانیه، هنگامی که آرامش و شگفتی بچهها را میدیدم با کمی شرمندگی خود را به کوچه علیچپ میزدم و آرام میگرفتم. تا هفتهها چنین بودم تا اینکه من هم مانند دیگران، به آن لرزشها و ناایمنی ساختمان، خو گرفتم. یکی از این دبیرستانها سه طبقه داشت، سومین طبقه آن به دلیل خطرات اینچنینی بهکار گرفته نمیشد، اما همچنان از مدرسههای پرجمعیت بود! اکنون نیز در یکی از همین دبیرستانها کار میکنم،
محمدرضا نیک نژاد/ روزنامه شرق،28/10/91
کسانی که تجربه تکانهای زمینلرزه را از سر گذرانده باشند، میدانند که آدمی، تا ماهها، با هر صدا و لرزشی، ناخودآگاه هراسان میشود. پس از زمینلرزه سال 85 بروجرد، که در روزهای تعطیلی جشن نوروز رخ داد، تا هفتهها این هراس با من بود. در آن سالها در دو دبیرستان در مرکز تهران کار میکردم، هر دو ساختمانهایی کهنسال داشتند و البته هنوز هم دارند. پس از بازگشت به تهران تا روزها، هرگاه دانشآموزی میزش را جابهجا میکرد یا کسی درون یا بیرون کلاس راه میرفت، کف کلاس به لرزه میافتاد و من مارگزیده ناخودآگاه از جا پریده و آماده فرار از کلاس میشدم اما پس از چند ثانیه، هنگامی که آرامش و شگفتی بچهها را میدیدم با کمی شرمندگی خود را به کوچه علیچپ میزدم و آرام میگرفتم. تا هفتهها چنین بودم تا اینکه من هم مانند دیگران، به آن لرزشها و ناایمنی ساختمان، خو گرفتم. یکی از این دبیرستانها سه طبقه داشت، سومین طبقه آن به دلیل خطرات اینچنینی بهکار گرفته نمیشد، اما همچنان از مدرسههای پرجمعیت بود! اکنون نیز در یکی از همین دبیرستانها کار میکنم، اگرچه به لرزشها خو گرفته و گرفتهایم، اما آنها خبر دلهرهآوری در دل دارند و آن این است که دبیرستان ما- مانند بیش از 60 درصد فضاهای آموزشی کشور- ایمن نیستند. اما ما به ناایمنی آنها خو گرفته یا خود را به خواب زدهایم، تا روزی که مانند دبستان «شینآباد» همه در برابر کار انجام شده قرارگیریم و تنها کاری که از دستمان برمیآید فرافکنی، اندوه و تهیه سراسیمه برنامههایی پر سر و صداست که آن هم پس از کوتاه زمانی به فراموشی سپرده خواهد شد.
اما این روزها در همان دبیرستان، روزهای آزمونهای میانسال آموزشی را میگذرانیم. در سالن برگزاری آزمونها، میان صندلیهای چیده شده و بچههای درگیر با آزمون، گام برمیدارم. با اینکه دبیرستان سامانه گرمایش مرکزی دارد، از پنجرههای استاندارد و عایقبندی شده خبری نیست و بخش فراوانی از گرما به هدر میرود، بچهها با کلاه و شال و برخی با دستکش به پاسخگویی به پرسشهای آزمون میپردازند. هرازگاهی بر انگشتان بیحس خویش«ها»یی میکنند و به پاسخگویی ادامه میدهند. سقف گوشهای از سالن ریخته و کاهگل آن نمایان است و زیر آن بخش نیز، لگنهایی گذاشته شده است تا در روزهای بارانی و برفی، از جاری شدن آب جلوگیری شود و البته برای ایمنی دانشآموزان! زیر آن صندلی چیده نشده است. بخشهای فراوانتری از سقف گچی سالن، از بارانهای پیدرپی طبلهشده و خطر ریزش، هر لحظه دانشآموزان و معلمان را تهدید میکند و...
اینها نمایههایی زشت و اندوهبار از مدرسهای در مرکز پایتخت با بیش560 دانشآموز است. وای به حال مدارس شهرستانی و روستایی. در کلانشهرها، مدیران مدارس با همکاری انجمن اولیا، از پدر و مادرها، کمکهای مردمی دریافت میکنند، که به امری عادی تبدیل شده است و فرادستان آموزشی هم، آشکار و نهان، آن را به رسمیت شناختهاند. از این رو مدیران از تاخیر یا نابسامانی دو ساله پرداخت سرانه آموزشی مدارس، چندان شگفتزده نشده و البته مبلغ ناچیزش نیز آنچنان به کارشان نمیآید. اما شهرستانها و روستاها چه؟
پرسش بنیادین از وزیر آموزش و پرورش و مشاوران ایشان این است که آیا با این فضاهای آموزشی خطرخیز، جایی برای دگرگونی بنیادی میماند؟ آیا چنین مدارسی، تاب دگرگونیهای بنیادین شما را دارند؟ آیا در حالی که بسیاری از مدارس، دستکم سنی بیش از 20 سال دارند و آییننامههای ایمنی زلزله، درباره آنها رعایت نشده و بسیاری از آنها سامانههای گرمایش مرکزی، آتشنشانی خودکار، ساختمانهای ایمن در برابر زلزله و... ندارند، جایی برای دگرگونیهای ساختار آموزشی باقی میگذارد؟ جایگاه حفظ جان و روان دانشآموزان در شیوه مدیریت شما کجاست؟ چند دانشآموز دیگر در رویدادهای جادهای، آتشسوزی مدارس و زمینلرزهها باید جان ببازند تا شما، یکبار برای همیشه، به دگرگونی بنیادین در حفظ تندرستی دانشآموزان بپردازید؟
: بن گرفت
http://sharghdaily.ir/Default.aspx?NPN_Id=19&pageno=6