کمبود بودجه و ایمن سازی مدارس

محمد رضا نیک نژاد،روزنامه آرمان،26/10/91

رخداد تلخ آتش سوزی دبستان "شین آباد"،و پیگیری و بازتاب های رسانه ای آن،برخینمایندگان مجلس را به تکاپو انداخت و گروهی از کارگزاران سامانه ی آموزشی را به پاسخگویی واداشت؛در پایان نیز،وزیر را به مجلس کشاند. حاجی بابایی برای فرو نشاندن موجی که علیه او و مدیریت اش به راه افتاده بود "از اکنون تا روز قیامت،برای هر رخدادی که در وزارتخانه زیر فرمانش روی می دهد،پوزش خواست‍! اگر چه روش پوزش خواهی اش،نمایندگان مجلس و افکار عمومی را راضی نکرد. در هفته های گذشته نیز با بهره گیری از امکانات گسترده ی رسانه ای،در پی آن است تا بخشی از پیامدهای منفی این رخداد را بکاهد. صدا و سیما هم، در روزهای گذشته با تهیه ی برنامه ای بر آن شد تا نقش وزیر در آتش سوزی را کم رنگ نشان دهد. سازمان آموزش و پرورش تهران با برگزاری گردهمایی مدیران مدارس و با حضور وزیر،به بازسازی جایگاه "تخریب شده" ی وزیر پرداخت. اما روند خبرها و رویدادها رو به سوی دیگری داشت و به ویژه پس از درگذشت ساریا رسول زاده،دومین کودک دانش آموز شین آبادی- دست کم برای بسیاری از مردم و رسانه ها- حکایت همچنان باقی است.

محمد رضا نیک نژاد،روزنامه آرمان،26/10/91

رخداد تلخ آتش سوزی دبستان "شین آباد"،و پیگیری و بازتاب های رسانه ای آن،برخی نمایندگان مجلس را به تکاپو انداخت و گروهی از کارگزاران سامانه ی آموزشی را به پاسخگویی واداشت؛در پایان نیز،وزیر را به مجلس کشاند. حاجی بابایی برای فرو نشاندن موجی که علیه او و مدیریت اش به راه افتاده بود "از اکنون تا روز قیامت،برای هر رخدادی که در وزارتخانه زیر فرمانش روی می دهد،پوزش خواست‍! اگر چه روش پوزش خواهی اش،نمایندگان مجلس و افکار عمومی را راضی نکرد. در هفته های گذشته نیز با بهره گیری از امکانات گسترده ی رسانه ای،در پی آن است تا بخشی از پیامدهای منفی این رخداد را بکاهد. صدا و سیما هم، در روزهای گذشته با تهیه ی برنامه ای بر آن شد تا نقش وزیر در آتش سوزی را کم رنگ نشان دهد. سازمان آموزش و پرورش تهران با برگزاری گردهمایی مدیران مدارس و با حضور وزیر،به بازسازی جایگاه "تخریب شده" ی وزیر پرداخت. اما روند خبرها و رویدادها رو به سوی دیگری داشت و به ویژه پس از درگذشت ساریا رسول زاده،دومین کودک دانش آموز شین آبادی- دست کم برای بسیاری از مردم و رسانه ها- حکایت همچنان باقی است.

در پی همین بازسازی ها بود که محمد مهدی زاهدی،رییس کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس با ایلنا گفتگو نمود. وی که به پرسش های خبرنگار درباره دبستان شین آباد و راهکارهای مجلس برای پیگیری این رویداد پاسخ می داد، چنین گفت : "واقعیت امر این است که در این حادثه معلم قصوری را مرتکب شد زیرا اگر معلم در‌‌ همان نخستین لحظه دانش آموزان را از کلاس به بیرون هدایت می‌کرد این اتفاق رخ نمی‌داد" این داوری در حالی رخ می دهد که در پی آتش سوزی و به پرسش کشیده شدن حاجی بابایی در مجلس،ایشان نیز معلم و کارخانه- بخاری سازی- ارج را مقصر آتش سوزی دانست. زاهدی در پاسخ به پرسش خبرنگار که : "فکر نمی‌کنید انداختن تقصیر به گردن معلم پاک کردن صورت مساله است" پاسخ می دهد : " نه اینطور نیست،زیرا بخاری استاندارد بود و علاوه بر این شبیه به این حادثه در خانه‌ها نیز اتفاق می‌افتد به طوری که شاهد هستیم در مناطق مختلف کشور هموطنان جانشان را بر اثر گازگرفتگی با بخاری از دست می‌دهند" که گویا چندان نمی توان آن را پاسخ به پرسش خبرنگار دانست! اما این داوری ها تا چه اندازه رواست؟

همه می دانند که آموزش و پرورش ساختاری به شدت متمرکز،از بالا به پایین و پادگانی دارد. آموزگاران حتی در کوچکترین کنش های آموزشی و پرورشی به شدت پاییده شده و مورد بازخواست قرارمی گیرند. از آموزگاری که همواره وادار به حرکت در چارچوب های تعیین شده است و باید هر کارش را با هماهنگی معاون و مدیر انجام دهد،چگونه می توان انتظار داشت که در رخدادهایی این چنین،شتابان تصمیمی بگیرد که در پایان به توبیخ او نینجامد. تنها فرهنگیان می دانند بیرون فرستادن 37 دانش آموز آن هم برای داغ شدن بیش از اندازه ی بخاری! چه پیامدهایی- دست کم حیثیتی- برای آموزگاران دارد. این ساختار بسته و پادگانی را در کنار برنامه های کلیشه ای دبستان،شمار دانش آموزان کلاس،آموزش ندیدگی آموزگاران و دانش آموزان در این رخدادها و استاندارد و ایمن نبودن مدارس و ... که بگذاریم می توان داوری وزیر و رییس کمیسیون آموزش مجلس را یا شتاب زده،و یا فرار رو به جلو دانست.

زاهدی در جای دیگر از گفتگو می گوید : "وزارت آموزش و پرورش برای آموزش معلمان ،مدیران و کادر خدماتی و آموزشی مدارس باید برنامه ریزی کند تا با حوادث غیرمترقبه از جمله آتش سوزی،سیل،زلزله آشنایی اولیه را داشته باشند،ضمن اینکه از صداوسیما خواسته‌ایم برنامه‌های آموزشی در این ارتباط تهیه کند تا معلمان مدرسه بدانند دروقوع این حوادث چه کارهایی راباید انجام دهند" این پیشنهادِ بسیار خوب و سودمندی است و نمونه هایی هم در سال های گذشته برای آن سراغ داریم. برای نمونه مانور زلزله در روز ملی مبارزه با آن را می توان نام برد. اما شوربختانه چند سالی است در مدرسه ها این تمرین ها به گونه ای کلیشه ای برگزار شده و تنها برای آن که کارگزاران مدرسه پاسخگوی فرادستان خویش باشند با به کارگماری شمار کمی از دانش آموزان و تهیه چند عکس از آنها،مسئولیت خویش در برابر اداره را انجام می دهند. البته نمی توان به آنها خرده ای گرفت زیرا در کلاس های یر شمار و دانش آموزان بازی گوش،فضای خسته کننده ی آموزشی،تنها چند دقیقه آشفتگی،کافی است تا معلم،معاون و مدیر،همه ی زنگ و شاید همه ی روز،درگیر آشفتگی های بر آمده از آن چند دقیقه باشند. در برگزاری این تمرین ها هیچگونه پایشی از سوی فرادستان انجام نشده و مدیران نیز برای کاهش پیامدهای کوتاه مدت آن- یعنی به هم ریختن کلاس و مدرسه- آن را تنها برای رفع مسئولیت و پاسخ های کلیشه ای به فرادستان خویش انجام می دهند. باید از این نماینده ی پر نفوذ مجلس خواست تا افزون بر ارائه ی این پیشنهاد به آموزش و پرورش و گسترش آن بر حادثه هایی مانند سیل و آتش سوزی،راهکارهایی برای اجرای درست آنها و پایش درخورِ چنین تمرین هایی نیز پیشنهاد نماید.

اما بزرگترین و دیرینه ترین گرهِ کور سامانه ی آموزشی،همانا کمبود بودجه است. رییس کمیسیون آموزشی مجلس اگر می خواهد در راه ایمن سازی مدرسه ها گامی بردارد،باید در هنگام بررسی بودجه،هزینه های مورد نیاز این سامانه را پیگیری کرده و ردیف های وابسته به بازسازی و نوسازی فضاهای آموزشی را افزایش دهد. در حالی که 30 درصد مدارس کشور تخریبی و 30 درصد آنها نیازمند ایمن سازی اند و- پس از این همه رخدادهای جانگداز آتش سوزی در مدارس- هنوز هم 150 هزار بخاری گازی به گرم کردن کلاس ها می پردازند،نمی توان تنها از آموزشِ آموزگاران و دانش آموزان،برای آمادگی در برابر این حادثه ها سخن گفت. از سوی دیگر درحالی که به نزدیک دو سال است که یا سرانه ی دانش آموزی داده نشده و یا تنها بخش ناچیزی از آن به شکلی کاملا بی سامان و تعریف نشده به دست مدیران رسیده است،آیا بازهم می توان این دشواری های ساختاری را به معلم و مدیر نسبت داد و آیا می توان چندان دل به ایمن شدن مدرسه ها بست؟ جناب زاهدی بهتر است از جایگاه خویش در مجلس بهره گرفته و وزیر را قانع کند که بنیادی ترین تحول در آموزش و پرورش هنگامی رخ می دهد که تندرستی و سلامت جانی و روانی دانش آموزان و آموزگارانشان برقرار باشد.از او بپرسید که آیا بهتر نبود پیش از دگرگونی های گسترده ای که در دبستان- با فرض مثبت بودن و بر خلاف خرده های فراوان کارشناسان آموزشی از جمله خودِ شما- انجام دادند،در اندیشه ی ایمن سازی فضاهای آموزشی برمی آمدند؟ آیا در کلاس با 44 دانش آموز ششمی و در مدرسه ای کهن سال که زلزله ای پنج ریشتری آن را فرو می ریزد، سخن از تحول بنیادی می تواند جایگاهی می تواند داشته باشد؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد