محمد رضا نیک نژاد،تارنمای "نامه نیوز"،25/10/91
در روزها و هقتههای گذشته، آلودگی هوا و افزایش آلایندههای زیان آور در هوا، تهران و برخی از کلان شهرها مانند اصفهان، مشهد، اراک و ... را به تعطیلی کشاند. این تعطیلیها برای برخی خوشایند و برخی را گران آمد.
هم میهنان بازاری و کارگران روزمزد که نان شبشان در گرو کار روزشان است، از تعطیلیهای این چنینی بیزار و خستهاند - آن هم در روزگار گرانی و تورم و نا آرامی قیمتها. اما حقوق بگیران دولت و دانش آموزان و دانشجویان همواره در کمین شنیدن چنین خبرهای خوشی! هستند تا کیفشان کوک شود و برای چندین باره از پیامدهای تعطیلی ناخواسته یا از خدا خواسته! بهره حساب یببرند.
از دوران کودکی همه به یاد داریم که هرگاه سخن از تعطیلی به میان می آمد، همه ذوق زده میشدیم و همواره این گونه خبرها با شادی و خشنودی دانش آموزان و البته دلگیری! خانوادهها همراه بود. اکنون نیز- و شاید شدیدتر و فراگیرتر- این داستان همچنان ادامه دارد و خبرهای وابسته به تعطیلیهای ناگهانی برای دانشآموزان شادی زا و فرحبخش است. شاید این نوشته، محل مناسبی برای آسیب شناسی و بررسی چرایی پدیدهی گریز از درس و مشق دانشآموزان و معلمان- کارمندان- نباشد اما میتوان از عواملی مانند محیط یکنواخت و خسته کننده مدرسهها، درونمایههای آموزشی دور از زندگی روزمرهی دانش آموزان، نظم پادگانی و آزار دهندهی حاکم بر سامانههای آموزشی، فراوانی عنوانهای درسی در یک روز و یک هفته و یک سال آموزشی و ... نام برد. برای آموزگاران نیز بیانگیزگی دانشآموزان، ناچیزی دستمزدها، حس بیهودگی تلاشها و به چشم نیامدن آن از سوی فرادستان آموزشی و خانوادهها و .... بهانهای برای گریز از آموزشی بهینه و کارساز است که ریشهای بسیار گسترده داشته و زدودن آن نیاز به دگرگونیهایی ژرف و فراوان ساختاری و فرهنگی دارد.
محمد رضا نیک نژاد،تارنمای "نامه نیوز"،25/10/91
در روزها و هقتههای گذشته، آلودگی هوا و افزایش آلایندههای زیان آور در هوا، تهران و برخی از کلان شهرها مانند اصفهان، مشهد، اراک و ... را به تعطیلی کشاند. این تعطیلیها برای برخی خوشایند و برخی را گران آمد.
هم میهنان بازاری و کارگران روزمزد که نان شبشان در گرو کار روزشان است، از تعطیلیهای این چنینی بیزار و خستهاند - آن هم در روزگار گرانی و تورم و نا آرامی قیمتها. اما حقوق بگیران دولت و دانش آموزان و دانشجویان همواره در کمین شنیدن چنین خبرهای خوشی! هستند تا کیفشان کوک شود و برای چندین باره از پیامدهای تعطیلی ناخواسته یا از خدا خواسته! بهره حساب یببرند.
از دوران کودکی همه به یاد داریم که هرگاه سخن از تعطیلی به میان می آمد، همه ذوق زده میشدیم و همواره این گونه خبرها با شادی و خشنودی دانش آموزان و البته دلگیری! خانوادهها همراه بود. اکنون نیز- و شاید شدیدتر و فراگیرتر- این داستان همچنان ادامه دارد و خبرهای وابسته به تعطیلیهای ناگهانی برای دانشآموزان شادی زا و فرحبخش است. شاید این نوشته، محل مناسبی برای آسیب شناسی و بررسی چرایی پدیدهی گریز از درس و مشق دانشآموزان و معلمان- کارمندان- نباشد اما میتوان از عواملی مانند محیط یکنواخت و خسته کننده مدرسهها، درونمایههای آموزشی دور از زندگی روزمرهی دانش آموزان، نظم پادگانی و آزار دهندهی حاکم بر سامانههای آموزشی، فراوانی عنوانهای درسی در یک روز و یک هفته و یک سال آموزشی و ... نام برد. برای آموزگاران نیز بیانگیزگی دانشآموزان، ناچیزی دستمزدها، حس بیهودگی تلاشها و به چشم نیامدن آن از سوی فرادستان آموزشی و خانوادهها و .... بهانهای برای گریز از آموزشی بهینه و کارساز است که ریشهای بسیار گسترده داشته و زدودن آن نیاز به دگرگونیهایی ژرف و فراوان ساختاری و فرهنگی دارد.
درباره زیانهای اقتصادی تعطیلی روزهای آلوده جسته و گریخته در رسانهها خوانده یا از زبان برخی کاربدستان و نمایندگان مجلس و ... شنیدهایم. اما آنچه که کمتر دیده میشود آسیبهای آموزشی این گونه تعطیلیهای ناگهانی و ناخواسته است. سامانهی آموزشی ایران ساختاری پادگانی و از بالا به پایین دارد. همه برنامههای خرد و کلان آموزشی بنا بر تقویمی سالانه، سامانمند و بخشنامهای، به کانونهای آموزشی سراسر کشور ابلاغ شده و مدیران و معلمان نیز مجبورند آنها را بی چون و چرا به اجرا درآورند. ساختار سخت و یکپارچهی این برنامهها، توان هر گونه مانور و اعمال سلیقه از آموزگار در کلاس، مدیر در مدرسه و فرادستان آموزشی منطقه، شهر، شهرستان و استان، در گسترهی مدیریتی خویش را از آنها ستانده و حتی گوناگونی اقلیمی و فرهنگی- برخلاف بسیاری از کشورها با سامانهی آموزشی خوشنام- نتوانسته است دگرگونیهای معنی داری در شیوههای آموزشی پدید آورد و البته راهی بر آموزش بهتر و کاراتر بگشاید. از سوی دیگر عنوانهای آموزشی و درونمایههای آنها، در یک دورهی نُه ماهه در کلاسها، آموزش داده شده و در پایان نیم سال نخست و پایان سال آموزشی، دانشآموزان در آزمونهایی هماهنگ- از همان درونمایهها- شرکت کرده و نمرهی قبولی می گیرند.
افزون بر این، فشردگی ساعت های آموزشی چنان است که دانش آموزان و آموزگارانشان در یک ماراتن نفس گیر باید در پی به پایان رساندن درس ها در بزنگاه های آموزشی از پیش تعیین شده، باشند. این فشردگی و دستپاچگی آنچنان است که سامانه ی آموزشی را از پیگیری برخی از مسئولیت های زیربنایی خویش مانند شهروند سازی، نهادینه کردن اخلاق، جامعه پذیر کردن نوآموزان، آموختن همکاری و همیاری گروهی و ... باز می دارد. در این گیر- و- دار هر گونه انحراف از برنامه یا عقب افتادن از آن به معنی شتاب در بخش هایی از آن یا چشم پوشی از بخش های دیگر آن است. اگر همه ی عامل های بالا را بر کاهش روزهای هفته از شش به پنج روز- با تعطیلی روزهای پنج شنبه- و افزودن ساعت های آن به روزهای باقی مانده هفته و ماندن دانش آموزان در مدرسه تا نزدیکی غروب، بیفزاییم، خواهیم دید که آموزش، تنها با یک روز تعطیلی چه ضربه ی جبران ناپذیری خواهد خورد. این آسیب برای دانش آموزانی که آزمون های سرنوشت ساز نهایی و کنکور- مانند دانش آموزان سال سوم و چهارم دبیرستان و آموزگارانشان- را پیش رو دارند بسیار گسترده تر و ژرف تر خواهد بود و فشارهای ناشی از آن، آسیب های کاراتری بر جان و روان آنها وارد خواهد کرد.
اما تعطیلی روزهای گذشته آسیب های دیگری نیز در پی داشته و دارد. این تعطیلی ها در روزهای برگزاری آزمون های نیم سال نخست دورهی راهنمایی و دبیرستان بود. همه میدانیم که در روزهای برگزاری آزمونها، بسیاری از دانشآموزان و پدر و مادرهایشان برنامههای روزانه و خانوادگی را بر پایه آزمونها تنظیم کرده و از بسیاری خواستههای عادی و همیشگی خویش چشم میپوشند و از سوی دیگر چه بخواهیم و چه نخواهیم روزهای آزمون برای دانشآموزان و پدر- مادرهایشان روزهایی هراسآور و استرس زاست. از این رو روزهای تعطیلی ناخواسته و بی برنامه، به درازا کشیدن روزهای پر استرس امتحان را در پی خواهد داشت و باز هم تاوان این استرس ها و فشارهای روانی را نخست دانش آموزان و سپس خانواده ها خواهند پرداخت.
تجربه های آموزشی نشان می دهد که هر چه فاصله میان یادگیری زیاد می شود، فرایند بازگشت به آغازگاه آموزش دشوارتر شده و تلاش بیشتری باید کرد تا به جایگاه نخست آموزش بازگشت. از این روست که اندیشمندان آموزشی – برخلاف روند جاری در کشور ما- بهدنبال گسترش زمانی آموزش در سال و البته کاهش و متنوع کردن روزانهی آن هستند. تعطیلی ناخواسته و تعریف نشده سبب گسست آموزشی شده و فرآیند آموزشی را دچار دشواریهای جدی میکند و پیامد این دشواریها چیزی جز افت آموزشی و پرورشی در دانش آموزان نخواهد بود.
در جهان شتابان کنونی هر لحظه کم کاری و آشفتگی در برنامه ها و تلاش های یک ملت، پیامدهای زیان باری برای آنها خواهد داشت. با تعطیلیهای ناخواسته، روند رو به رشد و فرایند توسعه هر کشوری، دچار دشواریهای جبران ناپذیری خواهد شد. امیدواریم که مدیران شهری هرچه زودتر در اندیشهی راهی کم هزینهتر برای کاهش آلودگی هوا باشند و آموزش را- که یکی از کاراترین سنجههای توسعه یک کشور است- بیش از این دچار آشفتگی و آسیب نکنند.
بن گرفت :
سلام وبلوگ خوبی داری به سایت من هم سر بزن
www.Best2Day.Ir
03209