مهدی بهلولی،صفحه نخست روزنامه شرق،13/10/91

برابر گفته ی حاجی بابایی،وزیر آموزش و پرورش،تا دو- سه سال دیگر قرار است همگی مدرسه های سراسر کشور،هوشمند شوند و درون مایه و روش های نوین تدریس،وارد آموزش و پرورش گردد. یوسف نوری،رییس مرکز آمار و فناوری وزارت آموزش و پرورش نیز،به تازگی از ورود آزمایشی «تبلت» به برخی مدرسه های تهران خبر داده است : "چناچه به نتیجه نهایی درباره اجرای این طرح برسیم،تبلت به صورت آزمایشی وارد برخی از مدارس شهر تهران می‌شود.

مهدی بهلولی،صفحه نخست روزنامه شرق،13/10/91

برابر گفته ی حاجی بابایی،وزیر آموزش و پرورش،تا دو- سه سال دیگر قرار است همگی مدرسه های سراسر کشور،هوشمند شوند و درون مایه و روش های نوین تدریس،وارد آموزش و پرورش گردد. یوسف نوری،رییس مرکز آمار و فناوری وزارت آموزش و پرورش نیز،به تازگی از ورود آزمایشی «تبلت» به برخی مدرسه های تهران خبر داده است : "چناچه به نتیجه نهایی درباره اجرای این طرح برسیم،تبلت به صورت آزمایشی وارد برخی از مدارس شهر تهران می‌شود. " گذشته از تفاوت میان توانایی های تبلت از یک سو و رایانه و لپ تاپ از سوی دیگر،و این که آیا تبلت توانمندی های رایانه و لپ تاپ را دارد و می تواند جانشین آنها گردد و یا نه،آنچه درخور درنگ و پرسش می نماید این است که آیا تاکنون ارزیابی درستی از روند هوشمندسازی مدرسه ها انجام پذیرفته است؟ آیا به راستی روشن شده که مدرسه های "هوشمند" کنونی،تا چه اندازه به راستی هوشمندند و تا چه میزان در روند آموزش،از فن آوری رایانه ای،بهره می گیرند؟ این که در برخی از کلاس های درس یک مدرسه،لپ تاپی بگذارند و آن را به اینترنت وصل کنند،آیا می توان گفت مدرسه هوشمند است و روند آموزش دگرگون شده است؟ آیا اگر در جلوی درِ ورودی مدرسه،دستگاهی الکترونیکی بگذارند و آمد و شد دانش آموز و آموزگار را،با زدن یک کارت الکترونیکی کنترل نمایند،هوشمند سازی مدرسه انجام پذیرفته است؟

چندی پیش وزیر آموزش و پرورش گفته بود : " دریافت پول برای هوشمندسازی مدارس در صورتی که برای برنامه های فوق برنامه باشد بلامانع است و مدیران می‌توانند هزینه های لازم را از اولیا دریافت کنند...‌گاهی در این کلاسهای فوق برنامه،معلمان می‌خواهند از روشهای تدریس مدرن استفاده کنند و مدیران ناچار به هوشمندسازی کلاس‌ها و دریافت پول از اولیا هستند...هر اقدامی که به ارتقاء کیفیت کلاس و مدرسه کمک کند به عنوان فوق برنامه‌ها حساب شده و هوشمدسازی نیز از این قاعده مستثنی نیست." آیا به راستی و با این شرایط،که هزینه ی هوشمندسازی مدرسه ها،درست برخلاف رایگان بودن آموزش در قانون اساسی،بر دوش خانواده ی دانش آموز می افتد،آیا می توان انتظار داشت که این کار مهم،به درستی انجام پذیرد؟ و یا این که هوشمندسازی،تنها ابزاری تبلیغاتی می شود- به ویژه برای مدرسه های غیر انتفاعی و هیآت امنایی- برای گرفتن دانش آموز و پول از خانواده ها،اما در عمل آنچه رخ خواهد داد همان آموزش سنتی است با چاشنی ای از رایانه و اینترنت.

من خود آموزگار یکی از همین مدرسه های هوشمندم و از نزدیک با کمبودها و دشواری های گوناگون این مدرسه ها آشنایم. به باور من،آنچه که تاکنون به نام هوشمندسازی مدرسه ها انجام پذیرفته،بیش از آنکه راستین و کارآمد باشد،صوری است. آموزش و پرورش بهتر است با سنجشی علمی،میزان بهبود آموزش در مدرسه های هوشمند را بررسی نماید و اگر به راستی نتیجه گرفت که این کار،در بهبود وضع آموزش و بالا بردن کیفیت آن،کارگر افتاده است آنگاه در اندیشه ی گسترش آن،و آزمودن روش ها و ابزارهای نوین دیگر بیفتد. اما اگر روشن شد که هوشمندسازی- آن گونه که تاکنون پیش رفته و می رود- چندان اثرگذار نبوده است،با یک آسیب شناسی دقیق و کارشناسانه،در پی رفع کمبودها و کاستی ها برآیند. باید پذیرفت که،تنها ورود ابزار نوین آموزش،بدون فراهم بودن زمینه های همبسته ی فرهنگی- اقتصادی،کار نتیجه بخشی نخواهد بود.

اما نمی توان به این نکته هم اشاره نکرد که آیا در شهری مانند تهران،که ساختمان نزدیک به سی- چهل درصد مدرسه های آن فرسوده و تخریبی اند و هر لحظه امکان دارد رخدادی تلخ،به سوگ شماری از دانش آموزان و آموزگاران بنشاندمان،و یا در کشوری که هنوز هم،150 هزار کلاس درس اش،با بخاری نفتی گرم می شود و کمابیش هر سال،آتش سوزی "سفیلان" و "شین آباد"ها،داغی فراموش نشدنی بر دل همگان می گذارد،بایستی ورود تبلت به فرآیند آموزش،دل نگرانی فرادستان آموزش باشد!؟

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد