عزت اله مهدوی،روزنامه آرمان ۸/۹/۹۱

عزت اله مهدوی،روزنامه آرمان،8/9/91

هر از گاهی در زمینه آموزش و پرورش کتابی منتشر می شود. در یک نگاه کلی این کتابها را می توان به دو دسته تقسیم کرد. کتابهایی در باره مسایل وموضوعات جزیی وانضمامی که می توانند کاربرد هایی در داخل موسسات آموزشی داشته باشند و یا حداقل به نوع دیگری از کنش های معمول ،اشاره نمایند. در این کتابها به اجزاء و مولفه ها ی دستگاه تعلیم و تربیت بذل عنایت می شود . در بخش اعظم آنها معرفی روشهای برنامه ریزی آموزشی ، شیوه های

.

عزت اله مهدوی،روزنامه آرمان،8/9/91

هر از گاهی در زمینه آموزش و پرورش کتابی منتشر می شود. در یک نگاه کلی این کتابها را می توان به دو دسته تقسیم کرد. کتابهایی در باره مسایل وموضوعات جزیی وانضمامی که می توانند کاربرد هایی در داخل موسسات آموزشی داشته باشند و یا حداقل به نوع دیگری از کنش های معمول ،اشاره نمایند. در این کتابها به اجزاء و مولفه ها ی دستگاه تعلیم و تربیت بذل عنایت می شود . در بخش اعظم آنها معرفی روشهای برنامه ریزی آموزشی ، شیوه های ارتقای مناسبات و تعاملات انسانی در محیط های آموزشی ، روشهای تدریس سنتی و نوین وکیفیت جامع آموزش. صورت می گیرد. مولفان در این آثار باید ها و نباید هایی هم مطرح می کنند . کمتر کسی از این مولفان نقطه عزیمت فکری خود را نشان می دهد، وحتی گاهی از یک دستگاه فکری فرضا ً غربی مجموعه ای از روشها وشیوه ها را استخراج می کنند که با کلیت فکری حاکم بر این دستگاه انضمامی در حال فعالیت در تناقض است.بخش زیادی از این رفتار ، معلول این حقیقت است که هنوز نقشه کاملی از این مجموعه ،در واقعیتش (که در حال اجراست) تهیه نشده است ودستگاه تعلیم وتربیت در فضایی مه آلود زندگی می کند. نقشه ها و سند های ارایه شده نیزبیشتر گویای وضعیت مطلوب هستند.اما در بین صاحب نظران هستند کسانی که از طرحها و نقشه های موجود قدری فاصله گرفته اند . به اصطلاح نگاهی بیرونی به مساله دارند. در آثار آنها ربط عمل با نتایج وپیامدها واساساً خروجی ها مد نظر است . مجموعه آموزش و پرورش را به عنوان بخشی مهم از یک منظومه فکری می بینند و در فاصله ای دورتر به کلیت آن نگاهی می اندازند وآن را در بستری از داد وستد های تاریخی، با در نظر گرفتن کلیت فکری و رفتاری یک اجتماع مطرح می کنند. گفتمان غا لب را به چالش می کشند و از گفتمانهای دیگری نیز سخن می رانندودر نهایت تصویری از پازل نهایی ، نشان می دهند . هرچند مجال طرح این مسایل در جامعه شتاب زده ما روز به روز کمتر می شود.یکی از این آثار کتاب "در باره تعلیم و تربیت در ایران " است. از دکتر رضا داوری اردکانی .که از طرف انتشارات سخن پراکنده شده است. این کتاب مشتمل بریک مقدمه و سه مقاله و دو مصاحبه است. در مقالات به این موضوعات اشاره می شود: انقلاب در آموزش ،ملاحظاتی در باب برنامه ی دوره های راهنمایی و دبیرستانی ، فرهنگ با آموزش چه مناسبت دارد؟ فرهنگ و تعلیم وتربیت. در مصاحبه اول به آسیب شناسی تربیت دینی پرداخته می شود و در مصاحبه دوم به انبوهی از مباحث مرتبط با: مساله چشم انداز در تعلیم وتربیت، رابطه روش و علم،وضعیت تاریخی تاسیس مدارس جدید، نیاز کشور و نیاز محصلان ،پرسش گری ، تجدد و سنت ،علوم کاربردی و نیاز کشور به آن و پاره ای مسایل دیگر.
1-
رویکرد مولف در طرح مباحث از سنخ مولفان دسته دوم است. یعنی نگاهی از بیرون به کلیت نظام آموزش و پرورش دارداگر چه گاهی به مسایل جزیی تخصصی نیز می پردازد
.
2 –
بیشتر مطالب در قالب طرح مساله ویا به صورت پرسشی وگاهی هم به طریق یک تلنگر ارایه می شود . این شیوه به مباحث ایشان جذابیت می بخشد و البته کمتر فرصتی فراهم می کند که موضع قطعی مولف در باره موضوعات مشخص شود.( سبک نویسندگی ایشان در آثار دیگرشان هم این چنین است)برای نمونه:" مسولان و متصدیان آموزش و پرورش گرفتار مسایلی مانند کمبود معلم و بودجه و نداشتن جا و وسایل ...و امثال اینها هستند، اما مشکل بزرگتر این است که ما برای مسایل بزرگ و کوچک راه حل های آسان می جوییم."(ص33 )در اینجا به یک معضل روش شناختی اشاره می شود که ریشه در بنیاد تفکر ما ایرانی ها دارد. اما مولف به سرعت از آن می گذرد.و نیز"ببینیم از اول که آموزش و پرورش جدید را اخذ کردیم و مدارس جدید تاسیس کردیم از آن چه می طلبیدیم و چه مقصود داشتیم "( ص34 )اینکه کارمند پروری هدف بنیانگذاران مدارس جدید بوده نیز پاسخ در خوری نیست که ایشان به سادگی مطرح کرده و از آن می گذرند.ونیز " اکنون ببینیم در آموزش و پرورش چه می توانیم بکنیم"(ص36)" ما بایدفکر کنیم که چه شرایطی باید فراهم شود که محصلان ما نافع تر ین وبایسته ترین درسها را بخوانند.."(ص
37).
3-
نکات ارزنده ای از این دست نیز مطرح می شود : " مشکل بزرگ ما این نیست که در امور اداری و آموزشی ودر رفتار هر روزی مان کمبود و نارسایی وجود دارد بلکه مشکل بزرگمان نشناختن مشکلات است"(ص152)." اگر بیرون آمدن از شرایط رکود آموزش و علم و پژوهش با آموختن یک یا چند درس حاصل می شد اقوام عالم بیش از صد سال گرفتار رکود و در جا زدن یا به گرد خویش گردیدن نمی شدند. آشنایی با روش آموزش و عملکرد و تاثیر آن موقوف و موکول به فراهم شدن شرایط دیگر است."(ص155)"در اوایل که مدرسه جدید تاسیس شد و اصول و قواعد تعلیم تربیت جدید دستور عمل قرار گرفت آینده محصلان مدارس در قیاس با زمان کنونی تا حدی روشن بود."(ص227)" بلایی که ما اکنون در تفکر به آن مبتلاییم بلای مکانیکی اندیشیدن است " (ص
222)
4-
مولف از همان ابتدا راهی برای خروج اضطراری خود از مباحث ومعضلات مطروحه با تاکید بر این جمله : "نویسنده مقالات متخصص در آموزش و پرورش نیست ...و تعلیم وتربیت صرف تخصص نیست "(ص29) ودرجمله "همه شما می دانید که من بضاعتی در مسایل ومباحث اموزش و پرورش ندارم "(ص 177 )باز می گذارد.البته فروتنی ایشان را می ستاییم ، ولی این جمله منتقد ین را تا حدودی خلع سلاح می کند
.
5-
جا داشت مولف نظمی به مباحث خود می بخشید و در حد امکان، این مطالب را در یک منظومه فکری منسجم مطرح می کرد. فی المثل وقتی از چشم انداز در تعلیم و تربیت گفتگو می کرد ، وضعیت موجود و مطلوب را از نگاه خود نشان می داد. مباحث را در تنگنای "ملاحظات " رها نمی کرد. در تبیین وضعیت نهادهای مدرن و ارتباطشان با سنت در دستگاه تعلیم و تربیت بیشتر گره گشایی می کردند زیرا در جامعه ما که مدارس ودانشگاهها محصول مواجهه مان با دنیای مدرن است چگونه می توانیم آنها را از کارکردهای مدرنش دور وبه قلب سنت گره بزنیم
.
6-
من انتظار داشتم رابطه پیچیده نگاه سیاسی و ایدئولوژیکی به نهادهای آموزشی از طرف ایشان به درستی تبیین شود که به اجمال فقط در فحوای کلام مصاحبه کننده وسوال وی باقی می ماندو علاوه بر آن مساله تمرکز گرایی و تصدی گری دولتها در نهاد های آموزشی نیز به همین سرنوشت دچار می شود.ارزش این گونه کتابها در تلاشی است که یک متفکر برای نشان دادن پیچید گیهای وضعیت موجود وراههای برون رفت از آنها نشان می دهد

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد