مدرسه آغازگاه کاهش خشونت در جامعه

محمد رضا نیک نژاد، روزنامه ی قانون ، ۲۰/۸/۱۳۹۱

هفته ی گذشته باز هم خبرهایی،رسانه های کشور را با موضوع خشونت در مدرسه درگیر کرد. تنبیه بدنی یک کودک نوآموز بخاطر دیر رسیدن به دبستان و خبر بسیار اندوهبار دیگر درگیری دو دانش آموز هنرستانی در ملایر،که متآسفانه به فوت یکی از آنها انجامید. خشونت در آموزشگاه ها،نمودی سه گانه دارد،دانش آموز به آموزگار،دانش آموز به دانش آموز و آموزگار به دانش آموز. در این سه نوع خشونت،آنچه که بیش از دیگر شکل ها به چشم می آید،خشونت از سوی معلم و نیروهای اجرایی مدرسه نسبت به دانش آموزان است. اما نباید دو نوع دیگر را نادیده گرفت و یا فراموش نمود. برای نمونه هنگامی که آموزگاری وادار می شود که در کلاسی چهل نفره به آموزش بپردازد آن هم با دانش آموزانی که بیشترشان،چندان دل به درس و مشق نمی دهند و با فشار خانواده و جامعه وادار به نشستن بر سر کلاس هایی شده اند که دورنماهای آموزشی آن نه با زندگی روزمره آنها پیوندی دارد و نه چندان انگیزه زا و گره گشاست،و دست به بازی گوشی های دست جمعی می زنند و معلمی را که خسته از گرفتاری های روزمره مانند اقتصاد و شغل دوم و سوم و... است،دست انداخته و او را می آزارند. که خود یکی از بدترین نمودهای خشونت است که روح و روان آموزگار را سخت می آزارد،و البته بازتابی هم نمی یابد.

محمد رضا نیک نژاد، روزنامه ی قانون ، ۲۰/۸/۱۳۹۱

 هفته ی گذشته باز هم خبرهایی،رسانه های کشور را با موضوع خشونت در مدرسه درگیر کرد. تنبیه بدنی یک کودک نوآموز بخاطر دیر رسیدن به دبستان و خبر بسیار اندوهبار دیگر درگیری دو دانش آموز هنرستانی در ملایر،که متآسفانه به فوت یکی از آنها انجامید. خشونت در آموزشگاه ها،نمودی سه گانه دارد،دانش آموز به آموزگار،دانش آموز به دانش آموز و آموزگار به دانش آموز. در این سه نوع خشونت،آنچه که بیش از دیگر شکل ها به چشم می آید،خشونت از سوی معلم و نیروهای اجرایی مدرسه نسبت به دانش آموزان است. اما نباید دو نوع دیگر را نادیده گرفت و یا فراموش نمود. برای نمونه هنگامی که آموزگاری وادار می شود که در کلاسی چهل نفره به آموزش بپردازد آن هم با دانش آموزانی که بیشترشان،چندان دل به درس و مشق نمی دهند و با فشار خانواده و جامعه وادار به نشستن بر سر کلاس هایی شده اند که دورنماهای آموزشی آن نه با زندگی روزمره آنها پیوندی دارد و نه چندان انگیزه زا و گره گشاست،و دست به بازی گوشی های دست جمعی می زنند و معلمی را که خسته از گرفتاری های روزمره مانند اقتصاد و شغل دوم و سوم و ... است،دست انداخته و او را می آزارند. که خود یکی از بدترین نمودهای خشونت است که روح و روان آموزگار را سخت می آزارد،و البته بازتابی هم نمی یابد.

 اما پرسش اینجاست که مدارس چقدر در پدیدآوری خشونت نقش دارند؟

همان گونه که همه می دانیم، مدرسه نمی تواند آغازگاه بروز خشونت در جامعه باشد. زیرا دانش آموزان پیش از آن که وارد مدرسه شوند،پرورش یافته ی خانواده،هم محلی ها،گروه همسالان و ... هستند. صحنه های فیلم ها و خبرهای رسانه های دیداری،درگیری های زبانی و فیزیکی در کوچه و خیابان،خبرهای منتشر شده در صفحه های حوادث روزنامه ها،بازی های خشونت آمیز رایانه ای و ... همه و همه نمودهایی از خشونت در جامعه اند که دانش آموز آنها را با خود به مدرسه و کلاس می آورد. پیشبرد حرف خود و به کرسی نشاندن آن با به کارگیری زور و الگو برداری کودکان- که تا کوچک و ناتوانند قربانی اند و بزرگ و توانمند که گشتند خود قربانی کننده- نمودی دیگر از خشونت می باشد. از کودکی که خشونت می بیند و می شنود و حس می کند نمی توان انتظاری جز خشونت داشت. بنابراین دانش آموز،آموزگار،مدیر و معاون- کودکان دیروز- بخشی از جامعه ای هستند که چرخه ی خشونت در آن به شتاب می چرخد و آنها و حتی کسانی را که آلوده نیستند با خود همراه کرده و می آلاید. پس مدرسه بیش از آن که آغازگاه خشونت باشد،خود قربانی آن است.

پرسش دیگر آن است که تا چه اندازه آموزش و پرورش می تواند در کاهش خشونت نقش داشته باشد؟

نظریه های نوین پرورشی بر نقش الگو سازی و نهادینه کردن رفتارهای پسندیده در انسان ها-عادت- پای فشرده و شیوه هایی را برای آن پیشنهاد می کنند. انسان موجودی اجتماعی است که از آغاز زندگی با دیدن و درک محیط پیرامون خود به الگو سازی پرداخته و با این روش خود را با شرایط همخوان کرده و ادامه زندگی خود را تضمین می کند. برخی از رفتارهایی که سامانه آموزشی باید در پی نهادینه کردن آنها بوده و شاید از این رهگذر به کاهش خشونت یاری رساند،بردباری در برابر باورها و رفتارهای متفاوت،رواداری فرهنگی و تحمل دیگران با هر اندیشه و مرامی، گسترش فرهنگ گفتگو، بحث و استدلال در میان دانش آموزان برای دستیابی به خواسته های فردی و  گروهی و ... است.

این رفتارها با پدیدآوری زمینه های کار گروهی- مانند پاکیزه کردن کلاس و مدرسه،رنگ کردن دیوارها و حتی زمینه سازی انجام آزمایش ها و کنش های کارگاهی- دست یافتنی است. برای نمونه هنگامی که نوآموزان در کنار یکدیگر برای دستیابی به هدفی یکسان تلاش می کنند، می آموزند که آسان ترین راه،همانا همکاری، همیاری و هم اندیشی در رسیدن به هدف خواهد بود. پس در فرآیند همیاری،گفتگو،استدلال،بردباری و رواداری اندیشه را خواهند آموخت. برگزاری آیین های شادی زا،مسابقه های ورزشی،اداره ی بخشی از مدرسه از سوی آموزگاران و ... افزون بر آن که روشی است برای آموزش کار گروهی و آمادگی نوآموزان برای زندگی اجتماعی فردا، به آنها می آموزد که باورهای خود را با صدایی رسا بگویند و در همان حال در برابر سخن و باورهای دیگران بردبار باشند. با همه این ها سامانه آموزشی بخشی از جامعه بوده و تافته ی جدا بافته نیست،تا خشونت در جامعه گسترش و فراوانی دارد،نمی توان چندان دل به خشونت زدایی در مدرسه بست. 

نظرات 1 + ارسال نظر
بهشتی سه‌شنبه 23 آبان‌ماه سال 1391 ساعت 08:15 ق.ظ http://ashu.blogfa.com/

با درود و شادباش خدمت شما دوست گرامی استفاده از آثار منتشر شده در وبلاگ با ذکر منبع مانعی ندارد از حسن توجه شما سپاسگزارم. پیروز باشید و خندان

با درود
چشم, منبع در آستانه ی نوشته ی زیبای شما آورده شد.من از آن در فیسبوک خود و کانون بهره بردم.شاد و تندرست و کامیاب باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد