مدرسه و خشونت

 

عزت اله مهدوی،روزنامه آرمان،10/8/91

ماده 7 7 آیین نامه اجرایی مدارس، اعمال هر گونه اهانت و تنبیه بد نی دانش آموزان را ممنوع اعلام می نماید . اما اگر صدور بخشنامه قادر بود مشکلات و معضلات را حل کند ، با اینهمه افاضات مکرر، غباری بر رخساره مجروح آموزش و پرورش باقی نمی ماند. مساله خشونت و مدرسه از دو منظر قابل رویت است : 1. تنبیه برای آموزش،2. خشونت وپرخاشگری در مدرسه به سبب انبوهی از علل شناخته شده و ناشناخته. این دومی برخاسته از شرایطی است که موقعیت های محیطی و روانی بر هریک از ارکان مدرسه تحمیل می کند. درست است که تنبیه برای آموزش در ساختار معیوب سنتی ما در قالب خود آزاری برای یادگیری وگاهی به شکل دانش آموز آزاری نمودار شده و ما رد پای این نگرش منسوخ را که ریشه ای "اسپارتی "و "رواقی " دارد در ادبیات خود در قالب "جور استاد به ز مهر پدر" می بینیم ، وسعدی علیه الرحمه پرده ای از چنین کلاسی را به مانشان می دهد ومعلمی را تصویر می کند که "فرزندان ناهموار"را "ضرب بی محابا زدی و زجر بی قیاس کردی " (کلیات ، ص 160) ویادآور می شود که " استاد معلم چو بود بی آزار – خرسک بازند کودکان در بازار" و مولانای بزرگ هم برای آنکه خیال پدر ومادرها را راحت کند می سراید:" چون معلم زد صبی را شد تلف – بر معلم نیست چیزی لا تخف / کآن معلم نایب افتاد و امین – هر امین را هست حکمش همچنین ."(دفتر ششم، بیت 1518 )و حیف است روایت رستم الحکما را از چنین کلاس درسی نیاورم :" واین طالب حق ، نظامی بر پا نمود که هر کدام از اطفال که بامداد درس خواندندو تا آخر روز روان ننموده باشند در وقت خواندن اگر غلط بخوانند ، غلطی ده چوب بر پای ایشان زده شود و اگر بد بنویسند، ده چوب به کف دستتشان "( رستم التواریخ ،ص 19 ).

عزت اله مهدوی،روزنامه آرمان،10/8/91

ماده 7 7 آیین نامه اجرایی مدارس، اعمال هر گونه اهانت و تنبیه بد نی دانش آموزان را ممنوع اعلام می نماید . اما اگر صدور بخشنامه قادر بود مشکلات و معضلات را حل کند ، با اینهمه افاضات مکرر، غباری بر رخساره مجروح آموزش و پرورش باقی نمی ماند. مساله خشونت و مدرسه از دو منظر قابل رویت است : 1. تنبیه برای آموزش،2. خشونت وپرخاشگری در مدرسه به سبب انبوهی از علل شناخته شده و ناشناخته. این دومی برخاسته از شرایطی است که موقعیت های محیطی و روانی بر هریک از ارکان مدرسه تحمیل می کند. درست است که تنبیه برای آموزش در ساختار معیوب سنتی ما در قالب خود آزاری برای یادگیری وگاهی به شکل دانش آموز آزاری نمودار شده و ما رد پای این نگرش منسوخ را که ریشه ای "اسپارتی "و "رواقی " دارد در ادبیات خود در قالب "جور استاد به ز مهر پدر" می بینیم ، وسعدی علیه الرحمه پرده ای از چنین کلاسی را به مانشان می دهد ومعلمی را تصویر می کند که "فرزندان ناهموار"را "ضرب بی محابا زدی و زجر بی قیاس کردی " (کلیات ، ص 160) ویادآور می شود که " استاد معلم چو بود بی آزار – خرسک بازند کودکان در بازار" و مولانای بزرگ هم برای آنکه خیال پدر ومادرها را راحت کند می سراید:" چون معلم زد صبی را شد تلف – بر معلم نیست چیزی لا تخف / کآن معلم نایب افتاد و امین – هر امین را هست حکمش همچنین ."(دفتر ششم، بیت 1518 )و حیف است روایت رستم الحکما را از چنین کلاس درسی نیاورم :" واین طالب حق ، نظامی بر پا نمود که هر کدام از اطفال که بامداد درس خواندندو تا آخر روز روان ننموده باشند در وقت خواندن اگر غلط بخوانند ، غلطی ده چوب بر پای ایشان زده شود و اگر بد بنویسند، ده چوب به کف دستتشان "( رستم التواریخ ،ص 19 ). چرا راه دور برویم همه پدر ومادرها یی که پا به سن گذاشته اند از این دست خاطرات از مدرسه و کلاس دارند. اما تنبیه برای آموزش دیگر بر افتاده و کمتر فرهنگی حاضر ا ست برای ارتقای وضعیت نمره بچه ها در گیر شکایت و ...شود. درست است که چرخه معیوب آموزش در شرایط فعلی ، که میل و رغبت درونی بچه ها را به همراه ندارد و آنها هم حالا متوجه شده اند که بخش عظیمی از محفوظاتشان بعد از امتحان روی ورقه ها جا می مانند و خیلی ها از چرایی موضوعات درسی خود سر در نمی آورندو لذا کارآموزش محصلان در یک شرایط دشوار به کندی پیش می رود. بنا براین از منظر دوم، مسا له را باید پی گرفت و آن موقیت ها و مناسبات بین افراد در گیر در مدرسه با مساله ای بنام "خشونت". باید منصف بود و خود را در متن شرایط به تصور آورد . همانطور که "مدیر مدرسه " آل احمد در این شرایط قرار گرفت. وی صحنه ای را تصویر می کند که مدیر برای بازدید کلاسی وارد می شود: "یکی از بچه ها صورتش مثل چغندر قرمز بود"( معلم در توجیه کار خود خطاب به مدیرمیگوید:" تو سری می خواهند") {مدیر مدرسه ، ص 21 } ومدیر با توصیفی که می شود قبح کار معلم مربوط را یاد آوری می کند. اما در جایی دیگر همین مدیر،در تارِعنکبوتی مناسبات یک رفتار معطوف به خشونت می افتد:" جلوی روی بچه ها کشیدمش زیر مشت و لگد وبعد سه تا از ترکه هارا ...به سرو صورتش خرد کردم"(همان ص 129 ).متاسفانه در ساختار مدرسه شرایطی تعبیه نشده که منازعات بین فردی محصلان دقیقا ثبت و مورد بررسی کارشناسانه قرار بگیرند تا بتوانیم با مراجعه به آنها تحلیل درستی از علل و عوامل خشونت در مدرسه به دست دهیم ، لذا بیشتر بر استنتاجات موردی وحدسهایی که پازل مواجهات بین فردی را تکمیل می کند تکیه می کنیم.

خشونت در مدرسه در طیفی قرار می گیرد که یک سر آن مجموعه ای از رفتارهای متنوع را در بر می گیرد که بواسطه علل و محرکهایی خواه درونی و خواه بیرونی بروز می کنند. فعال بودن این کنش ها ویژگی آنهاست . مثلا دانش آموز قوی تر به هر دلیل در فرصت هایی که به دست می آورد نسبت به دانش آموزان ضعیفتر ،اعمال خشونت می کند . سازو کار این خشونت آنقدر متفاوت و گاهی پیچیده است و به شرح حال روانی وخانوادگی هریک وابسته است . و بخش دیگری از این طیف کسانی را در بر می گیرد که از خشونت به خود استقبال می کنند .گویی تعمدا خود را در جاذبه مدار خشونت می اندازند وحتی به دنبال وضعیتی هستند که پذیرنده آن باشند. ( در قالب لوده های کتک خور وکسب رتبه وجایگاهی در میان همسالان) . در بعد فعال خشونت ، فرقی نمی کند که از طرف کادر مربیان صورت بگیرد یا از طرف محصلان ، ما با مجموعه از علل و محرکها مواجهیم . که البته در تبیین مساله خشونت به محرکها کمتر پرداخته شده است . بچه ها ساعات طولانی را در مدرسه سپری می کنند. در محیطی که صدها مواجهه با موارد متفاوت دارند . در مدرسه فقط یک فرایند درسی یک طرفه جریان ندارد . دیده ها و شنیده ها و شبکه ای از مناسبات متقابل انسانی حضور دارند. و هر ار گانیسم در این محیط شلوغ در کنش و واکنشی موثر فعالیت می کنند . گردش انبوهی از آموزه های غیر رسمی هم صورت می گیرد، به نمونه ای اشاره گذرا می کنم . بچه هادر بدو ورود ، مدرسه را محیطی بیگانه می یابند . لذا بخش زیادی از انرژی آنها صرف همسان سازی و به اصطلاح آشنا سازی خود با محیط جدید می شود . اما تجربه نشان می دهد در شرایطی کاملا متفاوت ، آنها سعی در تطبیق محیط با خود را دارند. بنابر این محیط را در راستای اهداف خود دستکاری می کنند .در ستیزه و درگیری با معلمان حتی اگر این درگیری بسیار جزیی باشد ، لذت می برند.و به تدریج برای نشان دادن نقاط ضعف معلمان ، مهارت می یابند.

این محرکها بخش زیادی از مناسبات مربیان و محصلان را تحت تاثیر قرار می دهند . درس های خسته کننده در کلاسهای بسته و خفه ، که تهویه مطبوعی ندارند. سرو صداو شلوغی مداوم در گوش معلمان و محصلان ، که گاهی صدا ها تبدیل به همهمه ای آزار دهنده می شود. سن خاص محصلان وتحریک پذیری و پرخاش گری آنها ضربدر پایین آمدن آستانه تحمل مربیان به خاطر هزاران مشکل گفته وناگفته معیشتی . ومهمتر از آن حالت بی هنجاری ( تضعیف شدن هنجارهای سنتی و جایگزین نشدن هنجارهای جدید) در شرایطی که معیار های روشنی برای راهنمایی فرد در حوزه ی معینی از زندگی اجتماعی وجود ندارد، دامنه و برد خشونت را در مدرسه افزایش می دهد. در شرایط فعلی فن اداره کلاس و دانش آموزان به عنوان یک ضرورت باید مد نظر مسولان باشد.ارتباط بدون خشونت به عنوان یک روش تعاملی که در آن تبادل اطلاعات و حل صلح آمیز اختلافات و پرهیز از زبانی که سبب مقاومت و کاهش عزت نفس افراد می شوددر دستور کار فعالیت مدرسه قرار بگیرد. چرا که: " لعلی از کان مروت بر نیامد سالهاست- تابش خورشید و سعی باد و باران را چه شد."

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد