"خشخاشی" و سالگرد خشونت عریان در مدرسه!

محمدرضا نیک نژاد، تارنمای فانوس 30 آبان ماه 95

"بروجرد ناخودآگاه یادآور قتل فجیع معلم فقید " محسن خشخاشی" است . انتظار می رفت که پس از آن واقعه دلخراش دیگر حداقل در مدارس این شهر شاهد خشونت بین دانش آموز و معلم نباشیم . روز شنبه بیست و دوم آبان ماه، دبیر ادبیات یکی از دبیرستان های بروجرد از سوی دانش آموزَش در کلاس مورد ضرب و شتم قرار می گیرد. پس از این واقعه، دبیر مربوطه به دفتر دبیرستان می آید. دانش آموز مربوطه نیز وارد دفتر دبیرستان شده و با مدیر و دبیران دیگر  نیز درگیر می شود ..... تاکنون اداره آموزش و پرورش بروجرد واکنشی به این موضوع نشان نداده است." (رسانه های استانی)

 این خبر را یکی از همکاران در تلگرام برای نگارنده فرستاده بود. برایم شگفت آور بود که این رویداد درست در سالگرد کشته شدنِ "محسن خشخاشی" دبیر فیزیک بروجردی در کلاس، رخ داده بود! جریان خشخاشی از این قرار بود که در روز نخستِ آذرماه 93 و هنگامی که او دقیقه های پایانی زنگ را می گذراند، دانش آموزی وارد کلاس می شود. خشخاشی مانند هر معلم دیگری می گوید برو از معاون نامه بگیر. دانش آموز سال اول دبیرستان این سخن را بهانه می کند و چاقو را از جیب در آورده و چند ضربه به گلو و شکمِ دبیر فیزیک می زند و از دبیرستان می گریزد. دبیر سی و هشت ساله مانند مرغ سرکنده در کلاس بر خود می پیچد و زمین را با خون رنگین می کند و پس از چند ساعت در بیمارستان چمران بروجرد در می گذرد. محسن خشخاشی کارشناس ارشد و دبیر دبیرستان های بروجرد بود. او را از سال ها پیش می شناختم، از خانواده ای با فرهنگ و خوشنام، انسانی فرهیخته، دبیری برجسته و همکاری ارزشمند بود. بسیار پر تلاش بود و از کوچک ترین وقت کلاس نمی گذشت. تا آن جا که دیدم بچه ها به شدت دوستش داشتند و با او به گشت و گذار می رفتند و .... انگار خنده بر لب های این مرد جراحی شده بود. در مدت همکاری با او هیچگاه عصبانیت اش را ندیدم و اهل بد رفتاری در کلاس نبود و ....  دارای دو فرزند، یکی دختر به نام عسل و دیگری پسر و به نام علی بود. دانش آموزِ فراری نیز پس از چند ماه در تهران بازداشت و اکنون با اعتراض خانواده خشخاشی پرونده اش در مرحله تجدید نظر است.

اما پرسش اینجاست که مدارس چقدر در پدیدآوری خشونت نقش دارند؟

همان گونه که همه می دانیم، مدرسه نمی تواند آغازگاه بروز خشونت در جامعه باشد. زیرا دانش آموزان پیش از آن که وارد مدرسه شوند، پرورش یافته خانواده، هم محلی ها، گروه همسالان و ... هستند. صحنه های فیلم ها و خبرهای رسانه های دیداری، درگیری های زبانی و فیزیکی در کوچه و خیابان، خبرهای منتشر شده در صفحه های حوادث روزنامه ها، بازی های خشونت آمیز رایانه ای و ... همه و همه نمودهایی از خشونت در جامعه اند که دانش آموز آنها را با خود به مدرسه و کلاس می آورد. پیشبرد حرف خود و به کرسی نشاندن آن با زور و الگو برداری کودکان- که تا کوچک و ناتوانند قربانی اند و بزرگ و توانمند که گشتند خود قربانی کننده- نمودی دیگر از خشونت است. از کودکی که خشونت می بیند و می شنود، نمی توان انتظاری جز خشونت داشت. بنابراین دانش آموز، آموزگار، مدیر و معاون و ...- کودکان دیروز- بخشی از جامعه ای هستند که چرخه خشونت در آن به شتاب می چرخد و همه را با خود همراه می کند و می آلاید.

پرسش دیگر آن است که تا چه اندازه آموزش و پرورش می تواند در کاهش خشونت نقش داشته باشد؟

نظریه های نوین پرورشی بر نقش الگو سازی و نهادینه کردن رفتارهای پسندیده در انسان ها-عادت- پای فشرده و شیوه هایی را برای آن پیشنهاد می کنند. انسان موجودی اجتماعی است که از آغازِ زندگی، با دیدن و درک محیط پیرامون خود به الگو سازی پرداخته و با این روش خود را با شریط همخوان کرده و ادامه زندگی خود را تضمین می کند. برخی از رفتارهایی که سامانه آموزشی باید در پی نهادینه کردن آنها باشد و شاید از این رهگذر به کاهش خشونت یاری رساند، بردباری در برابر باورها و رفتارهای متفاوت، رواداری فرهنگی و تحمل دیگران با هر اندیشه و مرام، گسترش فرهنگ گفتگو، بحث و استدلال در میان دانش آموزان برای دستیابی به خواسته های فردی و  گروهی و ... است.

این رفتارها با پدیدآوری زمینه های کار گروهی- مانند پاکیزه کردن کلاس و مدرسه، رنگ کردن دیوارها و حتی زمینه سازی انجام آزمایش ها و کنش های کارگاهی- دست یافتنی است. برای نمونه هنگامی که نوآموزان در کنار یکدیگر برای دستیابی به هدفی یکسان تلاش می کنند، می آموزند که آسان ترین راه، همانا همکاری، همیاری و هم اندیشی در رسیدن به هدف خواهد بود. پس در فرآیند همیاری، آنها گفتگو، استدلال، بردباری و رواداری اندیشه ای نسبت به دیگران را خواهند آموخت. برگزاری آیین های شادی زا، مسابقه های ورزشی، اداره ی بخشی از مدرسه و ... افزون بر آن که روشی است برای آموخته کردن کار گروهی و آمادگی نوآموزان برای زندگی اجتماعی فردا، به آنها می آموزد که باورهای خود را با صدایی رسا بگویند و در همان حال در برابر سخن و باورهای دیگران بردبار باشند. با همه این ها سامانه آموزشی بخشی از جامعه بوده و تافته ی جدا بافته نیست، تا خشونت در جامعه گسترش و فراوانی دارد، نمی توان از خشونت زدایی در مدرسه سخن به میان آورد. 

http://www.fanoosedu.ir/?p=1914

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد