مهدی بهلولی،روزنامه اعتماد،ص جامعه،3 مهر 93
هنگامی که بنیان های اخلاقی جامعه ای آسیب می بیند رفتار و کردار مردمانش،به گونه ای دستخوش دگرگونی می شود که باور کردنی نیست. بگذارید به نمونه ای اشاره کنم. دبستانی عادی و دولتی در نظر بگیرید که در آن دو جور کلاس داشته باشیم : هوشمند و ناهوشمند. کلاس هوشمند برای دانش آموزی است که پدر- مادر او مبلغ 230 هزار تومان پرداخته و کلاس ناهوشمند برای دانش آموزی که این مبلغ را نپرداخته. آنگونه که چند روز پیش خبرگزاری ایلنا منتشر کرده این دبستان در منطقه 5 تهران واقع است. یکی از دانش آموزان این مدرسه می گوید : "دوستانم که به کلاسهای هوشمند فرستاده شدهاند میگویند که این کلاسها خیلی جالب تر و قشنگ تر از کلاسهای عادی هستند." هنگامی که برای بار نخست این جمله ها را می خواندم یاد فیلمی افتادم که در آن کودکی پشت در کلاس درس،ایستاده بود و پا بلندی می کرد تا ببیند چه در کلاس می گذرد و بتواند درس را یاد بگیرد؛ کوکی که به خاطر نداری و فقر پدر- مادرش از کلاس درس اخراج شده بود.
باری،آموزش و پرورش ایران- باور کنید به شتاب- دارد هر چه بیشتر طبقاتی می شود و هر روز گوشه ای از "نوآوری" های این روند هم پدیدار می گردد. منطق پشتیبان این پروژه هم آشناست : "هر چه پول بدهی آش می خوری". اما آیا کسی که با این منطق بزرگ می شود و پرورش می یابد می تواند هوادار برابری و عدالت باشد؟ شاید بزرگ ترین نقدی که به خصوصی سازی آموزش و پرورش وارد باشد همین است که نمی تواند- یا دست کم به سختی می تواند- انسانی پرورش دهد که در جامعه،پول را همه کاره ی زندگی انسانی نداند. کسی که پول می دهد و در کلاس هوشمند می نشیند،پول می دهد و به مدرسه ی هوشمند می رود،پول می دهد و به کلاس های کم جمعیت می رود،پول می دهد و از آموزگاران مهربان و باحوصله تر برخوردار می شود،پول می دهد و آموزگار را به خانه می برد،پول می دهد و غیبت می کند و یا آموزگار را اذیت می کند و مدرسه هم چندان کاریش ندارد، و ...آیا بزرگ که شد می تواند پول را همه چیز زندگی نداند و نابرابری وحشتناک اجتماعی و اقتصادی را طبیعی و عادی نشمرد؟ آموزش و پرورش پولی،چه بسا که خود ناسازه (پارادکس) ای باشد و ما چندان به آن توجهی نداریم. آموزش و پرورش،هم در معناهای کهنه و هم در معناهای نو،پیوندی ناگسستنی با اخلاق نیکوی انسانی دارد و چندان با منطق " پول بیشتر و آش بیشتر" پیوندی ندارد. آموزش و پرورش برای گسترش عدالت است و نه گسترش نابرابری و شکاف اجتماعی. آموزش و پرورش رایگان و کیفی،برابر بسیاری از سندهای جهانی پذیرفته شده کشورها،و از آن میان ایران،حق انسانی همه ی افراد است. دولت ها موظف به ارائه آموزش و پرورش رایگان کیفی اند. از ویژگی های آموزش کیفی،فراخور زمانه بودن است. از این رو،آموزش و پرورش حق ندارد میان دانش آموزان فرق بگذارد و یا پول بگیرد و کلاس و مدرسه را هوشمند سازد.
روزهای آغازین مهر است. مدرسه جایی است که مهرورزی بدون چشم داشت را باید بیاموزیم و بیاموزانیم. بگذارید کودکان مان با احساس برابری بزرگ شوند. با این احساس که چون انسان هستند از حقوقی برابر برخوردارند؛و نه چون پول دارند از حقوقی بیشتر و یا چون پول ندارند از حقوقی کمتر. در جستاری درباره ی آموزش و پرورش فرانسه می خواندم که اگر کسی بپرسد کودکم را باید کجا نام نویسی کنم خواهد شنید : "نزدیک ترین مدرسه به منزل تان،همه ی مدرسه ها دولتی،رایگان و کیفی اند."