گفتگوی جام جم آنلاین با یک کارشناس آموزش وپرورش
جام جم آنلاین،5 آبان ماه 95
آموزش و پرورش کشورمان امروز باوجود همه خدمات و زحماتی که مدیران و
معلمان بی نام و نشان آن در جای جای این مملکت می کشند با کاستی هایی روبرو
است از این رو صاحبنظران و متخصصان تعلیم و تربیت معتقدند که باید به طور
جدی و ریشه ای به مشکلات آن پرداخت .چراکه در سیستم کنونی نظام آموزشی بیش
از اینکه به تفکر، اندیشیدن و پرسشگری پرداخته شود انتقال دانش، معلومات و
محفوظات مورد توجه قرار می گیرد.
تصویر نمره ، تست و کتاب های کمکی دانش آموزان را مدرسه گریز می کند / با تغییر وزیر مشکل حل نمی شود
در این خصوص وبدنبال تغییراتی که در بالاترین مقام مدیریتی این وزارتخانه
رخ داد خبرنگار جام جم آنلاین گفت وگویی را با محمد رضا نیک نژادر کارشناس
آموزشی وعضو کانون صنفی معلمان تهران انجام دادکه می خوانید
کاستی های نظام آموزش وپرورش کشورما از نگاه شما به عنوان یک کارشناس آموزشی چیست؟
سیستم آموزش وپرورش ما از یک عقب ماندگی چندین دهه ای رنج می برد در واقع
بی توجهی های حاکمیتی به این نهاد سبب شده که آموزش وپرورش کشورمان روز به
روز ضعیف تر وناکارآمدتر شود.به همین خاطر تفاوت آموزش وپرورش کشورمان با
آموزش وپرورش دیگر کشورهای جهان خصوصا کشورهای پیشرو کاملا مشهود است. این
درحالیست که ماباید از تجارب این کشورها برای بهبود نظام آموزشی خودمان
بهره بگیریم ولی نه تنها هیچ گونه بهره ای نبرده ایم بلکه فقط به تجربه های
داخلی مان تکیه کرده ایم و نتیجه آن گریزان شدن از تحصیل و رشد کم سوادی
دانش آموزان بوده است.
شما معتقدید که دانش آموزان در سالهای اخیر از افت تحصیلی برخوردار بوده اند؟
بله این افت را در آزمون ها جهانی به وضوح می توان مشاهده کرد علیرغم
اینکه دانش اموزان ما از هوش بالایی برخوردارند ولی در آزمون های جهانی
چندان موفق نیستند و غالبا رتبه های پایینی بدست می آورند.این بیانگر وضعیت
ناگوار سیستم آموزشی ماست
چه عواملی سبب این افت شده است؟
ناشی از
نوع نگاه مسئولین ما است مسئولین ما در بدو ورود وعده های خوبی برای بهبود
شرایط می دهند ولی به مرور این وعده ها اجرایی نمی شود و دلیل آن یا بی
توجهی است یا مشکلات آنقدر عمیق وریشه ای است که قادر به حل آن
نیستند.درواقع مشکلات نظام آموزش وپرورش ما باید با همیاری وهمراهی حاکمیت و
تمامی قوا حل شود دولت به تنهایی قادر به رفع آن نیست.
تغییر وتحولات اخیر در وزارت آموزش و پرورش چه بازخوردی در کادر آموزشی کشور به همراه داشته است؟
با مطرح شدن ورود آقای نجفی به وزارت شور وحال خوبی در میان معلمان بوجود
آمد درواقع ورود ایشان یک خاطرات نوستالژیک را در میان معلمان زنده کرد حسی
که شاید نظام آموزش وپرورش به وسیله ایشان بهبود بیابد.ولی متاسفانه با
کنار رفتن ایشان این حس وحال خاموش شد وفروکش کرد.البته من معتقدم که رفتن
وآمدن یک وزیر نمی تواند تاثیرات ریشه ای وکارآمد داشته باشد.درواقع اگر ما
بدنبال توسعه هستیم چه توسعه انسانی و چه توسعه کشوری باید تغییرات ریشه
ای ایجاد کنیم.در انتخاب وزیر هم باید با دقت عمل کرد که ایا این وزیر می
تواند این کشتی شکسته را نجات دهد یا نه.
آقای دانش آشتیانی چطور؟
من نسبت به آقای دانش آشتیانی شناخت چندانی ندارم نظام اموزش وپرورش ما
وزیری می خواهد که هم مدیر باشد و هم آموزش وپرورش را بشناسد.البته ناگفته
نماند در کنار مدیر بودن باید آزادی عمل وامکانات نیز داشته باشد تا بتواند
تغییر وتحول اساسی بوجود آورد.
همه خصوصا معلمان آقای نجفی را وزیری
موفق می دانند بنظر شما نظام آموزش وپرورش ما پس از دوره ایشان چه تغییری
کرده است آیا افول داشته است؟
مسلما روند نزولی داشته است اقای نجفی
وزیری موفق بوده است ولی شرایط وزمان ومکان ان دوره با اکنون متفاوت بود
شاید اگر ایشان الان وزیر می شد با توجه به مشکلات حاضر کار چندانی نمی
توانست انجام دهد شاید هم ایشان به همین خاطر پست وزارت را نپذیرفتند
شما به افت تحصیلی دانش آموزان اشاره کردید چرا این اتفاق افتاده است در
حالیکه ما می بینیم دانش آموزان ما در مدارس با حجم بالای کتب درسی وکمک
آموزشی و تکالیف مواجه هستند؟
فرهنگ آموزشی ما کنکور محور ونمره مدار
است معلمان وخانواده ها درتلاشند که دانش آموزان در کنکور رتبه خوب بیاورند
و فقط فشار را بردانش آموزان افزایش می دهند در حالیکه وقتی به نظام
آموزشی کشور فنلاند که موفق ترین ساختار آموزش یرا دارد نگاه می کنیم می
بینیم که تکلیف روزانه دانش آموزان بیشتر از روزی نیم ساعت نیست هرچه فضا
را به سمت شادی ونشاط وبازی افزایش هوش اجتماعی ببریم بیشتر شاهد موفقیت
دانش آموزان خود خواهیم بود فشار نمره وتست وکتاب های کمک اموزشی هیچ اثری
در رشد شخصی وذهنی واجتماعی دانش آموز ندارد وبیشتر دانش آموز را مدرسه
گریز بار می آورد.
http://jamejamonline.ir/online/2594557191246413226/%D9%86%D9%85%D8%B1%D9%87-%D8%8C-%D8%AA%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%DA%A9%D9%85%DA%A9%DB%8C-%D8%AF%D8%A7%D9%86%D8%B4-%D8%A2%D9%85%D9%88%D8%B2%D8%A7%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%D9%85%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D9%87-%DA%AF%D8%B1%DB%8C%D8%B2-%D9%85%DB%8C-%DA%A9%D9%86%D8%AF-%D8%A8%D8%A7-%D8%AA%D8%BA%DB%8C%DB%8C%D8%B1-%D9%88%D8%B2%DB%8C%D8%B1-%D9%85%D8%B4%DA%A9%D9%84-%D8%AD%D9%84-%D9%86%D9%85%DB%8C-%D8%B4%D9%88%D8%AF
محمدرضا نیک نژاد، روزنامه روزان، 4 مهرماه 95
هفته گذشته پس از نزدیک یک دهه مجمع عمومی کانون صنفی معلمان ایران (تهران) برگزار شد. در این مجمع پس از تعیین میزان حق عضویت، تغییر بخش هایی از اساسنامه و از آن میان تغییر نام از "کانون صنفی معلمان ایران" به "کانون صنفی معلمان تهران" و همچنین تغییر ویرایش جمله هایی از هدف ها و... انتخابات هیات مدیره و بازرسان انجام شد و کانون صنفی معلمان تهران پس از نزدیک یک دهه هیات مدیره و بازرسان تازه ی خود را شناخت. هیات مدیره برگزیده شده آمیخته ای از اعضای کهنه کار و با تجربه، و جوان های انگیزه مند و کوشا در گستره کنش های صنفی در دو – سه سال گذشته است. اگر از فضای هیجانی حاکم بر مجمع که پیامد فشارهای یک دهه ای بر کانون صنفی به عنوان شناخته شده ترین و گسترده ترین نهاد مدنی فرهنگیان و همچنین رای های برآمده از آن بگذریم، ترکیب تازه هیات مدیره می تواند پیام آور روزهایی پربارتر و کارآمدتر برای کنش های صنفی کانون و فرهنگیان باشد.
اما آغاز دوره تازه کنش های صنفی – آموزشیِ کانون تهران و البته کانون ها و انجمن های صنفی سراسر کشور از زاویه های گوناگون می تواند مهم باشد.
گرچه کانون ها و انجمن های صنفی معلمان کشور در کمتر از دو دهه کنش های مدنی خویش کارنامه ای کم و بیش مثبت دارند و با در نظر گرفتن همه عامل های تاریخی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی، امنیتی و ... اثرگذار در کنش های گروهی و تشکیلاتی در ایران می توان به برآیند کوشش های صنفی آن ها نمره قبولی داد اما بی گمان گرفتاری های بیرونی و درونی و بی تجربگی ایرانیان در کارهای گروهی و تشکیلاتی، نهادهای صنفی معلمان را نیز دچار دشواری های بنیادین و ریشه ای کرده است. جلوگیری از برگزاری مجمع برای سال های طولانی، اعضای هیات مدیره کانون صنفی تهران را دچار فرسودگی و آسیب های برآمده از آن از سویی و حاکمیت فرهمندی (کاریزمای) شخصی و تک روی ها و گرفتاری های ناشی از آن کرده بود. امید است که در دوره تازه و دگرگونی های پیش آمده در اعضای برگزیده، تلاش شود که کنش های صنفی این نهاد مدنی از چنین آسیبی رهایی یافته و کوشش های صنفی به سوی کارِ گروهی و تشکیلاتی پیش رود.
برخورد نامتناسب بیرونی و بی برنامگی درونی سبب بی انگیزگی بسیاری از فرهنگیان برای عضویت در این نهادهای صنفی شده است. این عامل ها سبب شده است که بخش بزرگی از معلمان از آن بگریزند و یا دست کم در فاصله دوری از آن بایستند. با همه این ها با گذشت بیش از 17 سال از آغاز کنش های صنفی کانون ها و انجمن ها، بخشی ازفرهنگیان همواره یار و یاور آن ها بوده اند. به ویژه در چند سال گذشته و با گسترش شبکه های اجتماعی پشتیبانی ها رنگ بیشتری گرفته است. اما پس از برگزاری کم وبیش خوب مجمع عمومی، اعضای برگزیده باید تلاش کنند تا با پایین آوردن هزینه ها و آرام کردن فضای کنش های صنفی، برنامه مند به سوی گسترش تشکیلات و عضوگیری روند و به دنبال فراهم کردن زمینه های درخور برای جذب فرهنگیان به کانون ها و انجمن ها و کنش های صنفی حرکت کنند. این رخداد ارزشمند روی نمی دهد مگر با تلاش بیشتر در راستای خواسته های صنفی- آموزشی، فراهم کردن زمینه های دستیابی به آنها در فضایی آرام و منطقی و اندیشده، و بازتاب درست آنها در رسانه های واقعی و مجازی. بی گمان اعضای برگزیده، این سه سال را باید به عنوان دوران گذار برای دستیابی و گسترش تشکلی مستقل و همه گیر، غنیمت شمرده و تلاش های خویش را در این راستا سازماندهی کنند.
نگاهی به
تشکل ها و اتحادیه های معلمی در کشورهای دیگر به ویژه در کشورهای پیشرو در آموزش
نشان می دهد که این اتحادیه ها همراستا با تلاش هایشان برای فراهم کردن بسترهای
درخور برای یک زندگی آبرومند و کم وبیش مرفه برای معلمان شان، در جهت بهینه کردن
زمینه های کاری و امکانات ضروری برای آموزشی کارآمد و نوین نیز تلاش می کنند. برای
نمونه یک استاد دانشگاه در رشته آموزش شناسی- پداگوژی- که بیش از بیست سال در ژاپن
کار و زندگی می کند می گوید" اعضای اتحادیه معلمان در آن کشور کارشناسانی
کارکشته اند و در بسیاری از برنامه های خرد و کلان آموزشی وارد شده و افزون بر
یاری به آموزگاران در مدرسه ها، برنامه های آموزشی دولت ها را نیز به نقد می کشند و به آنان
مشاوره می دهند. در کنارش دولت نیز همواره در پی به دست آوردن رضایت اتحادیه ها و
اعضای آنان است". اما شوربختانه تلاشگران صنفی کشور در این زمینه ضعیف، کم
کار و بی انگیزه اند. با توجه به تجربه های کشورهای پیشرو، کانون ها و انجمن ها
برای تاثیرگذاری بیشتر نیازمند توان افزایی در این زمینه اند. این کار سبب می شود
بر گروه های اجتماعی دیگر و از آن میان خانواده ها نزدیک شده و با پیگیری خواسته
های آموزشی شان به خانواده ها نیز نشان دهند که پیکیری های صنفی آنان جدای از نیازهای فرزندان آنان نیست.
http://roozannews.ir/mobile/detail/43276
بررسی کارنامه سهسالونیمه «فانی»، وزیر مستعفی آموزشوپرورش
شهرزاد همتی، روزنامه شرق، 2 آبان ماه 95
خانهتکانی هفته گذشته ریاستجمهوری، گریبان وزیر آموزشوپرورش را هم
گرفت. گرچه خبر برکناری وزیر آموزشوپرورش پیش از انتخابات مجلس شورای
اسلامی دوره دهم نیز، به گوش میرسید؛ اما این اتفاق در اوایل سال جاری رخ
نداد و درست در اولین ماه آغاز سال تحصیلی که میتواند نابسامانی را در این
وزارتخانه ایجاد کند، انجام شد. روز بیستوهفتم مهر و همزمان با استعفای
دو وزیر دیگر، خبر استعفای وزیر آموزشوپرورش به گوش رسید. مسئولان وزارت
آموزشوپرورش و شخص وزیر، این استعفا را شایعه و کذب دانستند. روز
بیستوهشتم مهر، شنیدههایی مانند تحمیل استعفا بر وزیر آموزشوپرورش، در
میان اصحاب رسانه ردوبدل شد و حتی نام سرپرست آموزشوپرورش نیز به درستی
گفته شد. تکذیب آموزشوپرورش و تأیید دولت، این احتمال را بیشتر میکرد که
دولت بر این استعفا اصرار دارد و فانی ترجیح میدهد با استیضاح از کابینه
تدبیروامید کنار رود. در نهایت عصر روز بیستوهشتم مهر، وزیر آموزشوپرورش
در نامهای به روحانی، استعفای خود را علنی کرد و خبر موافقت حسن روحانی
نیز با اطلاعرسانی دیرهنگام از سوی مرکز اطلاعرسانی دولت، از زبان یک
نماینده مجلس شورای اسلامی منتشر شد و سرپرست وزارت آموزشوپرورش، سیدمحمد
بطحایی، معاون مدیریت توسعه و پشتیبانی اعلام شد. علیاصغر فانی را فردی
آرام و خونسرد معرفی میکنند و حتی میگویند همین آرامش باعث شد کارهای خوب
او هم دیده نشود. فانی در کارنامه خود چهار کارت زرد و یک استیضاح از سوی
مجلس شورای اسلامی دوره نهم درج کرد. مجلس شورای دهم نیز با انتقاد از
عملکرد فانی، استیضاح او را در روز ۲۷ مهر به هیأترئیسه ارائه کرد. همچنین
تخلفات صندوق ذخیره فرهنگیان، تنبیه دانشآموزان در مدرسه و نارضایتی
فرهنگیان نیز در این استیضاح بیتأثیر نبود. پس از برکناری وزیر
آموزشوپرورش، استیضاح او نیز منتفی شد و معاونش، سیدمحمد بطحایی، سرپرستی
نظام تعلیم و تربیت را بر عهده گرفت. حالا با تأیید خود محمدعلی نجفی، وی
گزینه اصلی برای معرفی به مجلس به عنوان وزیر آینده آموزشوپرورش است. در
روزهای باقیمانده تا معرفی وزیر جدید، فریده اولادقباد، نماینده کمیسیون
آموزش مجلس شورای اسلامی، کاظم اکرمی، وزیر پیشین آموزشوپرورش و محمدرضا
نیکنژاد، فعال صنفی و آموزگار، کارنامه سهسالونیمه فانی را بررسی
کردهاند که در ادامه خواهید خواند.
بیشترین مطالبات فرهنگیان مالی است
فریده اولادقباد، عضو کمیسیون آموزش مجلس شورای اسلامی
رای خدمت وزیر جدید، مدت زمان بسیار کوتاهی باقی مانده و نمیشود مشخص کرد
در این زمان کوتاه باقیمانده، چقدر میشود از او انتظار داشت. معرفی
آقایان نجفی و دانش آشتیانی به مجلس برای تصدی وزارت آموزشوپرورش، شاید
برای همکاران فرهنگی ما، این انتظار وجود دارد که دولت آقای روحانی بتواند
از خواسته فرهنگیان دفاع کند. آنها وزیری پاسخگو و پیگیر میخواهند و این
مطالبه کاملا بهحق و بهجاست. این انتظار وجود دارد که وزیر جدید، در این
زمان کوتاه بتواند پاسخ نیازهای فرهنگیان را بدهد. مسئله این است که
مطالبات همکاران فرهنگی، بار مالی دارد و آیا وزیر جدید، میتواند پاسخگوی
مطالبات مالی همکاران فرهنگی ما در این شش ماه باشد؟ نکتهای که وجود دارد
این است که جناب آقای نجفی، با توجه به تعامل بسیار خوبی که با دولت دارد و
فردی متخصص و با تجربه و کارآمد است و دوره درخشانی را در دوره تصدی در
وزارت آموزشوپرورش از سر گذرانده، شاید بتواند قسمتی از مطالبات را جواب
دهد؛ اما زمان بسیار کوتاه است و در شش ماه برنامهریزیکردن برای یک وزیر و
درخواست برای پیگیری و پاسخگوبودن به همکاران فرهنگی، خیلی نیازمند
توانمندی فرد است. درخصوص همکاران فرهنگی بازنشستهمان که اعتراضاتی را به
وضعیت موجود داشتند، با پیگیریهای ما، مشخص شد درخواستهای ما بار مالی
دارد. ما هنوز نتوانستیم جواب نامه اعتراض این دوستان بازنشسته را بگیریم؛
چون درخواست آنها بارمالی دارد و واقعا شاید مقدور نباشد که همه اعتبارات
را در نظر بگیرند. حتی پاداشهای سال ٩٣ و ٩٤ بازنشستگان آموزشوپرورش و
معوقات همکاران فرهنگی و پاداش ازدواج فرهنگیان، هنوز پرداخت نشده است. اگر
بخواهیم به صورت فردی درباره آقای فانی صحبت کنیم، باید بگویم ایشان فرد
توانمندی بودند، ولی نیاز به ترمیم حوزه ستادی خود داشتند. یعنی اگر حوزه
ستادی آقای فانی ترمیم میشد، شاید میتوانست تا حدودی مشکلات را مرتفع
کند؛ اما نکته و معما اینجاست که هم آقای فانی باید جوابگوی مطالبات مالی
همکاران خود باشد و هم وزیر جدید. آیا دولت آقای روحانی میتواند به وزیر
جدید اعتباراتی را اختصاص دهد؟ آیا میتواند جوابگوی مطالبات مردم باشد؟
این معمای بزرگ و مهمی محسوب میشود. اگر اعتباراتی وجود داشته که میشود
به آقای فانی هم داد. مسئله معیشت و منزلت اجتماعی فرهنگیان بسیار مهم است.
درحالحاضر، من در حال پیگیری وضعیت صندوق ذخیره فرهنگیان هستم و به تغییر
ساختاری در آن اعتقاد دارم. ایجاد بانک قرضالحسنه برای همکاران فرهنگی
بسیار مهم است؛ اما همه این مطالبات بار مالی دارد و همه اینها تا حدودی با
استیضاح آقای فانی و استعفای ایشان تداخل پیدا کرد. من فکر میکنم آقایان
دانشآشتیانی و آقای نجفی برای سمت درنظرگرفتهشده مناسب هستند؛ چون هم
سابقه فعالیت در آموزشوپرورش را دارند و هم سابقه کار در حوزه ستادی را؛
از طرفی باید بهکارگیری جوانان و زنان در عرصههای مدیریتی، بیش از پیش
مرکز توجه قرار گرفته و از بازنشستگان توانمند و باتجربه بهعنوان اتاق فکر
استفاده شود. همچنین لزوم تغییر دیدگاه نسبت به آموزشوپرورش، از
مصرفیبودن به مولدبودن باید مورد توجه ویژه قرار گیرد چراکه این دستگاه
آموزشی نیروی انسانی جامعه را تربیت میکند. من فکر میکنم وزیر جدید باید
پیگیری انتقال حقوق و دستمزد فرهنگیان و احداث بانک قرضالحسنه با کارمزد
پایین برای این قشر را مورد توجه قرار دهد و گردش مالی سالانه قریب به ٢٨
هزار میلیارد ریال فرهنگیان در این بانک به کار گرفته شود.
بدنه آموزشوپرورش از فانی ناراضی بود
محمدرضا نیکنژاد، فعال صنفی معلمان
درکل در استعفای پیشآمده آن چیزی که نشان داده شد این بود که آقای فانی
تلاش خود را برای ماندن کرد. در دو، سه ماه اخیر که بحث استیضاح ایشان جدی
شده بود، خیلی تلاش کرد و ما شاهد رایزنیها برای جلوگیری از استیضاح
بودیم، اما نشد و دولت صلاح را بر کنارگذاشتن آقای فانی دید. اینکه در این
موقعیت ایشان کنار گذاشته شدهاند و دیگر شاید به نظر برسد فرصتی باقی
نمانده، بحث دیگری است، اما این تغییروتحول چند ریشه دارد؛ یکی اینکه بدنه
آموزشوپرورش بهشدت از آقای فانی ناراضی بود. در مدت وزارت، ایشان نتوانست
خواستههای آموزشی را برآورده کند. این مسئله درباره صنف معلمان و
دانشآموزان هر دو صدق میکرد. این را هم اضافه کنیم که آقای فانی بعد از
آقای نجفی به مجلس معرفی شدند، نجفی کسی است که بین معلمان محبوب است و
معلمان، دوره ایشان را موفقترین دوره آموزشوپرورش پس از انقلاب میدانند.
آقای فانی وقتی معرفی شد، به نظر اختلاف سطح بین ایشان و آقای نجفی بسیار
زیاد بود؛ یعنی بودند کسانی که بتوانند این اختلاف سطح را حل کنند، ولی این
اتفاق نیفتاد و فانی وزیر شد و آن حلاوت و شیرینیای که معلمان پس از
انتخابات دنبالش بودند میسر نشد و به سردی گرایید. آمدن فانی امیدها را از
دولت ناامید کرد، چراکه او فردی شناختهشده در حوزه آموزشوپرورش بود و
معلمان میدانستند که با ایشان تغییری ایجاد نخواهد شد. همه کارنامه ایشان
را خاکستری میبینند. بههرحال اجرای طرح رتبهبندی و ارتباط با تشکلها و
بهرسمیتشناختن آنها از کارهای مثبت وی بود و از طرفی توجه به بدنه از طرف
وی وجود داشت، اما درعینحال مشکلات آموزشوپرورش بهقدری زیاد بود که
نیاز به کمکهای بالادستی وجود داشت و دولت هم دست فانی را خالی گذاشت و
نارضایتی از آموزشوپرورش که از مدتها پیش وجود داشت، در زمان فانی به اوج
خود رسید. در حالت کلی، رفتن وی خیلی آسیبرسان نیست و کارنامهاش هم
خاکستری است. هرچند بدنه آموزشوپرورش بهشدت از فانی ناراضی بود.
انتظارات معلمان برآورده نشد
سیدکاظم اکرمی، وزیر آموزشوپرورش دوران جنگ
آقای فانی سوابق بسیار زیادی در آموزشوپرورش داشتند. در زمانی که ایشان
در کردستان خدمت میکردند، معلمان آن منطقه اذعان کردند که فانی قریب به ٢٠
سال به آموزشوپرورش خدمت کرده است. این مسئله همیشه در ذهن من باقی مانده
بود و وقتی ایشان به تهران آمدند، من از ایشان خواستم معاون آموزشی ما
بشوند. فانی در آن دوره خدمات بسیار زیادی داشت. یکی از کارهای خوب ایشان
پیشنهاد آموزش تلویزیونی به دانشآموزان مناطق جنگزده بود. ما با برنامه
ایشان جنگ را در حالی به پایان بردیم که هیچ دانشآموزی مشکل عقبماندگی از
درس نداشت. وقتی هم که ایشان در پست وزارت قرار گرفتند کارهای خوبی کردند؛
مثلا اجرای طرح رتبهبندی معلمان از طرف ایشان درخور توجه بود، ولی
بههرصورت معلمان انتظاراتی از برخورد وزارتخانه داشتند و آن انتظارات شاید
برآورده نشد و از بعضی بخشها نقدهایی داشتند که در عمل به این نقدها توجه
نشد و البته باید این نکته را در نظر داشت که درباره این نقدها شاید
تمامیاش به فانی بازنگردد؛ مدیران وزارتخانهای فراوانی بودند که ممکن است
از انجام کارها سر باز زدهاند. آموزشوپرورش کشور ضعفهای اساسی دارد، از
جمله این ضعفها مسئله حقوق معلمان است که در تمام این سالها مورد توجه
قرار نگرفته است. در این مسئله باید به این جمله رسید که اولویت
آموزشوپرورش در دولتها مطرح نبوده است. برخلاف شعارهایی که از اول انقلاب
مبنیبر این سر دادهایم که فرهنگ و تربیت ما مهم است، اما در میدان عمل
این اولویت به آموزشوپرورش داده نشده؛ اینکه ما به نحوی حقوق معلم را
پرداخت کنیم که معلم دنبال کار دوم نرود. دانشآموزان ادعا میکنند برخی از
معلمان وقتی وارد کلاس میشوند باید یک مدتزمانی را استراحت کنند چون تا
نیمهشب در آژانسها کار میکنند. اینها مشکلاتی است که به این دولت مربوط
نیست و از گذشته هم بوده. آقای احمدینژاد ٨٠٠ میلیارد دلار نفت فروخت و
مشکلات آموزشوپرورش را هم حل نکرد. او اگر یک فرد دلسوز ملی بود و از
مسائل جامعه شناخت داشت، میتوانست به این مسائل رسیدگی کند. مشکل دیگر،
نظارتنکردن بر سیاستهای آموزشوپرورش است. هرکدام از وزرایی که آمدند،
سیاستهایی را از سر گذراندند و تفاوتهایی هم با هم داشتند، اما مسئله
تربیت مربوط به مهارتهای زندگی، اخلاق، رعایت قانون و... در آموزشوپرورش
ما هنوز قدمهای اول را برمیدارد. علت هم همین تغییر سیاستهای متفاوت
است. مسئله دیگر که تربیت است و بسیار مهم است، مغفول مانده. من الان از
وضع مربیان تربیتی اطلاعی ندارم، ما در زمان وزارت خود متوجه شدیم این
مربیان کارهای خوبی میکنند، اما باید دانش آنها بالا برود، برای همین
تصمیم به برگزاری کلاسهای روانشناسی گرفتیم. ما باید به این مسائل توجه
کنیم. اگر من یک روز سمتی در آموزشوپرورش داشتم، برای تمام روحانیون فعال
در مدارس، کلاسهای روانشناسی برگزار میکردم، چون آنها باید آموزش ببینند
که نسل جوان ما چه نیازها و عواطف و احساساتی دارد و چگونه باید با
نیازهای آنها برخورد کرد. ینها تمام آن مسائلی است که در آموزشوپرورش ما
مغفول مانده است و باید به آن رسیدگی شود. برای رفع گلایههای معلمان در
این دوره، من در جلسات مشاوره که ماهی یکبار برگزار میشد، شرکت کرده و
نظرات خود را مطرح کردم، اما برخی از معاونان در حل مشکلات همراهی نکردند و
غیر از مسئله کتابهای درسی از مشاور مسئولیت دیگری نداشتم.
http://www.sharghdaily.ir/News/105872/3-سال-خاکستری
خبرگزاری ایرنا، 1 آبان ماه 95
تهران- ایرنا - عضو کانون صنفی معلمان گفت: وزیر آموزش و پرورش باید پیگیر واقعی تغییرات دانش بنیاد در آموزش و بهتر کردن شرایط کاری معلمان به لحاظ دستمزد و امکانات باشد و در راه کم کردن حس فقر و فرق فرهنگیان تلاش کند.
محمد رضا نیک نژاد روز شنبه در گفت و گو با خبرنگار حوزه آموزش ایرنا با بیان اینکه وزیر جدید باید بتواند به سوی تغییر نگاه حاکمیتی به آموزش و پرورش حرکت کند، اظهار داشت: تلاش وزیر جدید باید در این جهت باشد که نظر دولت را در توجه به آموزش و پرورش جلب کند.
این فعال صنفی ادامه داد: وزیر جدید باید بتواند بودجه در خور برای رضایت فرهنگیان و کیفیت بخشی آموزش و پرورش و رفتن به سوی کارآمدی را جذب کند.
نیک نژاد یادآور شد: هر چند گرفتاری های این نهاد با چند برابر کردن بودجه حل نمی شود اما بی گمان نخستین گام حل گرفتاری های پر شمار آموزش و پرورش، متناسب کردن بودجه گسترده ترین نهاد دولتی است.
وی یادآورشد: وزیر آموزش و پرورش باید توانایی به روز و هماهنگ کردن آموزش کشور با استاندارهای جهانی را داشته باشد.
این فعال صنفی در رابطه با جایگاه تشکل ها در تاثیر گذاری بر وضعیت حال و آینده آموزش و پرورش نیز اظهار کرد: گرچه تشکل های صنفی معلمان مانند بخش های دیگر جامعه رشد در خوری نداشته اند و به ویژه در گستره آموزش دچار گرفتاری هایی هستند و از سویی با بدنه ارتباط درست و در خوری ندارند، اما به هر حال در چند سال گذشته برخی از آنان توانسته اند به بدنه نزدیک شوند و بازتاب دهنده خواسته ها و دل نگرانی های فرهنگیان باشند.
نیک نژاد خاطرنشان کرد: تشکل ها می توانند با بهره گیری از روش های گوناگون مانند رسانه ها، دیدارهای حضوری، تلاش برای شناسایی و معرفی گزینه های مناسب و توانا و آشنا با درد ریشه های آموزش و پرورش، دولت را در انتخاب بهترین گزینه یاری کنند.
وی اظهار داشت: بی تردید برخی از این تشکل ها بسیار به بدنه نزدیک هستند و بدون داشتن نگاهی سیاسی و جناحی به دنبال کارآمد کردن آموزش و رضایت معلمان و آموزش و پرورش پیشرو بوده، از این رو سزاوار مشورت هستند.
عضو کانون صنفی معلمان افزود: آموزش و پرورش دچار بی توجهی و بی مهری ده ها ساله است و نیازمند نگاه و توجه نو و ویژه است.
http://www.irna.ir/fa/News/82275664/
محمدرضا نیک نژاد، ص آخر روزنامه شهروند، 1 آبان ماه 95١- برای نخستین بار بود که در جلسه ساختمانمان شرکت میکردم. بیشتر همسایههای تازهمان، جوانتر از من بودند. مدیر اما هم سنم مینمود. گفت و گویی داغ درباره گرفتاریهای کهنه و نوِ ساختان گُل انداخته بود و هر کسی از دریچه نگاه خود به آنها مینگریست. مرد و زن هم نداشت! آنچه که در سخنان همسایهها - دست کم- برای من بیشتر خودنمایی میکرد پرشماری واژههایی همچون oky و save و share و sharjbook و... بود. اوکی به جای خب، باشه و خوبه، سیو، به جای باقی ماندن و ذخیره کردن، شِیِر به جای به اشتراک گذاشتن و همرسانی و... هستند. درست نمیدانم، تا واژه فارسی و جا افتادهای مانند «خب و باشه» هست، چرا این اندازه واژه «اوکی» باید بر سر زبانها بیفتد!؟ آن هم نه تنها بر زبانِ جوانان و نوجوانان که میانسالان و گاه کهنسالان! به گمانم ریشه کاربردِ فراوانِ واژههایی همچون اوکی در گفت و گوهای روزمره، کلاس گذاشتن و به رخ کشیدنِ جایگاه اجتماعی یا حرفهای یا... بوده است! که شوربختانه به آرامی در زبان روزمره نهادینه میشود و مانند خوره دارد شیرینی زبان فارسی را از آن میستاند و زبانی پر اشکال و آشفته پدید میآورد.
٢- آویزه به جای آپاندیس، گریزانه به جای سانتریفیوژ، فروغ آمایی به جای فتوسنتز، دِنا به جای دیانای، فراگشت به جای آنابولیسم، دگرگشت به جای متابولیسم، پوشینه به جای کپسول و... جانشینهایی هستند که گویا به پیشنهاد فرهنگستان زبان فارسی در کتابهای درسی تازه گنجانده شده و باید به کار برده شوند. جایگزینی این واژهها با واکنشهایی از سوی گروهی از فرهنگیان و خانوادهها روبهرو شده است و رسانهها هم تا اندازهای آن را پیگیری و بازتاب دادهاند. اما همچنان دانشآموزان، دست کم تا یک سال دیگر باید با آنها سر و کله بزنند!
گمانی نیست که با گسترشِ باور نکردنی رسانههای همگانی و شبکههای اجتماعی و توفان برآمده از آنها، شاخصهای فرهنگی-اجتماعی جامعه، و از آن میان سبک زندگی فردی و اجتماعی شهروندان را دگرگون کرده و میکند. گرچه تا اندازهای این دگرگونیها، به ویژه در چارچوبهای زبانی، طبیعی و پذیرفتنی است اما نباید فراموش کرد که در جهان دهکده شده کنونی، هر ملتی دارای ارزشهای بومی و درونیای است که ظرفیت جهانی شدن را دارند و میتوانند در جورچین فرهنگِ جهانی جایی داشته باشد و ارزش و اعتباری بیافریند. و باز نباید فراموش کرد که یکی از شناخته شدهترین و برجستهترین شاخصه ایران و ایرانی در گستره فرهنگ جهانی، زبان و شعر و ادبیات است. این ویژگیها بار سنگینی بر دوش تک تک ما شهروندان از سویی، و سنگینتر بر دوشِ دست اندرکاران فرهنگی کشور نهاده است تا با راهکارهایی فرهنگی در برابر دگرگونیهای غیر طبیعی زبان بایستند و از گنجینه ارزشمند زبان و ادبیات فارسی، به عنوان زبانی ملی و جهانی پاسداری کنند. در پدیدهها و دگرگونیهای فرهنگی نه میتوان مانند کاربرد واژههای ورودی و دمِ دستیای مانند اوکی و شِیِر و... آغوشها را گشود! نه میتوان مانند واژههای تازه در کتابهای درسی، سفت و سخت برخورد کرد و کاری به این بزرگی و اهمیت را به شوخی و ریشخند شهروندان کشاند. باید اندیشید و با بهرهگیری از کارشناسانی که هم بر زبان فارسی چیرگی دارند و هم بر یافتههای تازه علمی، راههای پویا ماندن زبان فارسی را بازگذاشت و از این رهگذر توانست فارسی را همچنان به عنوان مهمترین شاخصه ملی و فرهنگی در جهان کنونی زنده نگه داشت.
http://shahrvand-newspaper.ir/News:NoMobile/Main/78527/پوشینه-به-جای-کپسول،-اوکی-به-جای-باشه!
محمدرضا نیک نژاد، 28 مهرماه 95بی گمان دوره ای تازه برای کنش ها و کنشگران صنفی تهران و شهرستان های آن آغازید. مجمع عمومی این نهاد مدنیِ فرهنگیان روز 27 مهرماه 95 و پس از 11 سال فشار غیر قانونی برگزار شد. با نگاهی گذرا به برگزیدگان، می توان امیدوار بود که در کانون صنفی معلمان تهران آمیخته ای از تجربه و نیروی جوانی و ورود ارزشمند چند بانوی توانمند و پر تلاش و همکاری آنان با هسته اصلی کانون و ..... می تواند گره گشای بسیاری از دشواری های درونی و بیرونی این نهاد صنفی باشد.
امیدوارم برگزیدگان، این دوره را به عنوان دوره ی گذار به شمار آورند و تلاش کنند تا پایه های یک نهاد مدنی توانمند، اندیشه گرا، متمرکز بر دلنگرانی های واقعیِ صنفی – آموزشی، کاهش بار هیجانی و احساسی و رفتارهای پر هزینه ی فردی و گروهی، حفظ فاصله تعریف شده و هدفمند با بدنه فرهنگیان، مهار برخی هنجار شکنی های تشکیلاتی و بیرون روی از مشی تعریف شده نهادهای مدنی و تلاش برای ایفای نقش واسطه ای میان دولت و حاکمیت از سویی و بدنه فرهنگیان از دیگر سو، حفظ استقلال کانون از نهاد دولت و گرایش های سیاسی درون و بیرون از حکومت و ..... زمینه حضور دیگر فرهنگیان را به نهاد مدنی خودشان فراهم کنند. بی گمان همراه کردن فرهنگیان در پیگیری ها و دلنگرانی های صنفی – آموزشی می تواند گامی ارزشمند و مدنی باشد و گره گشای بسیاری از دشواری های بنیادین در آموزش و پرورش.
من به عنوان عضو کوچکی از کانون صنفی معلمان، پیش از هر چیز سپاس گزار دوستان هیات مدیره پیشین هستم که با کوشش های خستگی ناپذیر چندین ساله و هزاران بار رفتن و آمدن به وزارت کشور، رایزنی با دست اندرکاران و فرستادن نامه و پیام و .... سبب گرفتن مجوز مجمع کانون شدند.
از هیات رییسه و هیات اجرایی که تلاش کردند مجمعی خوب و کم حاشیه برگزار شود سپاس گزارم.
از همه کسانی که سختی رفت و آمد در تهران را به جان خریدند و برای پیگیری خواسته های صنفی خویش و عمل به وظیفه صنفی - آموزشی شان یا نامزد شدند و یا پای صندق رای آمدند ممنونم. به ویژه همکاران ارزشمند شهرهای دیگر استان که همواره در کنش های صنفی، حضوری ستایش برانگیزه داشته اند.
از دوستانی که در چند ماه گذشته و در نشست های هفتگی کانون با تلاشی ستونی زمینه برگزاری مجمع را فراهم کردند سپاس گزارم.
از همکاران بزرگواری که به من و دیگر کنشگران صنفی اعتماد کردند و رای ارزشمندشان را به این عضو کوچک کانون دادند سپاس گزارم و امیدوارم سزاوار این اعتماد ارزشمند باشم.
در پایان به دوستان دیرینه و تازه ام که به هیات مدیره و جمع بازرسان راه یافته اند به ویژه بانوان گرامی، شاد باش دوباره می گویم و با توجه به شناختی که از آنان هست گمانی ندارم که برای کنش های صنفی فرهنگیان سودمند خواهند بود.
اکنون روز همبستگی و همدلی و تلاش برای دستیابی به خواسته های صنفی – آموزشی مان است به امید روزهای بهتر.
گزارش از سمیه باقری، روزنامه روزان، 28 مهرماه 95
چندی پیش و همزمان با شروع مدارس، بردارزاده کوچکم راهی مدرسه شد و به
کلاس اول رفت؛ اما مشکل از اینجا شروع شد که هنوز چند هفته از شروع مدارس
نگذشته، کودک به شدت از مدرسه انزجار پیدا کرد و هر روز برای نرفتن به
مدرسه بهانههایی نظیر دلدرد و بیماری میآورد. این مسئله زمانی جدی شد که
کابوسهای شبانه نیز به سراغش آمد و مشکلاتی چون شبادراری را نیز به
دنبال داشت. پس از پیگیریهای متعدد از سوی ما مشخص شد که معلم سر کلاس به
خاطر جیغ زدن و فریاد کشیدن یا به اصطلاح شلوغ کردن، همه بچهها را با
جملات تحقیرآمیزی مورد خطاب قرار میدهد. نکته مهم اما اینجا شکل میگیرد
که وقتی از معلم مدرسه خواستیم تفاوتهای روحی و روانی بچهها را در نظر
بگیرد و اولا دست از تحقیر کودکان بردارد و دوما به این نکته که برخی از
بچهها از سایرین حساستر هستند، توجه کند؛ تنها پاسخ دریافتی این بود که او
در کلاس حضور دارد و گاهی برای کنترل شرایط مجبور به انجام چنین کارهایی
است.
* توجیه عجیب مدیر مدرسه برای توهین به دانشآموزان
به گزارش
«روزان»، این خانم معلم در پاسخ گفت که او بچهها را تنبیه بدنی نکرده و
تنها با لفظ و کلمات سعی در تنبیه بچهها و کنترل کلاس داشته است. خانم
معلم معتقد بود که مادران بسیاری وقتی با شیطنتهای بچهها رو به رو
میشوند آنها را شدیدا تنبیه بدنی میکنند، حالا چه شده که نسبت به چند
کلمه حرف اینقدر حساسیت ایجاد میشود؟ مسئله زمانی جذابتر شد که مدیر مدرسه
نیز به پشتیبانی از معلم مذکور گفت که قطعا برادر زادهام دچار مشکلات
روحی خاصی است و یا در خانه با مسائلی رو به روست که چنین مشکلاتی برایش
پیش آمده وگرنه هیچ بچهای طی سالهای خدمت ایشان به خاطر چند کلمه حرف به
این حد از تبعات رفتاری دچار نشده است؛ لذا بهتر است که خانواده در
ریشههای رفتاری خودشان دقت کنند که چرا فرزندشان تا این حد شکننده است!
* والدین امکانی برای پیگیری رفتارهای نامناسب مربیان ندارند
داستانی که ذکر شد، نمونهای از هزاران رفتار مشابهی است که در بسیاری از
مدارس کشور دیده میشود. رفتاری که گاها در جراید به شکل تیترهای بزرگ و در
قالب تنبیههای بدنی وحشتناک نیز چهره نشان میدهد. رفتارهایی که با وجود
قبح بزرگی که در نگاه جامعه دارند، امکان پیگیری چندانی به والدین نمیدهند
چه رسد به اینکه آنها نسبت به سیستم آموزشی و محتوای آن اعتراضی داشته
باشند. در چنین شرایطی نامگذاری هفته پیوند اولیا و مربیان، چالشی تازه را
پیش روی هر مخاطبی قرار میدهد. اینکه اگر ارتباط والدین با مربیان و مدارس
یک الزام است پس چرا در موارد نیاز و اعتراضات اساسا توجهی به این بخش
نمیشود. با وجود اینکه قانون برای والدین حقوقی را مبنی بر مطالبهگری
قرار داده است، اما متاسفانه عملا چنین مطالبهگری رخ نمیدهد چرا که مدارس
و مربیان به دلیل مشکلات بی شماری که در راستای کمبود امکانات، فضا و صد
البته مسائل اقتصادی با آن مواجه هستند وقتی برای والدین و به قول خودشان
سر و کله زدن با آنها ندارند.
* کمک مالی به مدرسه بیشتر وقتها اجباری است
در چنین شرایطی که والدین حق اعتراض به نحوه آموزش، محتوا و رفتار مربیان
را ندارند اما تنها مشارکتی که همواره ادامه دارد و همیشه نیز آموزش و
پرورش آن را اختیاری مینامد، کمکهای مالی و مردمی است. کمکهایی که
همواره گفته میشود کاملا در اختیار والدین است اما اینگونه نیست و در اغلب
مواقع با شرایط کاملا اجباری از آنان اخذ میشود. حال سئوال اصلی این است
که آیا کمکهای مالی به معنای مشارکتی است که باید بین والدین و مدارس رخ
دهد یا منظور بخش آموزش از نامگذاری چنین هفتهای بخشهایی فراتر از ابعاد
مالی ماجراست؟
* نظر اولیا برای مدارس مهم نیست
زهرا مادر دو فرزند
7 و 9 ساله است. وی با اشاره به اینکه عملا اظهار نظر کردن در مسائل
تربیتی و آموزشی مدارس کاری بیهوده است، گفت: طی این سالهایی که دخترم به
مدرسه میرود، تجربه کردهام که اظهار نظر کردن کار بیهودهای است زیرا در
نهایت آنها کار خودشان را انجام میدهند و هیچ توجهی به اعتراض شما
نمیکنند. به عنوان مثال من سال گذشته احساس کردم که دخترم در یادگیری
ریاضی با مشکل مواجه است اما وقتی به معلم او گفتم که دخترم سخت ریاضی را
میفهمد تنها پاسخ این بود که نه کار او خیلی خوب است و حتما نحوه آموزش من
در خانه با ایشان متفاوت است که دخترم در کارش موفق نیست. بعد از کلی بحث و
جدل خانم معلم راضی نشد که تفاوت یادگیری دختر مرا در ریاضی قبول کند ومن
هم مجبور شدم که به نمرههای الکی خوب ایشان توجه نکنم و با استفاده از
برنامههای آموزشی و کلاسهای خصوصی این نقص را جبران کنم؛ زیرا میدانستم
که این مشکل به ظاهر کوچک در سالهای بعدی برای فرزندم مسئلهساز
میشود.
این ولی دانشآموز افزود: نمونه دیگر رفتارهایی که من به آن اعتراض داشتم،
مقصدهایی است که عموما برای اردو رفتن بچهها انتخاب میشود. به نظر من
باید برای اردوهای بچهها هدف خاصی مشخص باشد نه اینکه صرفا آنها را به کوه
و دشت ببرند و رها کنند تا برای خودشان بگردند. من زمانی با اردوها موافق
هستم که به عنوان یک مادر بدانم در این اردو بچهها با ابعادی تازه از محیط
زیست، زندگی و حتی قوانین و زندگی شهروندی آشنا میشوند؛ اما هر بار به
این موضوع اعتراض کردهام تنها پاسخ دریافتی این بوده که شما فرزندت را به
اردو نفرست اگر راضی نیستی!
* تصمیمگیری در مدارس کاملا دیکتاتوری است
زهرا معتقد است که شرایط حاکم بر مدارس کاملا دیکتاتوری است و گاها بر
مبنای سلیقههای فردی مربیان استوار است. وی ادامه داد: دختر کوچکم سال قبل
مدام اصرار داشت که در خانه غذا بپزد و با گاز کار کند. وقتی مسئله را
ریشه یابی کردم، دیدم که معلم او مدام سر کلاس از خاطرات دوران کودکی خودش
که چه آشپز ماهری بوده تعریف میکند. ظاهرا این خانم معلم مدام به بچهها
میگفته که باید آشپزی یاد بگیرند تا همسران بهتری در آینده شوند. وقتی من
به این موضوع اعتراض کردم که الان وقت آموزش چنین مواردی برای دختران 8
ساله نیست و این امر تنها ذهن آنان را مخدوش میکند، تنها پاسخ خانم معلم
این بود که این یک نیاز است. در چنین شرایطی اعتراض کردن به مدیر هم کار
بیهودهای است زیرا او نیز به پشتیبانی از معلم مذکور بر میآید بنابراین
به نظر من عملا هیچ پیوندی وجود ندارد و صرفا دریافت پول از والدین در
جلسات اولیا و مربیان مسبب پیوند مالی میشود و لاغیر.
* برخی آموزههای مدارس به سن بچهها نمیخورد
محبوبه مادر دیگری است که یک دختر در مقطع متوسطه و کلاس هفتم دارد. وی
معتقد است که در مدارس هیچ توجهی به دوران سنی دانشآموزان نمیشود. محبوبه
در این باره به «روزان» گفت: دختر من و هزاران دختر دیگر نوجوان هستند؛
لذا باید مقتضیات سنی آنها را در نظر گرفت. این چیزی است که روانشناسان در
خود جلساتی که مدرسه تشکیل میدهد بر آن تاکید دارند اما خود مربیان به آن
بیتوجه هستند. مثلا بارها دیدهام که دخترها را با کلام تحقیر میکنند و
یا آنها را به مسائل نامناسبی نسبت میدهند؛ درحالی که واقعا این بچهها از
بسیاری از قبحها اطلاع کافی ندارند. متاسفانه به نظر میرسد که برخی از
مربیان علیرغم احترامی که برای آنان قائل هستم، به دلیل مشکلات و فشارهای
زیاد در حوزه آموزش وپرورش اصلا حوصله و صبوری لازم را برای رفتار با
دانشآموزان ندارند. این مسئله در مدارس پسرانه نیز به شکل بدتری وجود
دارد. مثلا چندی پیش برای کاری به مدرسه پسر کوچکم که در مقطع ابتدایی است
رفتم اما آنجا دیدم که آقای ناظم داخل صف راه میرود و با مشت به کمر
بچههایی که میخندند و اصطلاحا صاف نمیایستند، میکوبد.
* پولهای اجباری- اختیاری تنها ارتباط والدین با مدارس
وی ادامه داد: چشمهای پسر کوچک من ضعیف است برای همین از معلم خواستم که
او را از میز عقب جا به جا کند و در بخشهای جلوی کلاس جا دهد؛ اما با کمال
تعجب معلم گفت که قصد دارد بعد از چند هفته بچههای تنبل و زرنگ را تشخیص
دهد و بر این اساس آنها را بچیند. وقتی من اعتراض کردم، با خنده گفت که
مطمئن باشم که پسر من جزء بچههای زرنگ است. حالا چه فرقی دارد که مسئله
برای پسر من باشد یا دیگران. آیا این نحوه تفکر و رفتار اصلا درست است؟
* در ایران خانوادهها زیردست نظام آموزشی هستند
محمدرضا نیکنژاد، کارشناس آموزشی و معلم مدرسه نیز با اشاره به کمبود
مشارکت اولیاء و مربیان در ایران به «روزان» گفت: متاسفانه در ساختار نظام
آموزشی ما به صورت زبانی و در واقع شعاری بسیار روی مسئله مشارکت تاکید
میشود و بر اینکه باید خانوادهها در روند آموزش مداخله داشته باشند اما
عملا در واقعیت اینطور نیست. متاسفانه در ایران تنها یک نگاه تحکم مابانه
در این ارتباط وجود دارد یعنی خانوادهها زیر دست این ساختار هستند و عملا
تنها تعامل موجود در گرفتن پول از خانوادهها خلاصه شده است.
وی مشارکت
مالی خانوادهها را که بر اساس اجبار انجام میشود، تنها بخش تعاملی آموزش
کشور خواند و اظهار کرد: مشارکت در آموزش و پرورش صرفا در بخشی به نام کمک
به مدرسه و دریافت پول خلاصه شده که اصطلاحا به صورت اختیاری اما در عمل
اجباری است. یعنی طبق خواسته خانواده یا مخالف آن در نهایت پول از آنان اخذ
میشود اما در عمل خدماتی که باید به خانوادهها ارائه شود، وجود ندارد.
* کمکهای اجباری، عامل بدبینی والدین به مدارس
این کارشناس بخش آموزش عدم شناخت خانوادهها از حق و حقوق خود را یکی از
مشکلات اصلی خواند و بیان کرد: مباحث خشونت اخیر در مدارس بیانگر این است
که نه برخی از مربیان و معلمان و نه برخی از والدین از حق و حقوق خود مطلع
نیستند؛ اما اگر این دو آموزش لازم را داشته باشند، قطعا یک مطالبهگری
سازنده رخ خواهد داد که امروز اساسا وجود ندارد.
وی آموزش والدین را یک
الزام در جهت افزایش پیوند آموزش و خانواده خواند و گفت: از آنجایی که یک
هدف مشترک بین خانواده و مربیان وجود دارد باید آموزشهای لازم در این جهت
انجام شود اما متاسفانه این بخش نادیده گرفته شده است؛ ضمن اینکه مطالبه
دائمی پول از خانوادهها در هر جلسه اولیا و مربیان باعث بدبینی خانوادهها
و گاها کاهش مشارکت آنها شده است.
نیکنژاد افزود: متاسفانه در سیستم
آموزشی امروز ما خانوادهها عملا باید صرفا فرمانبردار باشند و این مسئله
مالی نیز صرفا در جهت جبران کمبود بودجه آموزش و پرورش است که رخ میدهد.
متاسفانه هنوز یک استاندارد درست برای تعریف محدوده روابط والدین و مربیان
مشخص نشده است لذا این امر باید واکاوی شود تا یک همکاری درست برای تربیت و
آموزش کودکان ایجاد شود.
* اهمیت شورای تصمیمگیری در مدارس
وی
ادامه داد: امروز ما در مدارس شورای تصمیمگیری را داریم که یک نفر از
والدین به نمایندگی از سایر آنها در این شورا حضور دارد. این شورا امکان
تصمیمگیری ومطالبهگری در حد بالاتر از مدیر را دارد اما متاسفانه از
آنجایی که والدین به حق و حقوق خود واقف نیستند عملا وارد ماجرا نمیشوند؛
درحالی که از این طریق میتوان بخشهایی چون آموزشهای شهروندی و جامعه
پذیری کودکان را دنبال کرد. اینکه کودکان چگونه اوقات فراغت خود را سپری
کنند و یا مسائلی نظیر اردوها و آموزشهای اینچنین مباحثی است که والدین
میتوانند وارد آن شوند و در آن دخالت داشته باشند.
* والدین در برابر مدارس مطالبهگر باشند
مجتبی همتیفر، کارشناس آموزش نیز در گفتگو با «روزان»، تعلیم و تربیت را
یک فرآیند پیچیده خواند که نیازمند تعامل بخشهای مختلف جامعه ازجمله
والدین است.
وی دلیل نامگذاری هفته پیوند اولیا و مربیان را اهمیت این
بخش خواند و گفت: از آنجایی که کودک به لحاظ فیزیکی زمان بیشتری در خانه
سپری میکند و به لحاظ روحی و روانی وابستگیهایی وجود دارد بعد از مدرسه،
والدین و حتی رسانهها و نهادهای دیگر نیز در تربیت کودک موثر هستند؛ اما
متاسفانه امروز جامعه ما به نحوی است که صرفا انتظار دارد که مدرسه تمام
وظایف مدیریتی کودک را بر عهده بگیرد در حالیکه چنین امری ممکن نیست.
این کارشناس آموزشی عدم توجه به تفاوتهای فردی در مدارس را یکی دیگر از
دلایل عدم حضور والدین در مدارس خواند و اظهار کرد: توجه به تفاوتهای فردی
کودکان نظیر استعدادها، مسائل خانوادگی، فردی و اجتماعی و... میتواند
تسهیلکننده شکل آموزش باشد همانطور که بی توجهی به این عوامل تخریب به
دنبال دارد؛ اما متاسفانه مشکلات کلی آموزش و پرورش نظیر کلاسهای شلوغ و
کمبود امکانات به رغم توجهات برخی از معلمان کار را دشوار ساخته است لذا
میطلبد که والدین یک مطالبهگری مناسب و مشارکت درست را دنبال کنند.
http://www.roozannews.ir/detail/News/42968
تارنمای فانوس، 26 مهرماه 95
از تارنمای teach-nology
برگردان: محمدرضا نیک نژاد
پیشه ی معلم یک کار حرفه ای است. به طور معمول معلمان در اتحادیه های معلمان سازمان داده می شوند. بیشترین معلمان به این اتحادیه ها می پیوندند؛ اما نه همه. اما هنوز بسیاری از مردم نمی دانند که اتحادیه های معلمان چیست یا چه کاری انجام می دهد؟ این یاداشت به بررسی این پرسش می پردازد و توضیح اندکی درباره آنها می دهد. به خواندن ادامه دهید تا اطلاعاتی هر چند اندک درباره اتحادیه های معلمی دریافت کنید.
هدف از اتحادیه های معلمان
هدف اتحادیه های معلمان به طور کلی توانمند بودن و هواداری یک دستِ بدنه از معلمان است. اتحادیه ها از معلمان دفاع می کنند، با وجود این علاقه ای هم به عملکرد کلی ساختار آموزشی دارند. اتحادیه ها از حرفه ای های عمیقا علاقه مند و پر شور به آموزش تشکیل شده اند. همچنین از رهگذر نیروی گرفته شده از تعدادشان، دست آنان در ارائه انبوهی از منابع به اعضای شان باز است. منابعی که اعضا این اتحادیه ها معمولا توان این که از عهده اش برآیند را ندارند. شاید این منابع انبوه، به تنهایی دلیل کافی برای پیوستن به اتحادیه باشد. منابعی که دسترسی به ابزارهای بسیار شگفت آوری که دسترسی به آنها به گونه ای دیگر ممکن نخواهد بود یا بدون اتحادیه ها مقرون به صرفه نیستند.
انجمن ملی آموزش و پرورش(National Education Association)
برخی از عضوهای فراوانی که انجمن ملی آموزش و پرورش را تشکیل می دهند شامل حرفه ای های پشتیبان آموزش، حرفه ای های آموزش عالی، آموزشگران بازنشسته، همچنین دانشجویان و معلمان جایگزین می باشند. مدیران مدرسه را نیز در بر می گیرد. از این رو این اتحادیه تشکلاتی بزرگ با مشارکت اعضایی با پس زمینه های تخصصی است.
انجمن آموزش و پرورش آمریکا به عضویت مزایای بسیاری ارائه می دهد. برای نمونه، آنها طرح های درسی آنلاین، امتیازها و پاداش ها و مسائل پرداختِ پیشرفته شغلی دارند. همچنین این انجمن توصیه عملی برای تمرین های مناسب مدیریت کلاس درس ارائه می دهد. افزون بر این در آن برنامه ای برای کمک به معلمان برای یافتن شغل تابستانی وجود دارد. همچنین کتاب های مهمی برای معلمان به منظور راهنمایی آنان برای ماندن در مسیر درستِ جریان اطلاعات و روندهای آموزشی، بررسی و سفارش می شود. انجمن ملی آموزش شمار زیادی ابزارهای رایگان را از طریق یک صفحه پیام در تارنمای شان ارائه می دهد. این انجمن این ابزارهای رایگان را برای استفاده آموزشگرها پُست می کند. معلمان می توانند بروند و چیزهای رایگان موجود را برای استفاده در کلاس های شان دریافت کنند.
فدراسیون معلمان آمریکا (American Federation of Teachers یا AFT)
اگر یک فرد از پیش دبستانی تا سامانه دوازده پایه ای، سامانه دانشگاهی، یک مرکز آمادگی کودکان، اداره دولتی یا در یک مرکز مراقبت های بهداشت روانی کار کند امکان پیوستن به فدراسیون معلمان آمریکا را دارد. برخی از هدف های بیان شده در فدراسیون معلمان آمریکا، توانایی رساندن صدای معلمان و دادن امکان دسترسی اعضا به منابع و همچنین بهتر کردن شرایط کاری برای افراد در زمینه آموزش و پرورش را شامل می شود. آنها همچنین مجله ای با اطلاعات، منابع و به روزرسانی تولید را به شکل مرتب برای اعضا منتشر می کنند.
یاداشت بالا اتحادیه معلمان را تعریف و برخی از مزایای پیوستن به آنها را توضیح می دهد. دو اتحادیه به شکل خاص، انجمن آموزش و پرورش آمریکا و فدراسیون معلمان آمریکا تا اندازه ای مفصل شرح داده شدند. پیوستن به اتحادیه به منظور کسب دسترسی به بسیاری از منابع ارزشمند اتحادیه برای آموزشگران سودمند است، اما پیوستن به اتحادیه برای هر کسی [فراهم] نیست. این به عهده هر آموزشگر و حرفه ای پشتیبان آموزش است که برای خودش تصمیم می گیرد که آیا پیوستن به اتحادیه معلمان به طور شخصی برایش ارزشمند است.
http://www.teach-nology.com/teachers/teacher_unions/
http://www.fanoosedu.ir/?p=1392
محمدرضا نیکنژاد،روزنامه شرق،26 مهر 95مجمع عمومی کانونهای صنفی معلمان سراسر کشور سالها به بهانههای گوناگون برگزار نشده و وزارت کشور دولتهای نهم و دهم با راهکارِ پا در هوا نگهداشتن این تشکلها، بیش از ١٠ سال از شکلگیری و گسترش این نهاد معلمی جلوگیری کردند. اگر از رفتارهای غیرقانونی و فراقانونی آن دولتها و بهسرچرخاندن سهساله دولت کنونی بگذریم، در یک سال گذشته دولت یازدهم صلاح را در آن دانست که مجوز برگزاری مجمع عمومی این نهادهای مدنی را بدهد و ازاینرو در ماههای گذشته و در چند استان، مجمع عمومی برگزار شده و کانونهای صنفی، هیأتمدیره تازه خود را شناختهاند. با همه اماواگرها بیگمان باید برگزاری مجمع عمومی کانونهای صنفی معلمان را به فال نیک گرفت و از آن بهترین بهرهها را برد. گرفتن مجوز برگزاری مجمع و انتخاب هیأتمدیره، دورهای تازه در کنشهای صنفی این نهادها و کنشگران صنفی- آموزشی آن خواهد بود. با یک نگاه راهبردی- استراتژیک- توانمندسازی تشکلهای معلمی و گسترش کمّی و کیفی آنها بهعنوان نهادهایی که به شکل حرفهای بهدنبال حق مادی و غیرمادی معلمان هستند، بیگمان به توانمندسازی و بهبود شرایط حرفهای فرهنگیان میانجامد. بهبود زمینههای مادی و غیرمادی پیشه آموزگاری بهعنوان یکی از ستونهای آموزش نوین، به بهبود آموزش بهعنوان محور توسعه انسانی خواهد انجامید و در درازمدت پیامدهای شایستهای برای کشور بههمراه خواهد داشت؛ بنابراین برگزاری این مجامع و البته خوببرگزارشدنشان در نگاهی راهبردی، یکی از نخستین گامهای حرکت بهسوی جامعهای توسعهیافته و پیشرفته است که سهم آموزشوپرورش و معلمان در پدیدآوری آن بر کسی پوشیده نیست و نمونههای آن را در کشورهای اسکاندیناوی، اروپای غربی، ژاپن و... میبینیم. در روندی کوتاهمدت و تاکتیکی نیز توانمندسازی تشکلهای مستقل معلمی میتواند گرهگشای بسیاری از دشواریهای آموزشی، صنفی، ساختاری و... باشد. گسترش کانونهای صنفی معلمان ایران بهعنوان مستقلترین و تا اندازهای گستردهترین تشکل معلمی کشور میتواند نماینده بامجوز و بیمجوزِ بسیاری از فرهنگیان در سراسر کشور باشد؛ فرهنگیانی که با گوشت و پوست خود با گروههای دانشآموزی کشور سروکار دارند و از کمبودهای نرمافزاری و سختافزاری آموزش باخبر هستند و مانند دانشآموزانشان قربانی ناتوانیها و ناکارآمدیهای آموزشیاند. در سالهای گذشته کانونها و انجمنهای صنفی معلمان کشور با همه نامهربانیها توانستهاند تا اندازهای بازتابدهنده گرفتاریهای خرد و کلان این بخش از جامعه معلمان باشند. نتیجه واکنش دستاندرکاران آموزشی و سیاسی به پیگیریهای تشکلهای صنفی و کنشگران پرتلاش و هزینهداده آنها، بازشدن گرههایی کوچک و اندک؛ اما امیدوارکننده بوده است؛ برای نمونه اجرای گام نخست رتبهبندی فقط در سطح افزایش دستمزدها- با همه ایرادهای وارد بر آن- مقاومت در برابر گسترش خصوصیسازی آموزش و دست به عصا کردن دست اندرکاران در این زمینه، دیدارهای همیشگی و پیگیرانه با فرادستان آموزشی برای بازکردن گرههای صنفی، آموزشی، پیگیری برخی فرهنگیان آسیبدیده در راه آموزش و یاریرسانی هرچند اندک به آنها، بازتاب بیپرده برخی رخدادها در گستره آموزش مانند جانباختن برخی فرهنگیان یا آزار جنسی بعضی دانشآموزان و حتی تنبیه بدنی آنها و... . بیگمان شرکت در مجمع عمومی کانونهای صنفی معلمان کشور و از آن میان تهران، راهکاری راهبردی و تاکتیکی در کنشهای صنفی فرهنگیان است. امید است همکاران استان تهران در روز ٢٧ مهر ٩٥ برای پیشبرد این نگاه راهبردی و تاکتیکی در مجمع شرکت کنند و در گامی دیگر، کنشهای صنفی معلمان هم در سطح و هم در ژرفا را گسترش دهند که بیگمان فرصتی کممانند است برای پیگیریهای صنفیمان.
محمدرضا نیک نژاد، روزنامه جهان صنعت، 28 مهرماه 95
6 مهرماه بود که خبر کشته شدن دو آموزگار خانم در تصادف مینی بوسی که 11 آموزگار را از محل زندگی شان در اراک به محل کارشان در روستاهای شازند می رساند، منتشر شد. پس از یکی – دو روز دیگر خبری از جانباختگان و آسیب دیدگان، دیده و منتشر نشد و گویا مانند خبرهایی از این دست به فراموشی سپرده شد. اما شوربختانه خبر کشته شدن و آسیب دیدن فرهنگیان در زمان انجام وظیفه ی آموزشی شان پر شمارتر از این هاست. 15 فروردین 95"حمیدرضا گنگوزهی ریگی" آموزگار روستایی از شهرستان خاش در استان سیستان و بلوچستان در اثر آوار شدن دیوار کاهگلی و در زمان نجات جان دانش آموزانش جان باخت. 24 فروردین نیز مینی بوس دانش آموزان و آموزگاران ازنایی در هنگام بازگشت از خرم آباد واژگون شد و "منصوره یاری" مدیر هنرستان درگذشت. هنوز ماه نخست سال نگذشته بود که آمار آموزگاران جان باختگان فرهنگی به دو رسید! اما فرهنگیان چندان با این رخدادهای فداکارانه و غمبار بیگانه نیستند. حسن امیدزاده – آموزگارِ گیلانی که در هنگام نجات دانش آموزانش از آتش جان باخت. "کاظم صفرزاده" آموزگار لرستانی که در راه رساندن دانش آموزانِ بیمارش به درمانگاه گرفتار سیل شد و جان سپرد. "محس خشخاشی" دبیر فیزیک بروجردی با چاقوی دانش آموزَش در کلاس کشته شد و ... با جستجوهای دامنه دارتر درمی یابیم که: در فروردین 92 یک فرهنگی در بروجرد، دی ماه سه تن در سبزوار، آذرماه 5 تن در لردگان در تصادف جاده ای و در راه مدرسه جان باخته اند. در سال 93، آبان یک تن، دی ماه 2 تن، بهمن ماه 5 تن و اسفندماه 4 تن از فرهنگیان در جاده، و 3 تن نیز در استان سیستان و بلوچستان و در ترور جان سپرده اند. به آمار این سال باید محسن خشخاشی را نیز افزود. در سال 94 یک تن در خردادماه، حسن امیدزاده در اردیبهشت، شهریورماه سه دانشجو- معلم، آذرماه یک تن در تصادف و علی نوروزی - آموزگاری که در راه بازگشت از مدرسه عشایری به خانه یخ زد، دی ماه نیز سه تن در دو تصادف جاده ای جان خویش را از دست دادند. این 32 آموزگار، با 4 آموزگار جان باخته در سال 95، فرهنگیانی هستند که در جستجوی اینترنتی یافت شدند و این جدا از کسانی ست که جان باختن شان یا رسانه ایی نشده و یا به گونه ای جان باخته اند که در جستجوی واژه های"معلم" و "کشته" یافته نشدند. برای نمونه نگارنده در مدتِ بیست و چند سال آموزگاری خویش شاهد سکته چندین همکار در کلاس، از سر استرس و فشار کاری بوده که دستکم دو تن از آنان جان باختند. و بی گمان باید آنها را نیز به جمع فرهنگیان جان باخته در راه آموزش افزود. در یک برآورد ساده می توان پی برد که چندین برابر جان باختگان، می توان آسیب دیدگان و کسانی که تا پایان عمر درگیر آسیب های چنین حادثه هایی هستند را به این سیاهه آزار دهند افزود. جدای از بررسی ریشه های جان باختن آموزگاران در هنگام انجام وظیفه- که بخشی درون سازمانی و بخشی برون سازمانی است- برخورد کاربدستان آموزشی در این رویدادها چندان دلچسب و پذیرفتنی نیست. در ادامه به نمونه هایی از این برخوردها اشاره می شود.
با جان باختن حمیدرضا گنگوزهی در زیر آور، وزیر آموزش و پرورش با رفتن به مراسم ختم او کاری ارزشمند انجام داد و در همان زمان وعده هایی به خانواده ایشان داد. یکی از وعده ها این بود که همسر مرحوم با پایان دوره دانشگاهش، جایگزین ایشان می شود. همسر آموزگار جانباخته در مردادماه درس دانشگاهش را به پایان رسانده و با آغاز سال آموزشی هنوز از جایگزینی اش به جای همسر مرحومش خبری نیست! این در حالی است که ایشان دو فرزند دختر خردسال دارند و با بیماری مادرزاد دختر دوم و هزینه های بالای درمان دست و پنجه نرم می کند. اما همچنان نهادی که باید مسئولیت این آموزگار فداکار و خانواده اش را بر عهده بگیرد در این زمینه گامی برنداشته است.
از این نگران کننده تر برخورد دست اندرکاران آموزشی با فرهنگیان جان باخته و آسیب دیده در راه های رفت و برگشت به مدرسه می باشد. برای نمونه علی اسدزاده آموزگار عشایری لرستانی و علی نوروزی آموزگار کهکیلویه و بویر احمدی که در راه بازگشت از محل کار دچار سرما شده و اولی پایش را از دست داد و دومی جان باخت، به گفته مسئولان استانی شان چون در مدرسه و محل کار دچار آسیب نشده اند شامل کمک های آموزش و پرورش نمی شوند و تنها بیمه است که باید هزینه های احتمالی را پرداخت کند! این سخن شگفت زمانی گفته می شود که فرض کنیم معلم برای خرید میوه به جاده زند و کشته شده و یا آسیب دیده است! آیا همین دو آموزگار نو گذشته اراکی به جز برای رسیدن به محل کارشان به جاده زده اند و جان باخته اند!؟ شگفتا از این بی مبالاتی و بی اخلاقی!
شوربختانه نمونه چنین برخوردهایی فرراوان است و نمی توان در یاداشتی کوتاه به همه آنها پرداخت. اما می شود گفت که نارضایتی صنفی فرهنگیان تنها در میزان دستمزد و مزایا و حتی شرایط آموزشی ناکارآمد آشکار نمی شود. بی گمان چنین برخوردهایی بیش از حقوق و مزایا و مدرسه های فرسوده و نبود امکانات آموزشی درخور و ... فرهنگیان را می آزارد و به حرفه آموزگاری بی انگیزه می کند. آیا برای آن درمانی هست یا همچنان در بر پاشنه پیشین خواهد چرخید!؟ http://www.jahanesanat.ir/67927-باز-هم-بیمهری-نهاد-آموزش-به-فرهنگیان.html