نویسنده : دایانا هیندز
برگردان: محمدرضا نیکنژاد
بخش طرح نو روزنامه شهروند، 17 اردیبهشت 94
مقدمه مترجم
در جهان امروز یکی از هدفهای مهم آموزش بهویژه در مدرسه، پرورش شهروندانی دانا، توانا، اخلاقمدار، پاسخگو و ... است. در ساختار آموزشی بسیاری از کشورهای توسعهیافته و از آن میان کشور ما، یا چنین آموزههایی دیده و پیگیری نمیشوند یا آنچنان دست و پا شکسته اجرا میشوند که بروندادی کارا و ارزشمند در پی ندارند. بیگمان آسیبهای ناشی از بیعملی در این زمینه، در رفتارهای اجتماعی و اخلاقی، جامعه را ناکارآمد یا زمینگیر میکند. گرچه جستار شهروندی و آموزشهای پایه برای گسترش و ژرفا دادن به آن، گاه گداری بر زبان برخی از کاربدستان سیاسی – آموزشی رانده میشود اما تاکنون چنین کنشهایی بهطور رسمی و برنامهریزی شده در ساختار آموزشی دیده نشده است. باید یادآور شد که ساختار آموزشی ما آنچنان درگیر نیازهای پایه برای آموزشهای حداقلی است که حتی اگر فرادستی بخواهد در زمینه آموزش و گسترش شهروندی گامی بردارد، پس از اندک زمانی دچار دلسردی شده و این هدف ارزشمند را رها میکند. به هر روی پس از برآمدن دولت یازدهم، از زبان رئیسجمهوری و برخی از کاربدستان آموزشی شنیده شد که دولت میخواهد در راستای آموزشهای شهروندی گام بردارد و از این رو قرار است زنگهای گفتوگو، انشاء و کتابخوانی در برنامههای درسی گنجانده شود اما شوربختانه تاکنون حتی در گفتار فرادستان خبری از این کار ارزشمند نیست! این یادداشت به برخی از کنشهای آموزشی در مدرسه میپردازد که در آن تمرکز بر پرورش «شهروندان شایسته» است و بنابراین میتواند آغازگاهی باشد برای آموزشهای شهروندی در هر مدرسهای. پیش از ورود به جستار اصلی باید اشاره کرد که نام افراد و مکانها که به جستار اصلی یاری نمیرساندند، حذف شده است. همچنین تا آنجا که جا داشته یادداشت به گونهای چکیده و موثر ارایه شده. امید است گامی کوچک باشد برای کاری بزرگ در گستره آموزش کشور.
دیباچه
اگر یک دبستان بخواهد دانشآموزانش را به شهروندانی کنشگر و شایسته تبدیل کند، کار را بایستی از کجا آغاز کند؟ آن هم هنگامی که پیش از این، احتمالا، بسیاری از شاگردان، هرگز حتی واژه شهروند را نشنیدهاند. اگر این پرسش ذهن شما را آشفته میسازد، نگران نباشید زیرا شهروندی، فقط واژه دیگری است برای بسیاری از تلاشهایی که همواره دبستانهای خوب، در راستای پرورش احساس اخلاقی در شاگردانشان انجام دادهاند، تا آنها را به پاسخگویی در برابر اعمال و رفتار احترامآمیز نسبت به دیگران، برانگیزانند.
اختیار شاگرد
تمرینهای مناسب برای آموزشِ شهروندی، میتواند دربرگیرنده کارهایی از این دست باشد که به کودکان فرصتهایی داده شود تا در تعیین مقررات کلاس خویش یا ارایه هر چیز دیگری در شورای مدرسه کمک کنند، با همکاری بچههای دیگر به گسترش یک سیاست زیست- محیطی در مدرسه یاری رسانند و اجازه یابند که در نگهداری زمینها و ساختمانهای مدرسه کمک کنند، پدرومادران به گفتوگو درباره نقش خویش در گستره جامعه فراخوانده شوند، کودکان همچنین با اعضای انجمن محلی یا نمایندگان نهادهای منطقهای و ملی دیدار کنند. این کنشها از آن روست که به بچهها، درکی از وظیفه خویش داده شود.
اندیشمندی آموزشی، آموزش شهروندی را در سه خط اصلی چنین تعریف میکند: پاسخگویی اجتماعی و اخلاقی، دانش سیاسی و نقش اجتماعی.
آموزگاران دبستان احتمالا با پاسخگویی اجتماعی و اخلاقی، احساس راحتی خواهند کرد. سومین مورد یعنی نقش اجتماعی، میتواند بالقوه سخت به نظر آید اما باید دانست که برای کودکان دبستان، کارِ بسیار ارزنده در این زمینه میتواند در فضای اجتماعی مدرسه انجام گیرد و نه بیرون از آن اما دومین مورد یعنی دانش سیاسی، بهطور دلهرهآوری مبهم مینماید و مثلا ممکن است آموزگاران را قدری درگیر مطالعه روی روشها و ساختارهای انجمنهای محلیشان کند.
برنامه آموزشی
در تجربههای نخست، برای وارسی میزان دقت و چگونگی قرار گرفتن درس شهروندی در جدول زمانیِ آموزش، بایستی اندک کنترلی متمرکز از سوی دولت اعمال شود. برخی ممکن است ارایه موضوع را در ساعتهای هفتگی خویش برگزینند اما بسیاری از جنبههای کار، با محتوای زنگِ خواندن و نوشتن یا جغرافیا، تاریخ، آموزشهای دینی و ... پوشش داده خواهد شد. همچنین بخشهای بزرگی از شهروندی بهطور طبیعی در پیوند با زندگی و عادتهای کل مدرسه ساخته میشوند، مثلا در گردهماییها و نشستهای انجمن مدرسه.
خطری وجود دارد که آموزش شهروندی، تنها بهعنوان بارِ بزرگ دیگری، بر دوشِ مدرسهها دانسته شود اما اگر برنامهریزی شود و برای نظارت بر آنچه که هماکنون انجام میشود، رسیدگی درستی به کار گرفته شود، کم و بیش، میتواند دلگرمکننده باشد. شهروندی همچنین، بر بسیاری از موضوعهایی تمرکز میکند که آموزگاران از کنار گذاشتنِ آنها از برنامه درسی ملی، دلگیر بودهاند: این رهنمودها به آموزگاران اجازه میدهد تا برای این موضوعها وقت بگذارند و با رشد فردی شاگردانشان درگیر شوند.
منابع جدید
بخشهای مستقل شهروندی، در برنامهریزی آزمون و طرح مطالب تازه، به منظور کمک به آموزگاران دبستان، پرتلاش بودهاند. برای نمونه، یکی از این نهادها، کتاب منبع آموزگار، برای پایه اول دبستان را منتشر کرده است و برای پایه دوم نیز در دست چاپ دارد. این کتابها بهطور اثرگذاری، موضوعهای بنیادینی چون کمک کردن، به حسابآوردن یا نیاوردن دیگران، نگهداری از زیستبوم، تبیین فرهنگهای گوناگون، مناظره و رأی دادن و... را با طرحِ پرسشهایی شرح داده و فعالیتهایی را برای آن پیشنهاد دادهاند. برای آغاز و برانگیختن بحث در کلاس، تصویرهای بزرگی از درگیری بچهها در اینگونه کنشها در نظر گرفته شده است، آموزگارانی که پیش از این، تصویرها را بهکار گرفتهاند، آنها را سودمند ارزیابی میکنند.
گفتوگو (مناظره)، برای شکل دادن بخش عمدهای از آموزشِ شهروندی، روش مناسبی است. شاید به همین دلیل جلسههای «زنگ دایرهای(نشستن)» در آموزش گنجانده شده، که اکنون ویژگی بسیاری از دبستانهاست اما باید دانست که کیفیت طرح پرسشهای آموزگار، در این جلسهها، نقشی حیاتی دارند؛ در هنگام گفتوگو، پرسشها طرح میشوند تا به اندیشیدن کودکان ژرفا بخشند. اگر آموزگاران از آنچه که به «تئوری گام به گام اخلاقی» شناخته میشود، درک بهتری داشته باشند، میتوانند در طرح پرسشهای خویش، اثرگذارتر باشند. این تئوری، مدلی رشدیابنده است که در آن اغلب، مرحله اخلاقی خودمحوری و تنبیهمداری کودکان، با راهنماییهای بعدی، به درکی همدلانه و انتزاعیتر تبدیل میشود تا آنجا که با دستورهای اخلاقی، بهطور کاملتری درونی شود. کمک به کودک برای حرکت به سوی این فهم پختهتر به میزان زیادی میتواند رفتارِ خودمحور یا تهاجمی او نسبت به دیگران را کاهش دهد. هنگامی که آموزگاران درکی از این تئوری دارند، به آنها معیاری از پرسشها، برای طرح میدهد، برای نمونه - پرسشهای مربوط به - درک دیگران، مانند«شما چگونه پی میبرید که چهکسی رنجیده است؟ »
همچنین برای پایههای اول و دوم، بسته آموزشی با عنوان معرفی شهروندی، تولید شده است تا مدرسه آنها را به کار ببرد. این بسته آموزشی، فیلمهای گفتوگوهای کلاسی که در کتاب به آنها اشاره شده است و همچنین روش تشکیل شورای مدرسه در عمل و پیشنهادهایی درباره چگونگی راهاندازی آن را در بر میگیرد.
شورای برنامهریزی
شوراهای مدرسه برای بسیاری از دبستانها مفهوم کم و بیش تازهای است اما مدرسههایی که در راستای آموزش شهروندی درحال توسعه هستند، هم اکنون پی بردهاند که شاگردان دبستان به خوبی به این چالشها پاسخ میدهند.
برای نمونه، در مدرسهای هیأت امنایی، شورای مدرسه از معلم -محوری به دانش آموز- محوری توسعه یافته است و اکنون روزبهروز رو به کامیابی بیشتر است. شورا، سالنِ گردهماییهای مدرسه را راهاندازی کرده که شاگردان مسئول موزیک و پاکیزهکردن آن هستند، با راه انداختن یک بختآزمایی برای خریدتیوپ صابون به جای قالبهای آن و برگزاری جشنی شبانه به منظور گردآوری پول برای یک آسایشگاه و .... هیأت امنای مدرسه نیز بهطور مرتب موضوعها را برای گفتوگو به شورای مدرسه و میان بچههای عضو میبرد.
یک آموزگار رابط شهروندی میگوید: در شیوههای آموزش شهروندی، بچهها حس میکنند که به حساب میآیند. ما به آنها مسئولیت میدهیم و اجازه میدهیم اختیار داشته باشند – همان اندازه که نیاز است – نه دقیقا آن اندازه که میخواهند. ما بهعنوان یک مدرسه باید مسائل را ارزیابی کنیم تا با رفتار و مسئولیت هماهنگ باشد؛ ما شمار اندکی شاگرد با اعتماد به نفس بسیار پایین داریم که نمیدانند چگونه در جهان سازگار باشند. آموزش شهروندی آنها را وامیدارد تا پرداختن به کارهایی را آغاز کنند که پیش از این انجام نداده بودند و آموزش شهروندی اعتماد بهنفس آنها را میسازد.
http://shahrvand-newspaper.ir/?News_Id=30769