عزت اله مهدوی،روزنامه ی اعتماد،4 اسفند 92
دیگر
شکی نداریم که قابلیت هر بخشی از بدنه دستگاه اجرایی را میتوان با عیار
توجه به مساله پیشگیریهای لازم و ضروری برای حوادث سنجید.
البته
محدوده مرئی و نامرئی این پدیده آنقدر گسترده است که تعیین کمی و کیفی آن
از دشوارترین کارها شمرده میشود. بعضی اوقات حوادثی پیش میآید که میزان
اراده و فعالیت دست اندر کاران را برملا میکند و همچون سنگ افسانهیی
فلاسفه، قضاوتی فوری در این باره به ناظران میبخشد. حادثههای تلخ
آتشسوزی از این دستند.
باید بپذیریم که «آموزش و پرورش» و مقوله
«امنیت و امکانات» به هم گره خوردهاند. ما برای ساعات متمادی در روز،
تعداد زیادی دانشآموز را در یک فضای بسته نگهداری میکنیم، صرف نظر از
اینکه به دلایل فراوان، توان و جسارت خارج کردن آنها را از مدارس برای
بازدید و اردو و حتی نماز جماعت در مساجد محل، از دست دادهایم.
بنابراین،
یا باید مدارس را از تجهیزات و امکانات مناسب برای گذران شش یا هفت ساعت
توقف دانشآموزان، اشباع کنیم که به بچهها خیلی سخت نگذرد و همواره پرسنل
در موقعیتی، نه متکی بر شانس، بلکه قابلیت مواجهه معقول با مخاطرات احتمالی
را داشته باشند، یا همیشه تن مدیران باید بلرزد و در پذیرش پست مدیریتی در
مدارس متکی بر اما و اگر و بخت مساعد باشند.
مهمتر آنکه در صورت
بروز حادثه بتوانند برای چند ساعت، تا رسیدن نیروهای امدادی دوام بیاورند.
بد نیست که در مانورهایی متوجه نقاط ضعف در این موقعیتها شویم و در حادثه
احتمالی بدانیم که بهترین کار ممکن کدام است و برای هر مدرسه سناریوی خاصی
را پیشبینی و تنظیم و مسیرهایی را برای حرکت به اماکن امن انتخاب کنیم.
میدانیم که کمبود فضای آموزشی با استانداردهای رایج، همواره
بزرگترین دغدغه مسوولان این دستگاه است. (بعضی مدارس خاص توانستهاند به
بخشی از این استانداردها نایل شوند، اما اکثریت مدارس ما چنین نیستند.)
وقتی نود و چند درصد بودجه این دستگاه تعلیم و تربیت رسمی کشور، اختصاص به
حقوق پرسنل دارد، چه میتوانیم بگوییم. ما هنوز نه به فرمول موجهی در اخذ
کمکهای مردمی در این باره رسیدهایم و نه مسوولان این نهاد ارجمند، «نقشه
راه» مناسبی برای اخذ و هزینههای مرتبط با این دریافتها ارائه کردهاند.
لذا بخش عظیمی از این کمکها به صورت سلیقهیی خرج میشود و باتلاق مشکلات و
کمبودها به دامنه خود میافزایند.
مدرسه کتابخانه
میخواهد، البته کتابدار قابل هم میخواهد. کمبود بودجه و نیروی انسانی در
مدارس دولتی که محرومند و از چتر حمایتی خارجند، عملا کتابخانهها را متروک
کرده است.
مدرسه آزمایشگاه فیزیک و شیمی و زیست و اتاق نقشههای
تاریخی و جغرافیایی میخواهد، مدرسه اتاق بهداشت میخواهد، آیا نباید در هر
مدرسه کسی باشد که مراقبتهای اولیه بهداشتی را بداند؟ مثلا ما باید
بدانیم در یک مدرسه پسرانه دوره دوم دبیرستانی چه تجهیزات پزشکی باید موجود
باشد؟گاهی بچهها از دلدرد و سردرد بیتاب میشوند، دارویی که موجود نیست
و اصلا ارائه آن به محصلان توسط کادر مدرسه طبق یک قانون نانوشته ممنوع
است.
در بعضی از مدارس که طبقات مرتفع دارند، پنجرههای کلاسها
بیحفاظند، لولههای گاز روکارند، با قطر بزرگ. راهروها گنجایش تخلیه
یکباره محصلان را در موارد خاص ندارند، بهتر است نوعی آموزش لازم برای
اولویتهای خروج تنظیم شود.
بخشی از فضاهای عبوری را که به وسیله
نردههای آهنی مسدود یا به دلایلی موقتا قفل شدهاند، مجددا بررسی شوند.
علاوه بر دستگاههای اطفای حریق، به فکر وسایلی برای تخلیه به موقع محصلان
باشیم... بحث از امکانات در مدارس، مثنوی هفتاد من کاغذ است.
در
کنار این امکانات ضروری به فکر آموزشهای لازم هم باشیم. بهتر است تیمی از
بچههای سال بالاتر هر مدرسه برای این ماموریتها تشکیل شود. تصور نکنیم که
امنیت در مدارس فقط محدود به ابعاد ظاهری برشمرده شده است، خیر. امنیت در
مدارس، دامنه وسیعی را شامل میشود.
همان طور که به این مسائل توجه
داریم و معتقدیم «امنیت فیزیکی» که به حفظ جان و سلامتی جسمانی محصلان و
کادر مدرسه معطوف است و نباید نادیده بماند، «امنیت روانی» و اعتماد به نفس
و تحمل شرایط سخت نیز فراموش نشود و آموزشهای لازم داده شود. محصلان باید
در مدرسه احساس امنیت کنند و از گردش امور، حس خوبی پیدا کنند و راضی
باشند.
چرا از ظرفیت صبحگاهها که در بعضی مدارس اینقدر بیروح
میگذرد، استفاده نکنیم؟ چرا کارشناسان جورواجور در آموزش و پرورش در این
باره نمیاندیشند و فکری برای زنگهای تفریح داخل حیاط بچهها نمیکنند؟
و اگر فکری هم شده چرا اجرایی نمیشود. «خشونت پنهان» ناشی از نگرانی و
عدم اطمینان، مخل امنیت روانی بچههاست و نوعی عدم رضایت از مدرسه در آنها
ایجاد میکند. این خشونت در یک طیف وسیع، محصلان و معلمان را همزمان آزار
میدهد، همین جا به استرسهای ناشی از میز و نیمکتهای فرسوده و کوچکتر از
سایز نشیمنگاهی بچهها اشاره میکنم که گاهی آنان به سختی از میانشان
عبور میکند.
نظمی و ترتیبی در چینش و کروکی کلاسها باید به وجود
بیاوریم. حادثه آتشسوزی اخیر در خیابان جمهوری تهران مرا میترساند. حادثه
تلخ شینآباد مرا میترساند. مقوله امنیت در تمام ابعاد آن را جدی بگیریم
وجا دارد مسوولان ذیربط بار دیگر تواناییهای کادر مدرسه و محصلان را برای
مواجهه با حوادث غیرمترقبه بررسی و پیشبینیهای لازم را مبذول دارند.
http://etemadnewspaper.ir/Released/92-12-04/93.htm#268229