نگاهی به رتبه‌بندی نوین فرهنگیان

مهدی بهلولی،روزنامه ی بهار،29 تیر 92

واپسین تغییری که گویا قرار است در آموزش و پرورش دولت دهم،به اجرا درآید لایحه ی "نظام رتبه بندی حرفه ای معلمان و جذب و تآمین منابع انسانی" است. متن این لایحه از چند روز پیش،بر تارنمای وزارت آموزش و پرورش گذاشته شده و همگان می توانند آن را بخوانند. این لایحه در پی آن است که در مدت سه سال،نظام رتبه بندی فرهنگیان و استخدام آنها را دستخوش دگرگونی هایی جدی نماید. آموزگاران در این طرح به چهار دسته ی مربی معلم،استادیار معلم،دانشیار معلم،استاد معلم دسته بندی می شوند. پایه ی این دسته بندی،مدرک تحصیلی،پیشینه ی کار،میزان کلاس های ضمن خدمت،قبولی در آزمون های تخصصی ادواری(دوتا سه بار در سال)،انجام پژوهش فرهنگی،آموزشی،و یک سری شاخص های دیگر است. شاید یکی از شاخص های بحث برانگیز،همان آزمون های تخصصی ادواری باشد که کاربه دستان آموزشی هم از آن کمتر سخن می گویند. البته با انجام این طرح،پیش بینی شده که حقوق و مزایای فرهنگیان افزایش یابد و برای تآمین بودجه ی این افزایش،بالا بردن شمار دانش آموزان کلاس در برخی مناطق کشور،کم کردن شمار مدرسه ها،کلاس ها،آموزگاران و عوامل اجرایی مدرسه ها درنظر گرفته شده است. البته همه ی اینها بایستی در فرآیندی 5 ساله و آنگونه که گفته شده با رعایت همه ی جوانب انجام پذیرد. شاید بتوان گفت که هسته ی بنیادی این طرح " استقرار نظام پرداخت ها بر اساس تخصص،شایستگی ها،و عملکرد رقابتی"در آموزش و پرورش و به ویژه آموزگاران باشد. یعنی با اجرای این برنامه،میزان دستمزد آموزگاران،در فرآیندی رقابتی و بر پایه ی کارنامه ی کاری و شایستگی تخصصی شان پرداخت می گردد.

روشن است که چنین برنامه ای همانند روندی است که در دانشگاه ها می گذرد و استادان دانشگاه بر اساس برخی شاخص ها،رتبه بندی می شوند و حقوق دریافت می کنند؛البته با یک تفاوت مهم : در دانشگاه از آزمون های ادواری خبری نیست. و شاید نخستین سخن و پرسش درباره ی این لایحه همین آزمون های ادواری باشد. نویسندگان طرح،پنداری،آموزگاران را با دانش آموزان عوضی گرفته اند که می خواهند همانند دانش آموزان در پیشرفت به سطح بالاتر،از آنها آزمون بگیرند! گذشته از این که کیفیت پایین آموزش در ایران به راستی تا چه اندازه به سواد آموزگاران بستگی دارد و تا چه اندازه به سازه های دیگر آموزشی،و این که با چه بررسی و پژوهشی این مسآله تا این اندازه اثرگذار تشخیص داده شده،این آزمون های ادواری به هیچ رو با حفظ شآن آموزگاران همخوان نمی نمایند.

اما سخن دیگری که می توان درباب این برنامه گفت این است که اگر این طرح به دنبال افزایش انگیزه ی کاری فرهنگیان است - و البته به پیروی از این افزایش انگیزه،بهبود کیفیت آموزش را دنبال می کند- آیا در آموزش عالی به چنین پیامدی انجامیده است که هم اکنون بخواهد در آموزش و پرورش بینجامد؟ با نگاهی به وضعیت تولید علم در کشور و وضعیت علمی دانشگاه ها،چنین می نماید که نمی توان پاسخی امیدوارکننده به این پرسش داد. و از همین جا می توان به سراغ پرسش بنیادینی رفت که به باور من رویاروی این طرح نشسته است- این که چون این روند سال هاست در آموزش عالی به اجرا در آمده پس کار درستی است نیز،نمی تواند و نباید از طرح این پرسش به هراس مان افکند. پرسش بنیادین،پرسش از فلسفه ای است که بهبود آموزش را در پدید آوردن رقابت در میان آموزشگران و ارائه پاداش به آنها می داند. این برنامه را می توان از زاویه های گوناگون نظری و تجربی نقد نمود و درباره اش به گفت و گو نشست. اما به کوتاهی بگویم که این برنامه و برنامه هایی از این دست،بر بنیاد اندیشه ی رفتار گرایی استوارند. هنگامی که به روشنی از" استقرار نظام پرداخت ها بر اساس تخصص،شایستگی ها،و عملکرد رقابتی" سخن به میان می آید،نخستین نظریه - و یا به زبان شماری از منتقدان،ایدئولوژی- که به ذهن می رسد،رفتار گرایی است. در نقد رفتار گرایی اما،بسیار گفته و نوشته شده است. برای نمونه ادوارز دمینگ،نظریه پرداز آمریکایی سرشناس مدیریت بر پایه ی همکاری همه ی کارکنان،در خرده از بسیاری از سیستم های کنونی و نوع مدیریت آنها می گوید : "نیرومند ترین مانع برای کیفیت و بهره وری در دنیای غرب،سیستم ارزیابی شایستگی ها و پاداش دادن هاست. این شیوه،عملکرد کوتاه مدت را تقویت می کند،برنامه ریزی بلند مدت و کارگروهی را از بین می برد،ترس و رقابت را پرورش می دهد... باید دانست که حقوق و دستمزد ایجاد انگیزه نمی کند."

باری،هدف من از این نوشته،به هیچ رو،مخالفت با افزایش حقوق فرهنگیان نیست. سخن بر سر این است که حقوق حقه ی فرهنگیان را به عنوان پاداش به آنها ندهیم- گرچه هنوز روشن نیست که با این طرح به درستی داده شود یا نه- و برای پرداخت آن،دست به روش های ناکارآمد،دست کم در گستره ی آموزش،نزینم. آموزش گستره ای است که اندیشه،انگیزه،دلبستگی و کوشش درهم تنیده اند و آموزگار هستنده ای اندیشه ور است. در این گستره ی پیچیده،بی گمان،رفتارگرایی و سیستم پاداش و تنبیه و رقابت،نمی تواند انگیزه و همکاری و دلبستگی پایدار و بلندمدت به ارمغان آورد و بر کیفیت آموزش بیفزاید.

http://baharnewspaper.com/News/92/04/29/15352.html

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد