آوار بی پولی بر سر فرهنگیان
سحر قناتی، روزنامه جهان صنعت، 30 بهمن ماه 95
این روزها فرهنگیان چشم به راه بررسی لایحه بودجه سال 96هستند. افزایش کمتر از 10 درصدی بودجه و خبرهای نگرانکننده از کسر بودجه سالانه 1500 تا 2000 میلیارد تومانی و انباشت 5 تا 10 هزار میلیاردی آن در چند سال گذشته فرهنگیان را بر آن داشته است که پیش از بررسی لایحه بودجه تلاش کنند تا بتوانند بودجه را در مجلس افزایش دهند. دادن پیامک به نمایندگان، دیدار با برخی از آنان، نوشتن یادداشت در روزنامهها، تارنماها و گفتوگو با آنها و... از جمله این تلاشهاست. در چند روز گذشته نیز گروهی از معلمان با راهانداختن پویشی به نام «کمپین بودجه عادلانه» بر آنند تا بتوانند با جمعآوری امضا از فرهنگیان سراسر کشور با رفتارهای قانونی و مدنی و کمک از نمایندگان، سهم بحق خویش از بودجه را افزایش دهند. در همین زمینه گروه اجتماعی «جهانصنعت» برای آگاه شدن از دلنگرانیهای فرهنگیان درباره بودجه با تنی چند از آنان گفتوگوهایی انجام داده که در زیر آن را میخوانید.
نرگس ملکزاده، عضو کانون صنفی معلمان تهران به عنوان یکی از معلمان در این خصوص عنوان کرد: چندی پیش وزیر آموزش و پرورش در نشستی با مجمع خیرین مدرسهساز استان خراسان رضوی دلنگرانیهایش را از مساله ناایمن بودن بعضی از مدارس این گونه عنوان کرد: «شاید باور نکنید، اما هر شب که میخوابم دعا میکنم فردا خبر ناگواری را نشنونم، با رخ دادن حادثه پلاسکو مجددا احساس سنگینی فراوانی در این زمینه برایم ایجاد شد، همه ما در این زمینه مسوول هستیم و باید برای حل این موضوع تلاش کنیم. دانشآشتیانی با بیان اینکه نباید درحال حاضر به دنبال مقصر بگردیم،گفت: من به این موضوع فکر میکنم که در حال حاضر مسوولیت مدارس ناایمن با من است اگرچه توانایی حل مساله را در کوتاهمدت ندارم، اما احساس شرم خواهم کرد اگر حتی یک دانشآموز کوچکترین آسیبی ببیند و زخم کوچکی بر بدن او ایجاد شود. «این دلنگرانی شاید بیدلیل هم نباشد وقتی بیش از 33 درصد از مدارس کشور بافت فرسوده داشته باشد و 68 هزار کلاس درس دایر ناایمن داشته باشیم با وجود این آمار نگرانکننده، کاهش سهم سازمان توسعه، تجهیز و نوسازی مدارس کشور جهت کمک به تامین و تجهیز کلاسی مناطق محروم در لایحه بودجه سال ۹۶ به میزان ۲۵ درصد نسبت به قانون بودجه سال قبل کاهش داشته است این درست همان جایی است که دلنگرانیها با آمار و ارقام و چانی زنی برایش همخوانی ندارد. از ساختمانهای نیمهفرسوده و بخاریهای نفتی غیراستاندارد که بگذریم، مدارس خشت و گلی که خود به تنهایی میتواند آبستن حوادثی باشد که باید عرق شرم را بر پیشانی دانشآشتیانی بنشاند. این در حالی است که سهم مجزای سیستان و بلوچستان از بودجه برای تجهیز و ایجاد فضای آموزشی نیز کاهشی معادل ۶۹/۱۱ داشته است و چه زود فراموش شد فداکاری معلم سیستانوبلوچستانی مرحوم گنگوزهی. شاید بتوان دلخوش بود به اینکه این کاهش سهم، چشم امید به سوی خیران مدرسهساز داشته است که به طور متوسط ساخت ۲۰ درصد از فضای آموزشی کشور را بر عهده داشتهاند. خیرانی که در سال ۹۵ مبلغی معادل ۸۴۰ میلیون متعهد شده و پیشبینی مدیرکل مشارکتهای مردمی سازمان نوسازی برای سال بعد افزایشی متناسب با نیاز دانسته است. به هرحال این کاهش اعتبار به هیچ عنوان جای اغماض نخواهد داشت، زیرا مدارس فرسوده بیشک بر سطح یادگیری دانشآموزان و کیفیت آموزش اثر منفی به همراه خواهد داشت. اما آنچه که ضرورت پرداختن به تجهیز مدارس را پررنگتر میسازد، گره خوردن جان و سلامتی یک سوم از دانشآموزان و معلمانی است که در مدارسی مشغول به تحصیل و تدریس هستند که نیازمند مقاومسازی است. دور بودن از استاندارد و تنظیم بودجه در این بخش و کاهش سهم دولتی سازمان توسعه و تجهیز مدارس اگر بدون در نظر گرفتن و عدم توجه به محقق شدن شرایط تامین منابع غیردولتی و کمکهای مردمی باشد، باید نگران بود از اینکه هر مدرسه ایران، شینآبادی دیگر خواهد بود.
مشکلات بودجه بر پیشانی آموزش و پرورش
علی بهشتینیا، کنشگر صنفی- رسانهای معلمان نیز عنوان کرد: از زمان روی کار آمدن دولت تدبیر و امید تا به امروز هرگاه فرهنگیان اخبار آموزش و پرورش را دنبال کردهاند خواهناخواه گریزی به اخبار حوزه وزارت بهداشت و درمان هم زدهاند. البته این پیگیری ریشه در درد مشترک هر دو وزارتخانه یعنی بودجه داشته است. معلمان، پرستاران و مجموعه هر دو وزارتخانه همواره از محرومترین اقشار کارکنان دولت بودهاند. آنچه امروز ما را برانگیخت تا سخن از وزارت بهداشت به میان آوریم، فصل مشترک آموزشوپرورش و وزارت بهداشت یعنی بودجه است. اما اینبار نه برای هم ردیفی با وزارت بهداشت بلکه برای تحسین وزیر بهداشت و مجموعه وزارتخانهاش جهت فاصله و پیشی گرفتن از آموزش و پرورش در تخصیص و جذب بودجه سال 96 است. رشد 17 درصدی بودجه وزارت بهداشت در سال 96 نسبت به سال 95 و کاهش سهم آموزشوپرورش از 79/9 درصدی در سال 95 به 56/9 درصد در سال 96 بیانگر چند نکته مهم است. نخست باید آفرین گفت بر قدرت چانهزنی و شایستگی وزیر بهداشت برای جذب و رشد بودجه وزارت بهداشت و افسوس خورد بر محرومیت وزارت آموزش و پرورش از داشتن چنین مسوولانی که نمیتوانند سهم خود را از بودجه افزایش دهند. دوم اینکه معلمان غیر از افزایش حقوق و مزایای سالانه که براساس تورم است، منتظر خبر تازه و متفاوتی درباره تغییر حقوق و مزایای خود نباشند. برای افزایش حقوق و مزایا مقدماتی لازم است که با فقر بودجهای در وزارت آموزش و پرورش محقق نخواهد شد. سوم اینکه کاهش بودجه آموزش و پرورش در حالی رخ داده است که آموزش و پرورش فربهتر و گستره فعالیتهایش نسبت به سال گذشته افزایش یافته است. این به آن معناست که در سال 96 عملکرد آموزش و پرورش نسبت به سال 95 ضعیفتر خواهد بود. چهارم اینکه بیش از 93 درصد بودجه به پرداخت حقوق کارکنان آموزش و پرورش اختصاص دارد و همواره این وزارتخانه در پرداخت حقوق با کسری مواجه است بنابراین انتظار میرود هفت درصد سهم هزینههای جاری از جمله سرانهها و تعمیر و نگهداری و... نیز دربخش پرداخت حقوق کارکنان این وزارتخانه هزینه شود که گویای چالشی دیگر در سایر بخشهای آموزش و پرورش است. با کاهش سهم آموزش و پرورش از بودجه کل کشور در سال 96 مطالبات و معوقات معلمان و بازنشستگان به قوت خود باقی خواهد بود. سرانه دانشآموزی همچنان پرداخت نخواهد شد و مدیران باید به فکر تامین منابع مالی برای گذران امور مدرسه باشند و این یعنی چالش مدیران و خانواده بر سرمنابع مالی بیشتر خواهد شد. همچنین مفاهیمی چون عدالت آموزشی، آموزش و پرورش پویا، نظام هماهنگ پرداخت حقوق کارکنان و... همچنان درسطح شعار مانده و در نهایت نمیتوان چشمانداز روشنی برای نظام آموزش و پرورش کشور متصور شد.
مهدی بهلولی، عضو کانون صنفی معلمان تهران نیز در این زمینه بیان کرد: بیش از یک ماه از ارائه لایحه بودجه سال 96 به مجلس میگذرد. از همان روزی که کلیات بودجه در رسانهها منتشر و روشن شد که سهم آموزش و پرورش از بودجه عمومی دولت کمتر از 10 درصد و میزان رشد بودجه آموزش و پرورش نسبت به سال گذشته کمابیش برابر تورم رسمی است، صدای انتقادهای گوناگون فرهنگیان در فضای مجازی و رسانهها بلند شد. نخستین اظهارنظرها در فضای مجازی و به ویژه در گروهها و کانالهای تلگرامی مطرح و سپس به گستره روزنامهها و خبرگزاریها کشیده شد. پس از آن، برخی از نهادهای صنفی و مدنی فرهنگیان با صدور بیانیه به آن اعتراض کردند. در این میان بیانیه کانون صنفی معلمان استان تهران از برد و فراگیری چشمگیری برخوردار شد. در این بیانیه با استناد به آمارهای گوناگون نشان داده شد که آموزش و پرورش به هیچ رو نمیتواند با بودجه پیشنهادی دولت در سال 96 گامی به پیش بردارد و با توجه به کسریهای انباشته شده بودجه از سالهای گذشته که چیزی حدود پنج تا 10 هزار میلیارد تومان برآورد میشود، بیگمان آموزش و پرورش در سال آینده نیز با کسری بودجه روبه رو خواهد بود. پس از بیانیه کانون تهران نیز شمار زیادی از فرهنگیان- تا زمان نوشتن این یادداشت گویا از مرز 22 هزار تن گذشته است- با امضای نامهای سرگشاده به دولت و مجلس، خواستار بازنگری جدی در بودجه سال آینده آموزش و پرورش شدند. در دفتر مدارس نیز گفتوگوهای انتقادی فرهنگیان در مورد بودجه، یکی از بحثهای معمول این روزهاست. یکی از بحثهایی که زیاد مطرح میشود، بحث اجرای مرحله دوم رتبهبندی معلمان است که فرهنگیان بر این امید بودند که به شیوه مرحله نخست اجرا شود اما متاسفانه ردیفی برای آن در بودجه سال آینده در نظر گرفته نشده است. امید که دولت و نمایندگان محترم مجلس در روزهای آینده، پاسخیمثبت به خواستهها و انتقادهای بحق فرهنگیان بدهند و سهم آموزش و پرورش را از بودجه عمومی دولت، افزایشی چشمگیر دهند.
کسری بودجه و دست نیاز به سوی خیران
عبدالجلیل کریمپور،کنشگر رسانهای معلمان نیز در ادامه گفتههای دیگر معلمان و فعالان اظهار کرد: اولین شرط توفیق در یک مجموعه، برنامهریزی جامع و منطقی و مبتنی بر قاعدهای است که فرادستان آن مجموعه برای بهبود کار انجام میدهند. البته از قدیمترها همیشه میگفتند که برنامهریزی زمانی موثر است که دستمایهای برای نظم کارها وجود داشته باشد چراکه همیشه بیمایه فطیر است. حالا وضعیت آموزشوپرورش ما هم متناسب با این ضربالمثل شده است. وقتی از کل بودجه جامعه آن قدری نصیب نهاد آموزش و پرورش میشود که بیشتر از 90 درصد آن فقط مربوط به حقوق پرسنلی است، با خودم میگویم که توجه به آموزش و پرورش کشور هیچگاه متناسب با شعارهای رنگارنگ نبوده است. وقتی سرانههای مدرسه آنقدر وضعیت بیمقداری دارد که حتی نمیشود درباره آن فکری جدی کرد، وقتی نیازمندیهای مدرسه با خواهش و تضرع مدیر مدرسه پیش فلان شخصیتی که دستش به دهانش میرسد باید رفع شود، به این نتیجه میرسم که آموزشوپرورش در برنامههای کشور دارای اولویت نیست و باید به جای بودجه، خیران برای آموزش و پرورش دغدغه داشته باشند. وقتی سخنگوی دولت هم در اولویتهایی که بیان میکند، جایی برای آموزش و پرورش در نظر نمیگیرد، دیگر مطمئن میشوم که این دوره هم، چون دورههای گذشته، امیدی به بهبود وضعیت در این نهاد نمیتوان داشت. چند سال است که ساختمانهایی که توسط خیران ساخته میشود کمی وضعیت را بهبود بخشیده اما همچنان، بسیاری از کلاسها هستند که استرس حضور در آن بسیار است. باید در سیستم اداری آموزش و پرورش مسوول مشارکتها به طرق مختلف خیر را به سمت مجموعه خود رهنمون کند و هنوز دغدغه فضای ناکافی، کمبودهای متعدد مدارس و... با لطف نظر خیر رفع شود که البته همه اینها فارغ از عدم توجه بیرویهای است که درباره وضعیت معیشتی متولیان اصلی فرهنگ انجام میشود. بیگمان این بیدغدغگی فرهنگی ضربهای مهلک بر پیکره آموزش جامعه خواهد بود که به راحتی قابل جبران نیست. حال سوالات اصلی این است که آیا کمتوجهی به فرهنگ نمیتواند عاملی جدی برای ناهنجاریهای اجتماعی باشد. آیا در اولویت نبودن آموزش و پرورش در بودجه خلائی جدی برای فرهنگ محسوب نمیشود. آیا توجه صرف به خیران (که لطف آنها در این امر ستودنی است) به اقتدار این نهاد فرهنگی لطمه وارد نمیکند. باید کمی وسعت نظر را بیشتر کرد و بودجهای به فراخور جایگاه اصلی این نهاد برای آن در نظر گرفت تا بتواند برای دانشآموزانی که سالهای زیادی را در این نهاد به سر میبرند، وجهه قابل قبولی ایجاد کند.
کم تاثیر بودن بودجه بر عدم تمرکز نیروی انسانی در فعالیتهای سازمانی
محمد رضاخواه کنشگر صنفی- رسانهای معلمان نیز عنوان کرد: یکی از عوامل تاثیرگذار در بهبود عملکرد یک سازمان رضایتمندی کارکنان آن سازمان از شرایط خودشان است. این شرایط را میتوان به عوامل متعددی نسبت داد که در اینجا تنها به یک مورد مهم که با موضوع بودجه آموزش و پرورش مرتبط است، اشاره میکنیم: رضایتمندی ناشی از امکان ایجاد زندگی در سطح متوسط جامعه. سالهاست که فرهنگیان نسبت به نداشتن این رضایتمندی معترض بودهاند و برای به دست آوردن این رضایتمندی راههای مختلفی رفتهاند. یکی از این راهها که جلوه بیشتری در جامعه داشته، اعتراضات به صورت بیانیه یا تجمع بوده است. اما این اعتراضات تقریبا هیچگاه موثر نبوده است از اینرو ضمیر ناخودآگاه جامعه فرهنگی این مساله را فهمیده و به سراغ راههایی برای بهبود این رضایتمندی رفته که مهمترین آن اشتغال به شغل دوم است. افراد زیادی از جامعه فرهنگی در این شغلها موفق بودهاند و امروز به آموزش و پرورش تنها به عنوان شغلی حاشیهای نگاه میکنند. آنها هم که در شغل دوم خود موفق نبودهاند، اما برای به دست آوردن رضایتمندی مناسب و همچنین عدم توجه دولت به خواستههای آنان، شغل معلمی خود را به حاشیه برده و شغل دوم خود را پررنگتر کردهاند. از این رو آموزش و پرورش عموما در جاهایی که افراد میتوانند شغل دوم کسب کنند، مانند شهرهای بزرگ با بحران عدم تمرکز نیروی انسانی بر کار خود یا عدم اثر بخشی افراد در بهبود عملکرد سازمان به دلیل داشتن شغل دوم مواجه است. یکی از عوامل تاثیرگذار در حذف شغل دوم ایجاد رضایتمندی و انگیزه بالاست که اشاره شد و یکی از عوامل مهم ایجاد آن افزایش حقوق است که با افزایش بودجه آموزش و پرورش گره خورده. از اینرو دولت یا قانونگذار در صورتی که بخواهد رضایتمندی فرهنگیان را از شغل خود به سطوح بالاتری ببرد، باید بودجه این وزارتخانه را تا جایی که کارمندان آن قادر به ایجاد و ادامه یک زندگی متوسط باشند افزایش دهد.
پویش بودجه عادلانه
محمدرضا نیکنژاد، عضو کانون صنفی معلمان تهران نیز در همین زمینه تاکید کرد: در قانون بودجه سال 95 سهم هزینههای پرسنلی یعنی پرداخت حقوق کارمندان آموزش و پرورش از کل بودجه این وزارتخانه، کمی بیش از 93 درصد بود. شوربختانه در لایحه بودجه سال 96 نیز این بخش یک دهم درصد افزایش یافته است. بنا بر این آمار، کمتر از هفت درصد بودجه باید برای آموزش 5/13 میلیون دانشآموز، 105 هزار مدرسه و تهیه امکانات آموزشی برای نزدیک یک میلیون آموزگار و نزدیک 500 هزار کلاس هزینه شود. از دیگر سو دستکم بارها از فرادستان آموزشی دولتهای نهم، دهم و یازدهم شنیده شده که بودجه آموزشی کشور ناچیز است و آموزش و پرورش چارهای ندارد که برای پرداخت دستمزد حقوقبگیرانش دست به بودجه بخشهای آموزشی، یعنی همین هفت درصد ببرد. 98 تا 99 درصد بودجه در حالی به فرهنگیان پرداخته میشود که آنها در دو دهه گذشته از ناراضیترین طبقات اجتماعی بودهاند و همواره میزان دریافتی آنها کمتر از خط فقر رسمی بوده است. این یعنی آزاری دو سویه! ناتوانیهای مالی فرهنگیان سالهاست که آنها را در گذران زندگیهای شخصی میآزارد و زمینهساز رفتن آنان به سوی شغلهای دوم و سومی شده است که اغلب تناسبی با جایگاه اجتماعی، میزان دانش آموختگی و فرهیختگی آنان ندارد و از دیگر سو نبود امکانات آموزشی درخور و زمینههای آموزشی کارآمد در کلاس، فشار آموزشی بر آنان را چندین برابر کرده و هر روز و هر ساعت آموزشی را سوهان جان و روان آنان کرده است. این اندازه بودجه غیرپرسنلی در سال 96 بیگمان بیش از گذشته کیفیت آموزشی و از آن مهمتر عدالت آموزشی که با درصد کاهش باورنکردنی 29/13 درصدی روبهرو است را دچار بحران خواهد کرد که مورد خواست فرهنگیان نیست. از اینرو است که در چند روز گذشته گروهی از فرهنگیان کشور پویشی به نام «بودجه عادلانه برای افزایش حقوق معلمان و بهبود کیفیت آموزش در مدرسه» در فضای مجازی به راه انداختهاند و تاکنون دهها هزار فرهنگی با این امید آن را امضا کردهاند که بتوانند بر روند تصویب بودجه در مجلس اثر گذارند و آن را متناسب با نیازهای واقعی نهاد آموزش کنند. با تمام این پویشها و فعالیتها و هماهنگیهای صورت گرفته از سوی آموزگاران و فعالان صنفی حوزه آموزش و پرورش باید دید آیا تغییری در وضعیت افزایش بودجه این سازمان در نظر گرفته میشود یا این دور باطل کم تاثیر همچون سالهای گذشته ادامه مییابد و همه فعالان فرهنگی ناچار میشوند با همین میزان بودجه سر کنند.
http://jahanesanat.ir/?newsid=79644