وزیر پیشنهادی آموزشوپرورش در پی ایجاد سازمان نظام معلمی است
فاطیما فردوس،روزنامه وقایع اتفاقیه،ص اول ،9 آبان 95
این دیدگاه آمدهام که با کمک شما فرهنگیان و تشکلها یک دگرگونی و دگردیسی در آموزشوپرورش به وجود آوریم. در همین میان، معلم باید در ابتدا یک پژوهشگر باشد. هرچند این بینش در سند تحول هم وجود دارد ولی مشکل این است که باید زیرساختها را فراهم کرده تا اهداف سند را پیاده کنیم. برنامه من، برنامه درازمدتی است و امیدوارم بتوانیم سازمان نظام معلمی را ایجاد کنیم.» اینها وعدههای جدید وزیر پیشنهادی دولت یازدهم برای آموزشوپرورش است؛ وعدههای دانشآشتیانی برای ایجاد «سازمان نظام معلمی»؛ نهادی که در سندهای بالادستی آموزشوپرورش هم سفارش شده و وزیر سابق هم گاهی به آن اشارهای کرده و پیگیر اجرای آن بوده است؛ اما «سازمان نظام معلمی» چیست؟ و چگونه است که وزیران هر از چندگاهی برای بهدستآوردن دل فرهنگیان آن را مطرح و سپس فراموش میکنند؟ در چند سال گذشته، برخی از تشکلهای سیاسی فرهنگیان و شماری از مسئولان آموزشی برای پیوندزدن و آشتیدادن بدنه آموزشی کشور با دستاندرکاران آموزشی، راهکاری به نام «سازمان نظام معلمی» را پیشنهاد داده و روند اجرای آن را تا حدودی پیگیری کردهاند. سازمانی که از نگاه آنها میتواند همه فرهنگیان را زیر یک چتر بیاورد و مطالباتشان را برآورده کند اما تاکنون نه دانشآشتیانی و نه دیگر وزیران از جزئیات آن حرفی نزدهاند و صرفا به وعده ایجاد چنین سازمانی بسنده کردهاند اما با همسانی نام و کارکرد آن با برخی نهادهای دیگر که اعضای کانون صنفی معلمان از آن حرف میزنند، میتوان گمانههایی درباره آن زد و بررسی کرد که تأمین معیشت معلمان در قالب این سازمان تا چه حد میتواند کارآمد باشد؟
چالشهای آموزشوپرورش با بخشنامهها حل نمیشود
فخرالدین احمدیدانشآشتیانی که در روزهای اخیر در همایش همدلی شورای
هماهنگی تشکلهای فرهنگیان حضور داشته، شأن و شئونات مقام معلم را بهعنوان
دغدغه اصلی خود برشمرده و از آن بهعنوان الگویی برای همه مردم کشور یاد
کرده است. او با بیان اینکه در کشور ما، جریانهای سیاسی مختلف با تفکرات
مختلف وجود دارند اما فکر نمیکنم جناحی بوده که قبول نداشته نگاه به
آموزشوپرورش، باید نگاه سرمایهای باشد، گفته است: «باید این فکر را داشته
باشیم که مسئله آموزشوپرورش، مسئله ملی و اولویت اول کشور است. این مسئله
از برجام اهمیت بیشتری دارد، معتقدم اگر به آموزشوپرورش با این نگاه
برخورد شود، ما اصلا نیازی نداشتیم که برجام را به وجود بیاوریم.»
دانشآشتیانی در ادامه با اشاره به اینکه در سیستم آموزشی ما خیلیها
معتقدند که ما باید بین دانشآموزان رقابت به وجود بیاوریم تا درس بخوانند،
اظهار کرده است: «در حالیکه اصل مسئله باید با روانسازی و کوچکسازی
آموزشوپرورش و واگذاری اختیارات به حوزههای پایینتر و مدرسه حل شود،
تصور نکنیم که میشود آموزش را از طریق بخشنامه حل کرد.»
وزیر پیشنهادی
آموزشوپرورش با اشاره به اینکه دیدگاه بنده این است که آموزشوپرورش را
بهعنوان یک پروژه ملی مطرح کنیم که چگونه باید حمایت و پشتیبانی شود، گفته
است: «ازسویدیگر، ستاد آموزشوپرورش را باید به یک اتاق فکر تبدیل کرد که
هم فکر تولید و هم سیاستگذاری کند. اگر معلم دغدغه معیشت داشته باشد،
نمیتواند در کلاس درس آن نوآوریها را برای طرح درس دنبال کند. معتقدیم
معلم ما باید در ابتدا یک پژوهشگر باشد.» در همین میان، برای تکمیل
حرفهایش گفته است: «خوشبختانه در سند تحول، این بینش وجود دارد اما مشکل
این است که باید زیرساختها را فراهم کرده تا اهداف سند را پیاده کنیم.
برنامه من، برنامه درازمدتی است و امیدوارم بتوانیم سازمان نظام معلمی را
ایجاد کنیم.» سازمان نظام معلمی که آشتیانی از آن نام میبرد، در راستای
پیشبرد و بهبود وضعیت معلمان و رفاه آنهاست؛ تا جایی که ایجاد سازمان نظام
معلمی را از سوی دانشآشتیانی نسخهای برای تأمین معیشت معلمان میدانند.
نیاز جامعه فرهنگیان به فعالان مستقل
تاکنون درباره لزوم تشکیل «سازمان نظام معلمی»، بسیار گفته شده و از طرفی،
تجربههای مختلف نشان داده که در کشور ضعفهای جدی در زمینه اجرا و نظارت
وجود دارد. با وجود آنکه در نظامهای پیشرفته تعلیم و تربیت، طراحی این
ساختار از دیرباز مورد توجه قرار گرفت اما وعدههای ایجاد «سازمان نظام
معلمی» و تأمین معیشت معلمان برای اولینبار در آموزشوپرورش ایران مطرح و
تجربه میشود. از آنجایی که به نظر میرسد الگوی آموزشوپرورش ایران از یک
الگوی حرفهای تبعیت نمیکند، ممکن است بسیاری از معلمان این تشکیلات را
جدی نگیرند اما طراحی درست و منطقی این سازوکار میتواند در ارتقای معیشت و
منزلت آنان نقش مهم و راهبردی داشته باشد.
در همین میان، محمدرضا
نیکنژاد، عضو کانون صنفی معلمان تهران، با اشاره به اینکه بر کسی پوشیده
نیست که آموزشوپرورش بیش از آنکه نیازمند سازوکاری اداری برای سروسامان
دادن به خواستههای پرشمار و فشردهشده فرهنگیان باشد، نیازمند مشارکت
کنشگرانه آنان در فرایند یادگیری و یاددهی است، میگوید: «فرهنگیان حتی بیش
از افزایش دستمزدهایشان، نیازمند دیدهشدن در برنامهها و سیاستگذاریهای
خرد و کلان هستند. این گروه پرشمار از کارمندان دولت برای رسیدن به
خواستههای صنفی - آموزشیشان به نهادهایی مستقل از دولت و درعینحال،
دارای ابزارهای فشار مدنی بر نهاد آموزشوپرورش و دولت نیازمند هستند تا
خواستههایشان را از آنان بخواهند و آموزش را بهبود بخشند.» او مهمترین
ویژگی نهادهایی مانند «سازمان نظام معلمی» را دولتساختهبودن و وابستگی به
دولت و نهاد آموزشی میداند و ادامه میدهد: «نمونه آن، سازمان نظام
مهندسی است. تجربه این سازمانها نشان میدهد که در چالشهای میان بدنه و
کارفرما- دولت- بر سر خواستهها، این بدنه و خواستههایش است که نادیده
گرفته شده یا کمترین سود را میبرد. گرچه تا ساختار و سازوکارهای نظام
معلمی روشن نشود، نمیتوان درباره آن موشکافانه به تحلیل نشست اما در
وابستگی و دولتیبودن آن گمانی نیست.»
نظام مهندسی، الگوی مناسبی برای فرهنگیان نیست
علاوهبراین مهدی بهلولی، یکی دیگر از اعضای کانون صنفی معلمان تهران، با
اشاره به اینکه یکی از مهمترین انتقادها به برخی از طرحهای آموزشوپرورش
این است که ریشه در جایی بهجز آموزش دارند، میگوید: برای مثال، میتوان
به گسترش شیوه مدیریت کارخانهای به آموزشوپرورش اشاره کرد. استیو دنینگ،
نویسنده چندین کتاب درزمینه مدیریت، به همین نکته اشاره میکند که
بزرگترین مشکل مدیریتی آموزشوپرورش آمریکا، الگوبرداری از مدیریت
کارخانهای است که میخواهد با پاداش و تنبیه، مدرسهها را اداره کند و
داستان «سازمان نظام معلمی» ما هم چیزی در همین مایههاست. از سالها پیش و
از زمان ریاست مرتضی حاجی بر وزارتخانه آموزشوپرورش، بحث سازمان نظام
معلمی مطرح بوده است. به گفته او، دانشآشتیانی که این روزها و پس از
استعفای علیاصغر فانی بهعنوان وزیر پیشنهادی دولت یازدهم برای
آموزشوپرورش معرفی شده است نیز بر راهاندازی سازمان نظام معلمی تأکید
کرده است. اگرچه هنوز از جزئیات دقیق این سازمان، چیزی روشن نشده اما از
گذشته، رسم هواداران راهاندازی این سازمان، این بوده که برای دفاع از این
پیشنهاد، خود به سازمان نظامهای دیگری همچون سازمان نظام مهندسی استناد
میکنند و ضرورت ایجاد این سازمان را هم در آموزشوپرورش نتیجه میگیرند.
درحالیکه سنجش آموزشوپرورش و آنچه در آن میگذرد با مهندسان و وضعیت و
شرایط کاری آموزگاران با مهندسان، سنجش درستی به نظر نمیرسد.
وانمندسازی نهادهای مستقل فرهنگیان در اولویت باشد
شکلگیری «سازمان نظام معلمی» یک فرصت مهم برای بازسازی و بازشناسی حرفه
معلمی در جامعه علمی و در افکار عمومی است اما نکته مهم آن است که نبودن
تئوری منسجم و نیز طراحی علمی برای این ساختار میتواند تشکیل سازمان نظام
معلمی را با چالش مواجه کند و درنهایت در کنار دهها ساختار و تشکیلات
نمایشی یا فرمایشی وزارت آموزشوپرورش قرار گیرد. نیکنژاد با اشاره به
اینکه شعار پایهای دولت در بیش از سه سال گذشته، رفتن به سوی کوچککردن
دولت و تمرکززدایی بوده است، میگوید: ازسویدیگر، آنهایی که با ساختار
آموزشی کشور آشنایی دارند، میدانند یکی از گرفتاریهای بنیادین آن،
تمرکزگرایی آن است. سازمان نظام معلمی بهعنوان نهادی دولتساخته با این
شعار همخوان نیست و بیگمان به تمرکز بیشتر مدیریت در نهادهای فرادستی
خواهد انجامید.
دستکم وزیر پیشنهادی باید بداند کامیابیهای آموزشی،
برخی کشورهای جهان در ساختارهایی رخ داده که بیشترین اختیار در دست
مدرسهها و آموزگاران بوده است.» به گفته نیکنژاد در گستره عمل اما
آموزشوپرورش آنچنان دچار گرفتاریهای پرشماری است که تشکیل «سازمان نظام
معلمی» بیگمان در اولویتهای آن نیست. کمبود شدید بودجه، ناکارآمدی آموزش،
مدرسههای فرسوده، کودکان بازمانده و گریزان از آموزش، نارضایتی فزاینده،
دورماندن آموزش از هدفهای نوین آموزشی مانند پرورش شهروندان دانا و توانا
و... از دشواریهایی است که اگر هر وزیر آموزشوپرورشی فقط یکی از آنها را
در دوره کوتاه مدیریتش حل کند، کاری کرده کارستان. نیکنژاد معتقد است، در
راستای تجربههای آزمودهشده کشورهای پیشرو در آموزش، وزیر پیشنهادی باید
بهدنبال توانمندسازی تشکلها و نهادهای مستقل فرهنگیان باشد که بیگمان از
سازمان نظام معلمی، آبی برای ایشان و فرهنگیان گرم نمیشود.
سازمان نظام معلمی یا اتحادیههای آموزگاری؟
بهلولی در ادامه با اشاره به اینکه آموزشوپرورش ما ساختاری متمرکز دارد
که از دورههای پرورش آموزگار (همان تربیت معلم) بگیرید تا استخدام
آموزگاران و میزان دستمزد دریافتی و بررسی مسائل حقوقی آموزگاران در این
ساختار متمرکز تعریف شده است، میگوید: درحالیکه چنین سیستم گستردهای در
نظام مهندسی ما وجود ندارد، همچنین حساسیت ویژهای که حاکمیت از برخی لحاظ
بر آموزشوپرورش دارد، مختص خود نظام آموزشی است و بههمیندلیل، بحث
حراستها و بخشهای کنترلی ویژهای در این نهاد در نظر گرفته شده است.
در این شرایط آموزشی، راهاندازی سازمان نظام معلمی، به احتمال زیاد، چیزی
بیش از سازمانی با نقشی صوری نخواهد بود. اگر سازمان نظام مهندسی کامیاب
بوده است- که هماکنون درستی یا نادرستی این سخن بر نگارنده روشن نیست- هیچ
لزومی ندارد در آموزشوپرورش هم که به کلی در شرایطی متفاوت بهسر میبرد،
کامیاب باشد. او با اشاره به اینکه به احتمال زیاد راهاندازی سازمان نظام
معلمی، دم و دستگاهی صوری، بیفایده و بدون کارویژهای مهم و مشخص میشود و
بر بزرگی وزارتخانه آموزشوپرورش خواهد افزود، تصریح میکند: در ادبیات
برخی هواداران سازمان نظام معلمی، اشاره به نمونههای کامیاب این سازمان در
کشورهای پیشروی آموزشوپرورش میشود که این نگارنده از این نمونههای
کامیاب، آگاهی چندانی ندارد.
شایسته است که برای روشنشدن ذهن
فرهنگیان، به این نمونهها بهطور دقیق اشاره شود تا چند و چون آن مورد
بررسی قرار گیرد. درهمینمیان از آنجایی که اتحادیههای آموزگاری، نهادهایی
مستقل از دولت هستند، با تمرکز بر موضوعهای صنفی و آموزشی و به کمک
روشهایی همچون چانهزنیهای گروهی و آگاهیبخشی به بدنه آموزگاران، پیگیر
حقوق آموزگاران و بهسازی آموزشوپرورش خواهندبود.
http://vaghayedaily.ir/fa/News/28633