سرانه، بیسرانه
نویسنده : مطهره واعظیپور،26 تیرماه 95این داستان تنها یک مدرسه نیست؛ داستان مدارسی است که در گوشه و کنار این کشور وجود دارند و هر سال با مشکلات زیادی دست و پنجه نرم میکنند؛ مدارسی که سرانه ناچیز آموزش و پرورش میتواند حیات تازهای در رگهایشان جاری کند.
دبستان شهید تندگویان در یکی از خیابانهای فرعی نزدیک دانشگاه آزاد اسلامی قیامدشت است؛ جایی که به برکت دانشگاه آزاد اسلامی، شهرداری خیابانشان را آسفالت کرده و بچههای مدرسه مجبور نیستند در خیابانهای خاکی به مدرسه بروند.
ساختمان مدرسه از بقیه خانهها جلوتر و قدیمیتر است. چند پسربچه که با آجر دروازه درست کردهاند جلوی در مدرسه فوتبال باز میکنند. امیرحسین داخل دروازه ایستاده است. دانشآموز دبستان شهید تندگویان است. لگدی به توپ میزند و میگوید: «در مدرسه را باز نمیکنند که ما هم مثل مدارس شهری تابستان در مدرسه بازی کنیم یا کلاسهای تابستانی داشته باشیم.»
آرش همبازی دیگرش که در همان کوچه زندگی میکند با صدای بلند میگوید: «اگر آمدید از مدرسه ما گزارش تهیه کنید این را بدانید که چند روز پیش حکم تخریب آورده بودند.» با دست به ساختمان روبهروی مدرسه اشاره میکند و ادامه میدهد: «خانه ما همینجاست. خودم دیدم که چند نفر با ماشین شهرداری نامهای را به مدیر مدرسه دادند و با دست به دیوار مدرسه زدند و گفتند باید خراب شود.»
با یکی از مسئولان مدرسه در مورد شرایط دبستان شهید تندگویان که صحبت میکنیم، میخواهد اسمش را نبریم. میگوید: «540 دانشآموز در این مدرسه درس میخوانند. به دلیل کوچک بودن مدارس مجبور هستیم 15 کلاس شیفت صبح و 17 کلاس شیفت بعدازظهر داشته باشیم. حالا با این شرایط شهرداری به ما اخطار داده که مدرسه باید عقبنشینی کند، در غیر این صورت اجازه فعالیت نداریم. ما اگر عقبنشینی کنیم علاوهبر اینکه حیاط مدرسه کوچک میشود هشت کلاس درس هم خراب میشود.»
او ادامه میدهد: «در این مدرسه 130 دانشآموز بیبضاعت یا بدبضاعت درس میخوانند. علاوهبر اینها 103 دانشآموز اتباع خارجی هستند که ما با چنگ و دندان برای ادامه تحصیل این دانشآموزان تلاش میکنیم، زیرا هر کدامشان هر لحظه ممکن است به دلیل فقر و اینکه مجبور هستند کار کنند یا به دلیل نداشتن کارت هویتی یا هزینه تحصیل نتوانند درس بخوانند.»
او میگوید: «هنوز بخشنامه ثبتنامه دانشآموزان اتباع خارجی نیامده است. آموزش و پرورش هر سال این بخشنامه را خیلی دیر صادر میکند. بعد از صدور بخشنامه بچهها باید هزینهای را که تا پارسال سالی 200 هزارتومان بود، پرداخت کنند و مراحل ثبتنامشان را انجام دهند. در این بین آموزش و پرورش سهم مدرسه را پرداخت نمیکند، با این وجود ما جلوی تحصیلشان را نمیگیریم.»
گرفتن مبلغی از اولیا، مشکلی است که دبستان شهید تندگویان هم با آن روبهرو است، اما یکی از مسئولان مدرسه میگوید: «وقتی نه سرانه دانشآموزان پرداخت میشود، نه سهم دانشآموزان افغان، ما مجبوریم هزینههای جاری مدرسه مانند آب، برق و گاز را از اولیای برخی دانشآموزان بگیریم.»
سرانه دانشآموزان پرداخت نمیشود
سرانه دانشآموزی تا سال گذشته ردیف بودجهای مشخصی نداشت و امسال برای اولین بار برای سرانه دانشآموزی، ردیف بودجهای مشخص شده است.
محمدرضا نیکنژاد، کارشناس آموزش و پرورش به «فرهیختگان» میگوید: «شاید بتوان گفت تنها اتفاق مثبتی که در بودجه 95 آموزش و پرورش افتاده اختصاص بودجهای جداگانه برای سرانه دانشآموزان است، یعنی امسال آموزش و پرورش باید مبلغ سرانه دانشآموزی را با توجه به بودجهای که دارد پرداخت کند.»
او میافزاید: «درست است که از امسال قرار است 150 میلیارد تومان به سرانه دانشآموزی اختصاص پیدا کند اما این بودجه برای 13 میلیون دانشآموز واقعا مبلغ ناچیزی حدود سالانه 20 هزار تومان برای هر دانشآموز است. البته شاید بتوان به این بودجه بهعنوان یک نقطه امیدوارکننده نگاه کرد؛ اما در اصل باید گفت این مبلغ مشکلی را از نظام آموزشی حل نخواهد کرد.»
نیکنژاد تاکید میکند: «اگر آموزش و پرورش از سالهای گذشته سرانه دانشآموزان را پرداخت میکرد و مدیران مدارس را مجبور نمیکرد دستشان را به سمت خانوادهها و خیرین دراز کنند، قطعا وضعیت مدارس الان بهتر بود.»
به گفته نیکنژاد، آموزش و پرورش تنها اعلام میکند با مدارس متخلفی که شهریه دریافت میکنند برخورد میکنند اما هیچ وقت فکر نکرده که چرا مدارس دست به انجام چنین تخلفی میزنند. آیا غیر از این است که برای جلوگیری از قطع شدن آب، برق و گاز و فراهم کردن امکانات اولیه مدارس مجبور میشوند از اولیا پول بگیرند؟»
چالشهای مالی آموزش و پرورش معضلی است که باعث شده توجه به آموزش نتواند به اولویت نخست مسئولان این وزارتخانه بدل شود و بخش عمده دغدغههای آنها معطوف به تامین حقوق کارکنان ومعلمان وهمچنین نیازهای اولیه این وزارتخانه شود.