محمدرضا نیکنژاد، روزنامه جهان صنعت، 13 امرداد 94
همواره در بازتاب
رویدادهای اقتصادی آموزشوپرورش به ویژه در پیوند با افزایش دستمزدها، گلایههایی
وجود داشته است. برای نمونه حاجیبابایی، وزیر آموزشوپرورش دولت دهم در یک گفتوگوی
رسانهای به تندی گفته بود هیچگاه دوست ندارد دغدغههای اقتصادی فرهنگیان رسانهای
شود و اینگونه خبرها را آسیب به جایگاه معلم میدانست! تیم وزارتی دولت یازدهم نیز
گویا چندان روی خوشی به انتشار این خبرها نشان نمیدهد. اما استدلال دیگری که در این
باره سبب نزدیکی کار به دستان و فرهنگیان شده، آن است که انتشار پی در پی این خبرها
و در بوق و کرنا کردن آن سبب میشود گروههای اجتماعی دیگر حساس شده و گمان کنند هر
روز دستمزد فرهنگیان افزایش مییابد و آنها همچنان درجا میزنند! هم از این رو بود
که حاجیبابایی میگفت مگر هنگامی که دیگر کارمندان دولت افزایش حقوق مییابند، کسی
متوجه آن میشود!؟ و البته از نگاه فرهنگیان انتشار خبرهای افزایش حقوق سبب میشود
دیگران اعتراضهایشان را زیادهخواهی بدانند!
نخستین اعتراضهای صنفی که پیرامون کمی دستمزد و تبعیض میان فرهنگیان و برخی دیگر از کارمندان دولت رخ داد به نخستین سالهای دهه 80 بازمیگردد و شوربختانه همچنان ادامه دارد. چیزی که در این اعتراضهای پی در پی و افتان و خیزان، چندان تغییر نکرده است، گلایه از تبعیضهای روزافزون و پیشی گرفتن خط فقر نسبت به دستمزدهاست و بیعملی یا ناکارآمدی کاربهدستان در ساماندهی به دلنگرانیها و گلایههای اقتصادی فرهنگیان(!) است. از این رو است که همواره بخش مهمی از خبرهای آموزشوپرورش در سایه خبرهای وابسته به دستمزدها قرار گرفته و ناخواسته این خبرها بیشتر به چشم میآیند. از سوی دیگر چون بزرگترین و مشترکترین دلنگرانی فرهنگیان وضع معیشتی آنهاست، فرادستان نیز برای آرام کردن و در کنترل گرفتن فضای رسانهای وابسته به خبرهای اقتصادی از هر فرصتی برای پاسخگویی به این نگرانی بهره گرفته و خود به خود این خبرها بیشتر دیده و خوانده میشوند. اما در این باره چه میشود کرد؟ به نظر میآید در دوران گسترش پیوندهای فناورانه انسان و اطلاعات، نمیشود اخبار را سانسور و از انتشار آنها جلوگیری کرد.
گیر کار در جایی است که تاکنون تغییرات آنچنان کم و ناچیز بوده است که شکاف ژرف میان دستمزد و هزینههای زندگی فرهنگیان را پر نمیکند و همچنان فاصله حقوق فرهنگیان با خط فقر بسیار فراخ است و این با گفتههای فرادستان آموزشوپرورش همخوانی ندارد و گاهی در آن بزرنمایی نیز میشود. برای نمونه همه کسانی که اخبار فرهنگیان را دنبال میکنند، میدانند که یکی از نخستین هدفهای وزیر آموزشوپرورش برای کیفیسازی آموزش، رتبهبندی فرهنگیان بود. این برنامه که از دولت پیش آغاز شده بود در وزارت تازه بیشتر مورد توجه قرار گرفت و در میانههای اعتراضهای سال گذشته بیشتر و بیشتر رسانهای شد و با وجود بیاعتنایی فرهنگیان به آن با پافشاری و البته تغییراتی، در دولت تصویب و به گفته کاربهدستان از آغاز مهر اجرایی خواهد شد. بارها فرادستان آموزشی کشور بر میزان افزایش دستمزدها پس از اجرای رتبهبندی تاکید کردهاند. وزیر میگوید: «طرح رتبهبندی در چهار رتبه انجام میشود که در رتبه اولیه نزدیک به ۳۰۰ هزار تومان و در بالاترین رتبه حدود ۸۰۰ هزار تومان به حقوق معلمان افزوده میشود.» اما در جزییات رتبهبندی و با استناد به ابلاغ آن از سوی جهانگیری، معاون اول رییسجمهور میخوانیم که رتبه پایه ( اولیه) 1287317 ریال و رتبه خبره (بالاترین)4291056 ریال افزایش خواهد یافت! همچنان که دیده میشود، میزان افزایشها به شدت با گفتههای وزیر تفاوت دارد. پرسشیهایی که باقی میماند، آن است که چرا وزیر خبر را به این شکل منتشر کرده است؟ آیا رتبهبندی قرار است گام به گام اجرا شود و این نخستین گام آن است؟ و اگر چنین است، چرا وزیر در انتشار خبر، آن را نمیگوید؟ و چرا....
به هر روی در گیر و دار انتشار و گفتوگو و پیگیریهاست که به راهکاری خواهیم رسید که دو سوی این جریان میتوانند هم دغدغههای خویش را بازتاب دهند و هم بازخورد آن را ببینند و برایش برنامهریزی کنند. اما آیا به روش کنونی- که نمونهای از آن آورده شد- این کار انجامشدنی است!؟
http://jahanesanat.ir/?newsid=23744