عزتاله مهدوی، بخش طرح نو روزنامه شهروند، 9خردادماه 94
تربیت نسل
آینده؛ این مفهوم و کلید واژهای است که در درون خود، بخشی از تعاملات فردی و اجتماعی،
یک کشور را همراه دارد. نسلی که امروز تربیت میشود، نسلی است که فردا بر مصدر امورات
مختلف کشور مینشیند و مدیریت اجتماع فردا را برعهده خواهد گرفت. بیشک چنین موضوعی،
چالشهایی را با خود به همراه دارد که بسته به عرف، فرهنگ و هنجارهای یک جامعه، در
کشورهای مختلف، متفاوت است. از اینرو چالشهای
تربیت نسل در ایران را میتوان در حوزهها و بخشهای گوناگون مورد بررسی قرار داد.
تقسیمبندی چالشها و بررسی آنها در هر بخش، خود عاملی است که بتوان مشکلات را ریشهیابی
و باتوان بیشتری به سوی حل آنها حرکت کرد. درخصوص تربیت نسلنو، آنچه لازم است همواره
در بررسیها به آن توجه شود، این نکته است که بچههای ما، هنوز میان سنت و مدرنیته
گیر کردهاند. از یک طرف نسل جوان با مسائلی آشنا میشوند که نسل پیش از آنها، یعنی
پدر و مادر و معلمانشان، با آنها آشنایی ندارند. آنها سنت را در اولویت کار خود داشته
و در ابتدای امر و از این نقطه است که چالش اصلی شکل میگیرد. با توجه به این موضوع،
آموزش در هر بخش آن نقش مهمی را برعهده دارد و یکی از نقشها میتواند این باشد که
چگونه سنت را به بچهها معرفی کنیم و از اینرو چالشها را کاهش دهیم.
موضوع دیگر این است که ما چه وجهی از جامعه مدرن را مدنظر داریم. برای مثال تکنولوژی. اگر بخواهیم این وجه از زندگی مدرن را درنظر داشته باشیم، باید از خود بپرسیم که اگر استفاده از تکنولوژی را آموزش دهیم، آیا بچهها وارد مرحله جامعه نو میشوند؟ این موضوعی است که آموزش رسمی ما با آن درگیر است. یکی از وجوه اصلی آموزش این است که باید میراث فرهنگی را منتقل کند که ما نتوانستهایم این کار را انجام دهیم. این نکات باعث شده آموزش رسمی ما زیرسوال رفته و بحران به وجود آید. از سویی طبق آنچه در جامعه رواج دارد این گزاره عینیت مییابد که ما صرفا در ظواهر، مدرن شدهایم اما عمق این ظواهر را نمیدانیم و نرسیدن به عمق هم باعث بروز مشکلات ریشهای شده است. ارایه نکردن تعریف دقیق از بسیاری از موارد بهخصوص سنتها، باعث ایجاد چالشهایی شده است که نتوانستیم آنها را برطرف سازیم.
چالش بعدی در حوزه آموزش، بومیسازی است. اگر بخواهیم علوم را بومی کنیم، باید در کوتاهمدت و بلندمدت، برنامهریزیهای مخصوصی داشته باشیم. این درحالی است که بررسی و تدقیق در امور جاری آموزش دلایلی دال بر وجود این نوع برنامهریزی را ارایه نمیکند. آنچه از ظواهر و اجرای برخی برنامههای عجولانه برمیآید، نشاندهنده این است که علوم رایج تاکنون قرار است به صورت ناگهانی کنار گذاشته و علوم بومی جایگزین شود. این نوع نگاه نمیتواند معطوف به واقعیات درونی جامعه باشد بنابراین باید تغییرات اساسی در این بینش به وجود آید.
به هر روی نظام آموزشی ما با پدیدههای نو مواجه است. رغبت و گرایش جوانان ما تغییر کرده و به همین دلیل هم باید سنتها را درست تعریف کنیم و به نظر میآید که باید به بازتعریف سنتها دست زد چراکه درحال حاضر انتظارات جدیدی از سنت وجود دارد که اگر خواهان توفیق هستیم، باید این انتظارات برآورده شود. در این مسیر، کتابهای درسی رکن اصلی است.
در سالهای گذشته همیشه راهحلهایی برای عبور از شرایط موجود مدنظر قرار گرفته است. صرفنظر از میزان توفیق این راهحلها، گاهی طرح موضوع و نوع راهحل مستقل از شیوه اجرا (صرفا بهعنوان یک ایده) اهمیت ویژه دارد. در این میان، راهحلهایی مانند ایجاد نظام شورایی در مدارس، در نوع خود قدمی است برای ایجاد زندگی مدنی و شهروندی. فعالیتهای پرورشی، اردوها، ورزش و... باید از تعریف سنتی خود خارج شوند. باید حقوق شهروندی و حمایت از محیطزیست آموزش داده شود و مباحث انتزاعی و تاریخی که در مدارس گسترده است، کمی جای خود را به مباحث روز مانند بحث کویرزدایی، آتشگرفتن جنگلها و ... بدهند. همچنین مواردی چون روابط بین دو جنس مخالف، بیماریهای مختلفی چون ایدز و... باید در اولویت آموزشها قرار گیرد. توجه به این موارد میتواند تاحدودی شرایط را برای نسل بعد بهتر کند و شاید از این طریق بتوانیم نسل آینده بهتری داشته باشیم.
http://shahrvand-newspaper.ir/Default.aspx?NPN_Id=250&PageNO=9