زمانی که معلمان راضی به مدرسه نمیروند و دانشآموزان پرخاش میکنند
کلاف سردرگمی که امید است با سخنان حسن روحانی باز شود
گزارش ازآساره کیانی،روزنامه همدلی،17 اردیبهشت 94
زمانی که از خواستههای فرهنگیان و به معنای واضح کلمه، معلمان، خواستهها و مطالبات آنها صحبت به میان میآید تمرکز روی این بدنه آموزش و پرورش در شهر تهران است. گفت و گوها و صحبتها هم بیشتر با فعالان و کارشناسان این حوزه در تهران صورت میگیرد. شهرستانها و مسائل و مشکلات مربوط به حرفه کاری آنها – حداقل در حوزه رسانهای- اگر نگوییم بسیار اندک اما کمتر مورد توجه قرار گرفتهاند؛ نگاهی کوتاه به آنچه در حوزه معلمان در شهرستانها به وقوع پیوسته به راحتی نشان میدهد که آسیبهای حوزه آموزش از حوزه آسیبهای روحی و روانی – چه برای معلمان و چه برای دانشآموزان- پا را فراتر نهادهاند وحالا این جسم و جان افراداست که در معرض آسیبهایی جدی قرار گرفته؛ مرگ معلم بروجردی در ابتدای آذر ماه سال گذشته که توسط یکی از دانشآموزانش با ضربات چاقو کشته شد یکی از این موارد است.
معلمانی که نمیتوانند مایحتاج زندگیشان را تامین کنند ممکن است به راحتی عصبانی شوند
بررسی علل اتفاقات ناگواری که تهدیدکننده روح و جسم نظام آموزش و پرورش است به ریشهیابی و مداقه کارشناسانه با صرف وقت و هزینه کافی دراین امور نیازمند است؛ گفت و گو با معلمان تاییدکننده این مطلب است که رسیدگی به خواستهها و مطالبات معلمان و تامین هزینهها و مایحتاج زندگی آنها باید در حدی باشد که آنها برای تامین هزینههای خود مجبور به انتخاب شغل دوم یا سوم نباشند؛ جدا شدن معلمان از شغل اصلیشان و با فراغت در این حوزه فعالیت کردن میتواند مشکلات عدیده روحی را برای آنها به ارمغان بیاورد؛ معلمی که هزینه تامین معاش خود را ندارد با نگرانیهای بسیاری در کلاس درس حاضر میشود بنابراین سوای پایین آمدن کیفیت کاریاش ممکن است در مقابل برخی رفتارها نتواند جلوی عصبانیت های خود را هم بگیرد.
کلاسهای درس با تعداد دانشآموزان بالاتر از حد طبیعی میتواند منجر به بروز رفتارهای ناهنجار از سوی دانشآموزان شود
اما گاه رفتارهای دانشآموزان هم ممکن است تا حدی آزاردهند باشد که برخورد معلم را هم در پی داشته باشد؛ کلاسهای شلوغ؛ خارج از ظرفیت نرمال آن، محتوای کتابهای آموزشی، عدم تلاش برای مشاوره به دانشآموزان و کمک به رشد فرهنگی آنها همه میتوانند عواملی باشند که فعالان حوزه آموزش در بیان علت پرخاشگری و بروز برخی رفتارهای ناشایست از جانب برخی دانشآموزان دلیل میآورند.
مدارس با کیفیت کماند و والدینی که نمیتوانند پول پرداخت کنند، زیاد
البته نمیتوان از این نکته هم به راحتی گذر کرد که سطح آموزشی و کیفیت مدارسی که برای حضور دانشآموزان پول دریافت میکنند با سطح مدارس دولتی متفاوت است. در کنار معدود بودن مدارس پولی تعداد دانشآموزانی که والدین آنها قادر به ژرداخت پول برای ثبت نام فرزندان خود در مدارس غیردولتی نیستند، بسیار زیاد است؛ این امر باعث تمرکز یکسری ازدانشآموزان با شرایط خاص در اماکن خاص میشود و شاید بتوان بروز برخی رفتارهای ناهنجار از سوی دانشآموزان را هم با آن بیارتباط نداست.
معلم لاهیجانی: صحبتهای وزیر برای ما معلمان کُشنده بود
سهراب امینی معلم دوره متوسطه در شهرستان لاهیجان است. او حدود 20 سال سابقه تدریس دارد. امینی به همدلی میگوید بررسی خواستهها و نیازهای معلمان در سراسر کشور یکسان است و به شهر یا استان خاصی ارتباط ندارد.
اما او صحبتهای وزیرآموزش و پرورش را کشنده میداند زمانی که بارها به بیان مطالبات معلمان میپردازد و علیرغم وعده و دعیدهای مختلف کار خاصی در حوزه معلمان انجام نمیدهد و به طور کلی معلمان را راضی به مدرسه نمیفرستد.
این معلم لاهیجانی میگوید از خرداد سال گذشته هنوز برای برگههایی که تصحیح کرده هیچ پولی دریافت نکرده است. معلوم نیست این پولها کجا میروند! او میگوید شاید این پولها از بالا واریز میشوند اما در میانه راه بلوکه میشوند!
اما در مورد کیفیت آموزشی مدارس شهرستان لاهیجان، امینی میگوید در لاهیجان چند مدرسه خوب به لحاظ کیفیت آموزشی هستند که با دریافت پول سعی در رشد آموزشی دانشآموزان دارند اما مدارس دولتی مثل مدارس سایر نقاط کشور از مشکلات خاص خود مبرا نیستند.
معلم بروجردی: زنان معلم برای بیان خواستههای خود ناچارند به شکستن یک تابو
فریبا ایازی حدود بیست سال است که تدریس میکند؛ او اهل بروجرد است و در مورد مطالبات وخواستههای معلمان این شهرستان میگوید: در طبقهبندی مطالبات معلمان اولویت با معیشت است در صورتیکه علاوه بر معیشت، منزلت و مدارا که کم و بیش دچار ضعف است، مشکلات آموزشی و ترجیح رابطه بر ضابطه از این موارد هستند ضمن اینکه عمدهترین خواستههای معلمان به ویژه بانوان معلم میتوند کمرنگ بودن حضور و نقش زنان باشد.
ایازی میگوید زنان معلم علاوه بر مشکلاتی که سایر معلمان از آن برخوردارند باید تابویی را برای بیان خواستههای خود نیز بشکنند. اوالبته معتقد است که بیان این خواستههای درتهران ممکن است بسیار آسانتر باشد و زمانی که به شهرستان میرسد رنگ و بوی قومیتی به خود میگیرد. او هچنین از برخوردهای سلیقهای درمورد معلمان به ویژه بانوان یاد میکند که میتواند موجب آزار آنها و یا حتی ترک کار شود و دلیل این برخورد غیرحرفهای را در این جستجو میکند که اکثر مدیران و مسوولانی که در حوزه آموزش مسوولیتی رابر عهده دارند متخصص و کارشناس این حوزه نیستند.
ایازی در مورد مدارسی که از دانشآموزان پول دریافت میکنند و در مقابل مدارس دولتی ازکیفیت بهتری برخوردارند معتقد است که این مدارس معلمان را استثمار میکنند و معلمان این مدارس از قدرت کافی برخوردار نیستند.
کلاف سردرگمی که امید به باز شدن آن است
با این اوصاف، مشکلاتی که در حوزه آموزش و پرورش وجود دارد کلاف سردرگمی است که اگر در این زمینه ریشهیابی صحیح و اصولی انجام نگیرد و مسوولین به وعدههای خود برای بهبود کیفیت آموزش عمل نکنند نمیتوان امیدی به باز شدن آن داشت.
به نظر می رسد با تکیه بر صحبتهای حسن روحانی، رییسجمهور در هفته معلم مبنی بر به رسمیت شناختن حق معلمان و بیان خواستههایشان در قالب اصناف و نیروهای اجتماعی مدنی بتوان به بهبود اوضاع آموزش کشور امیدوار بود. باشد که با برآورده شدن خواستههای این قشر از جامعه، آموزش به بهبود آموزش کشور،فرزندان این مرز و بوم و آینده کمک کرد.
http://hamdelidaily.ir