خانه به خانه به دنبال بازماندگان از تحصیل
گزارش از مطهره واعظیپور،روزنامه فرهیختگان، 22 دی ماه 93
مسئولان نیازی نیست برای پیدا کردن دانشآموزان بازمانده از تحصیل خانه
به خانه بگردند؛ کافی است وقتی در ماشینهای شیشه دودیشان از خط ویژه به سمت خانه یا
محل کار میروند به چهارراهها یک نگاهی بکنند و کودکانی را ببیند که به جای اینکه
پشت میز مدرسه باشند دارند کار میکنند یا اینکه در خرابههای شهر با خانواده هایشان
زندگی میکنند. محمد دیمهوند معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش از جستوجوی
خانهبهخانه در سطح کشور برای شناسایی دانشآموزان بازمانده از تحصیل بهمنظور بازگشت
آنها به مدارس خبر داده، اما آیا گشتن خانهبهخانه دردی از کودکان بازمانده از تحصیل
دوا میکند یا باید آنها را جور دیگر دید؟
کسری اجازه تحصیل ندارد
«کسری» که تنها میتواند تا کلاس ششم درس بخواند چون شناسنامه ندارد الان در آمار کودکان بازمانده از تحصیل نیست و گشتن خانه به خانه زمانی که این کودکان شناسنامه برای ادامه تحصیل ندارند، معنایی ندارد. «کسری» کودک کارتنخوابی است که بعد از پاکی مادرش از اعتیاد به مدرسه رفته و تا کلاس سوم دبستان را با معدل 20 گذرانده است و حق تحصیل بعد از کلاس ششم را ندارد.
شعارها به واقعیت نزدیک نیست
آموزش و پرورش در حل مشکلات خود مانده است و این یک شعار است که خانه به خانه را به دنبال دانشآموزان بازمانده از تحصیل بگردند. این را عزتالله مهدوی، کارشناس آموزش و پرورش میگوید و ادامه میدهد: «اینکه آموزش و پرورش قصد دارد با این روش دانشآموزان بازمانده از تحصیل را پیدا کند چندان به واقعیت نزدیک نیست. در حال حاضر آموزش و پرورش توان تهیه امکانات برای دانشآموزان خود را ندارد و در بسیاری از کلاسهای درس مدارس معلم ندارند، حال چگونه میخواهد به این اندازه وقت و پول هزینه کند برای پیدا کردن دانشآموزان بازمانده از تحصیل؟»
عزتالله مهدوی معتقد است: «به نظرم تمام این صحبتها شعاری است وگرنه آموزش و پرورش اگر تا این حد امکانات دارد، مشکلات مالی را برطرف و سرانه مدارس دولتی را که کمبودش دست و پاگیر هم شده است، پرداخت کند.» او میگوید: «تمامی دانشآموزان براساس قانون باید تا پایان دبیرستان به صورت رایگان تحصیل کنند و این که اعلام میکنند، تنها تحصیل تا پایان شش سال اول اجباری است هم غلط است و هم غیرقانونی.»
حمایت از خانوادهها برای تحصیل کودکان
لیلا ارشد، مددکار اجتماعی، تعداد کودکان بازمانده از تحصیل را در حال افزایش میداند. به گفته ارشد، براساس قوانین کشور جلوگیری از تحصیل کودکان ازسوی والدین جرم محسوب میشود و میتواند مجازاتی همچون جزای نقدی و حتی حبس را در پی داشته باشد. او به فرهیختگان میگوید: «در کنوانسیون حقوق کودکان هم که مهمترین سند بینالمللی الزامآور در حوزه حقوق کودکان است و ایران در سال 1372 به آن پیوسته، بر تحصیل کودکان تاکید شده است.»
ارشد فقر را مهمترین دلیل بازماندن کودکان از تحصیل میداند و میافزاید: «دختران در این مساله آسیبپذیرترند چراکه اگر خانوادهای بتواند یکی از فرزندان خود را به مدرسه بفرستد، از بین فرزندان خود یک پسر را انتخاب میکند، که این مساله در مناطق حاشیهای کشور بیشتر نمود پیدا میکند. نداشتن شناسنامه و برگه هویت بخشی از کودکانی که از طریق ازدواجهای صیغهای یا ازدواجهای دوملیتی (مادر ایرانی، پدر افغانی) به دنیا آمدهاند هم باعث میشود که این کودکان به مدرسه راه پیدا نکنند. نرفتن کودکان به مدرسه یک تهدید به حساب میآید، چراکه زمانی که کودک باید در مدرسه و در محیط امن آموزشی به سر برد باید یا کار کند یا فقر والدین خود را تحمل کند. راههای بسیاری برای شناسایی کودکان محروم بازمانده از تحصیل وجود دارد. خیابان اولین مکانی است که میتوان این کودکان را هنگام کار پیدا کرد. از نظر من طرح مذکور، یعنی جستوجوی خانه به خانه برای یافتن کودکان در صورت داشتن ضمانت اجرایی لازم میتواند راهحلی منطقی به نظر بیاید.»
این مددکار اجتماعی به شعار انجمن حقوق کودکان اشاره میکند که «تحصیل، کار کودکان است» و میگوید: «مطمئنا اگر این کودکان شناسایی شوند دلایل بازماندن آنها از تحصیل هم قابل بررسی است، که چرا این کودکان از تحصیل بازماندهاند و همین امر برای داشتن آماری دقیق و برنامهریزیهای درست موثر خواهد بود.
میتوان برای یک مدت معین خانواده کودک را تحت حمایتهای اجتماعی قرار داد تا کودک دوران تحصیل خود را به پایان برساند. همچنین افزایش مدارس شبانهروزی در روستاها و مناطق محروم که بتوانند در حین تحصیل از کودکان نگهداری هم کنند بسیار تاثیرگذار خواهد بود.»