محمدرضا نیک نژاد،روزنامه آرمان،11 آذرماه 93
بی گمان یکی از
کارکردهای بنیادین آموزش و پرورش نوین،آموزش های فردی و اجتماعی برای آماده نمودن
شهروندان برای زیستی سالم،آگاهانه و سودمند است. زیستی که هم زمینه بروز توانایی های
نهفته در فرد را پدید آورد و هم شرایط خدمت به دیگر شهروندان را فراهم نماید. بخش
مهمی از آموزه های فردی،آگاهی های بهداشتی است. از این روست که در سامانه های
آموزشی پیشرو،ساز و کارهایی برای بهینه کردن آموزش های بهداشتی- پزشکی پیش بینی
کرده و آنها را پیاده می کنند. با توجه به سن دانش آموزان و رشد پر شتاب جسمی –
جنسی آنها در دوران مدرسه،یکی از بنیادین ترین آموزش ها،آگاهی رسانی در زمینه های
جنسی و آموزش آن است. در ایران گفتگو از آموزش های جنسی به رازی مگو می ماند که به
باور بسیاری می تواند دانش آموزان را به بیراهه بکشاند! ساختار آموزشی به اندازه
ای از مطرح شدن آموزش های جنسی می هراسد که حتی هنگامی که خطرِ گسترشِ ایدز از هر
زمانی آشکارتر است،تنها برای آرام نمودن بخشی از جامعه که خواهان برنامه ریزی درست
و بنیادین در برخورد با این بیماری می باشند،بخش کوچکی از کتاب سال اول دبیرستان
را تنها به نشانه های بیماری،راه های انتقال ویروس و پیامدهای آن اختصاص داده اند.
اما در بیماری ایدز بنیادین ترین کار،آشنا نمودن شهروندان با راه های پیشگیری از
آن است که شوربختانه در این بخش از کتاب هیچ اشاره ای به آن نشده است! از این بدتر
آن که در آغاز این بخش از کتاب،نویسندگان یادآور شده اند که نباید از آن در آزمون
ها،پرسشی طرح شود! این سفارش یعنی تیر خلاص به یادگیری موضوع های آموزشی آن.
شوربختانه هنگامی که خانواده ها و ساختار آموزشی در این زمینه کم کاری کنند،دانش آموزان
از راه های دیگری پاسخ به پرسش های خویش را دنبال می کنند. این راه ها می تواند
گروه همسالان و دوستان،نوشته های اینترنتی یا فیلم ها و عکس های غیر اخلاقی و ....
باشد. این راه ها افزون بر این که یادگیری را به گونه ای ناقص به نوجوانان می آموزاند،می
تواند زمینه ساز پرسش های تازه ای شده و خطرهای بیشتری برای آنها پدید آورد. اما
چاره چیست؟ یکی از مهمترین دلنگرانی های کاربدستان آموزشی،ترس از واکنشِ خانواده
ها به ورود این گونه آموزه ها به برنامه درسی فرزندانشان است – که البته ترسی بجاست.
پیش از هر چیز آموزش و پرورش باید با همکاری وزارت بهداشت و نهادهای مردم نهاد،به
آگاه سازی پدر و مادرها در این زمینه بپردازند و افزون بر این که آنها را آموزش
دهند،برای آموزش فرزندانشان از آنها یاری بگیرند. این کار را می توان با برگزاری
کلاس های مشاوره ای در مدرسه و تهیه کتاب ها یا جزوه های آموزشی برای آشنایی پدر و
مادرها با نیازها و رفتارهای جسمی و جنسی فرزندانشان انجام داد. باید به آنها
گوشزد کرد که بنا به تجربه و دانش،کودکان در سن بسیار پایین با نیاز جنسی خویش
آشنا می شوند و به دنبال لذت جویی از آن هستند. اما آشنایی کامل تر بچه ها در گروه
های هم سن در سال های پایانی دبستان و سال های نخست متوسطه اول(راهنمایی) رخ می
دهد. به باور نگارنده نگرانی از این که دانش آموزان با ورود آموزش های جنسی به
برنامه های درسی،زودتر از زمان لازم با این گونه نیازها آشنا شده و ممکن است چشم و
گوششان باز شود و به بیراهه روند،هراسی بی بنیان است! راهکار دیگر و البته بسیار
موثر به کار گیری نهادهای مردم نهاد و مدنی در این زمینه است. آموزش و پرورش امروز
ایران درگیر دشواری های بسیاری است و نمی تواند یک تنه از پس این دشواری ها برآید.
اگر دولت و فرادستان آموزشی بتوانند و البته راضی شوند که بخشی از کار را به این
نهاد ها بسپارند،هم باری از دوش خویش بر می دارند و هم آموزش های جنسی که همواره
برای طرح در کلاس دردسر ساز و دشوار است را به کارشناسان سپرده و بی گمان برنامه
ها بهتر پیش خواهند رفت. پس کاربدستان آموزشی باید با بهره گیری از کارشناسان توانمند
و دلسوز،همکاری و توجیه معلمان،کادر مدرسه و خانواده ها با کاری اندیشه مدار و
زمانبر این گونه آموزه ها را به درونمایه های درسی وارد نموده و به این بی سامانی
در آموزش های جنسی پایان دهند. راهکار دیگر بکارگیری یک پرستار و یا پزشک در هر
مدرسه به عنوان مشاور بهداشتی – پزشکی است تا بتواند به پرسش های جسمی – جنسی دانش
آموزان پاسخ دهد. این راهکار اکنون در بسیاری از کشورهای پیشرو در آموزش انجام می
شود و پیامدهای مثبتی به همراه داشته است. باید یادآور شد که هیچ مصلحتی بالاتر از
تندرستی شهروندان یک جامعه نیست. کاربدستان آموزش باید از پیله مصلحت اندیشی بیرون
آیند و یک بار برای همیشه تابوی آموزش های جنسی در مدرسه ها را بشکنند.
http://armandaily.ir/?News_Id=98217