مهدی بهلولی،روزنامه بهار،ص آخر،15 تیر 92
چند ماهی بود که با هم،در مدرسه ای همکار شده بودیم. هر دو ریاضی درس می دادیم،یعنی افزون بر همکار بودن،هم رشته هم بودیم. اما او،چند سالی را در اداره کار کرده بود و تااندازه ای آن آگاهی بایسته را،از درون مایه ی کتاب های تازه،نداشت،دست کم،شمار چشمگیری از آنها را آموزش نداده بود. مانند بسیاری از فرهنگیان دیگر هم ،تنگناهای اقتصادی آزارش می داد و بعداز ظهرها با پیکان فرسوده اش،در شهر،مسافرکشی می کرد. انسان خیلی شاد و شوخی هم بود و سخنان خنده دار و بامزه،بسیار می گفت و می دانست.
ادامه مطلب ...
مهدی بهلولی،روزنامه اعتماد،ص اندیشه،13/۴/۹۲
گرچه پر از اما و اگر است و سخت دست به عصا گام برمی دارد و بی گمان برای آینده راه روشنی را نمی گشاید اما می توان گفت در خرده به سه دهه ی گذشته ی آموزش و پرورش،و برنامه ها و هدف های پی گرفته شده،سخنانی خواندنی دارد. خواندنی،هم برای آموزگاران و مدیران مدرسه ها،و هم برای فرادستان آموزش و پرورش. سخنانش از سر تجربه های شخصی اش در نهادهای تصمیم گیرنده آموزش است،و نیز از سر آشنایی هایش با فلسفه. تجربه ی پنجاه و پنج ساله ی آموزشی اش هم،یکی دیگر از بنیادهای اندیشگی و داوری هایش می باشد : رضا داوری اردکانی را می گویم و کتاب "در باب تعلیم و تربیت در ایران". داوری در این کتاب،که گردآیه ای است از دو گفت و گو و پنج نوشته،به آموزش و پرورش و دگرگونی های پیاپی آن می پردازد.
ادامه مطلب ...
یک فعال صنفی معلمان در کردستان انتقاد کرد:
تلاش هشت ساله برای غیرقانونی جلوه داده فعالیت صنفی معلمان
چکیده: « نهاد های نظارتی در هشت سال گذشته برای غیر قانونی جلوه دادن فعالیت صنفی معلمان تلاش زیادی کردهاند/ معلمان با تاکید بر اصول مصرح در قانون اساسی از جمله اصل 26 و 27، پیگیر حقوق صنفی شان هستند.»
یک فعال صنفی معلمان در کردستان از تلاش دولت برای محدود کردن تشکلهای صنفی معلمان انتقاد کرد.
«پیمان نودینیان» در این باره به ایلنا گفت: نهادهای نظارتی در هشت سال گذشته برای غیر قانونی جلوه دادن فعالیت صنفی معلمان تلاش زیادی کردهاند اما معلمان با تاکید بر اصول مصرح در قانون اساسی از جمله اصل ۲۶ و ۲۷ پیگیر حقوق صنفیشان هستند.
ادامه مطلب ...
مهدی بهلولی،روزنامه بهار،12 تیر 92
در چهار سال گذشته،اگر کسی تنها به سخنان حاجی بابایی،وزیر آموزش و پرورش،و برخی دیگر از فرادستان آموزشی گوش می سپرد- و از نزدیک آنچه که در مدرسه ها می گذشت را نمی دید و تجربه نمی کرد- بی گمان چنین می پنداشت که دگرگونی بنیادین،انقلاب و یا حتی انقلاب هایی بزرگ،در آموزش و پرورش رخ داده،و یا دست کم دارد رخ می دهد. سخنان حاجی بابایی،هر روز و از رسانه های زیادی شنیده می شد که آموزش و پرورش رو به پیشرفت و بهبود است،گفتمان آن دگرگون گشته،آموزگارش با انگیزه و راضی شده،و در جان دانش آموزش شعله ی عشق به یادگیری،بلند گردیده است. در چند روز گذشته نیز،با به میان آمدن رتبه بندی معلمان،باز هم سخن از این رفت که این برنامه انقلابی بزرگ در آموزش و پرورش است.
مهدی بهلولی،روزنامه آرمان،11 تیر 92
(این نوشته با کمی تغییر در روزنامه به چاپ رسید.)
گویا حمید رضاحاجی بابایی،وزیر آموزش و پرورش،در واپسین روزهای دولت دهم،لب به گلایه از کمبود بودجه گشوده و در گفت و گو با باشگاه خبرنگاران گفته است : " سرانه در نظر گرفته شده برای مدارس 70 میلیارد تومان است که این مبلغ کفاف هزینهها را نمیدهد... تنها برای هزینه آب، گاز و برق مدارس نیاز به 250 میلیارد تومان است و اگر 250 میلیارد دیگر نیز برای باقی امور در نظر بگیریم حداقل به سرانهای 500 میلیاردی نیاز است... وقتی پول بدستمان میرسد، اول باید حقوق را بدهیم و مابقی آن را به صورت قطره چکان در اختیار باقی بخشها و نیازها قرار میدهیم."
ادامه مطلب ...
گزارشی از روناک حسینی،روزنامه آرمان،10 تیر 92
از وقتی یادمان میآید آقای هاشمی در سفر بوده است. مامور اداره پستی که به خاطر تغییر محل کارش، به همراه خانواده از کازرون به نیشابور سفر میکند و قصههای مسیرشان میشود درسهایی برای بچههای کلاس سوم که قواعد زندگی اجتماعی را یاد بگیرند. اما انگار دیگر قرار است این سفر یک ساله که شاید سی و چند سال است هر سال تکرار شده، در مقصدش آرام بگیرد و آقای هاشمی هرسال قصه انتقالش به نیشابور را تکرار نکند. بعد هم نقاشیها و آدمهای قصه در کتاب دیگری ثبت شوند و آرام بگیرند تا اگر روزی دست کودکی بر کتابخانهای رفت، قصه سفر خانواده آقای هاشمی را بخواند؛ شاید. ماجرای تغییر کتابهای درسی در دوره تحصیل همه آدم بزرگهای امروز مطرح بوده است. چیزی که از سال قبل گمانههایش توی دل بچهها هول یواشی میاندازد و معلمها هم در فکر اینکه سال بعد را با کتاب تازه چطور بگذرانند، تعطیلات تابستان را به مهر میدوزند. هر چند کارشناسان معتقدند کتابهای آموزشی که در مدارس تدریس میشود کارآمدی کافی را ندارند و لازم است اصلاح شوند اما همواره ورود کتاب تازه به عرصه آموزش با مشکلاتی همراه است. احمد حسینی، مدیرکل نظارت بر نشر و توزیع مواد آموزشی میگوید برای سال تحصیلی جدید، کتابهای اول متوسطه جدید و سوم دبستان تازه تالیف شدهاند و در محتوای کتب دوم و ششم ابتدایی نیز تغییراتی صورت گرفته است. یکی از کتابهای سوم ابتدایی که به کلی تغییر یافته و کتاب تازهای جایگزین آن شده، کتاب علوم اجتماعی است که به گفته محیالدین بهراممحمدیان، معاون پژوهشی وزارت آموزش و پرورش، کتاب تازه دارای محتوای کارآمدتری نسبت به کتاب قبلی است و غلامعلی حدادعادل، مولف کتاب اجتماعی قدیم- همان قصه خانواده آقای هاشمی- نیز از کتاب تازه راضی است.
ادامه مطلب ...
گزارشی از حمیدرضامحمدی،روزنامه بهار ،11 تیر 92
سردرگمی در تحصیل. این حال و اوضاع این روزهای دانشآموزان ایرانی است که به شکل «آسیاب به نوبت» هر سال گریبان یکی از پایهها و مقاطع را میگیرد. تغییرات در نظام آموزشوپرورش از روز سهشنبه بیستودوم آذر 1390 و با رونمایی از «سند تحول بنیادین» نظام آموزشوپرورش در مرکز همایشهای بینالمللی صداوسیما، با حضور محمود احمدینژاد و وزیر آموزشوپرورش، حمیدرضا حاجیبابایی که وزارتخانه تحت تصدیاش را وزارتخانه مادر در امر تعلیم و تربیت و بزرگترین دستگاه آموزشی کشور میداند، آغاز شد. اتفاقی که «خیلی»ها را که این «خیلی» اعم از معلمان، دانشآموزان و اولیای آنها بود را حیران کرد. حیرت از این نظر بود که آنان به واقع نمیدانستند که میخواهد چه اتفاقی در عرصه آموزشوپرورش بیفتد.
ادامه مطلب ...
محمد رضا نیک نژاد، روزنامه ی آرمان،6/4/92
(این یاداشت با حذف بخش هایی از آن در روزنامه چاپ شد)
" آموزش در مدرسه دو طرف اصلی دارد، معلم و دانشآموز که این دو بر بستر امکانات آموزشی، کتب درسی، برنامه درسی پنهان، تأکیدات نظام آموزشی و شرایط فردی خودشان حرکت میکنند. به نظر من، الان معلمان در شرایط خوبی نیستند. بحران اقتصادی بر آنها فشار وارد میکند و توان کار کردن را از ایشان گرفته است. تا زندگی بهتری برای معلمان خود فراهم نکنیم امکان بهبود کیفیت در آموزش عالی وجود ندارد. من تصور میکنم جامعه ما تصوری آرمانی از معلم ساخته و دائم انتظاراتی از او دارد، ولی متناسب انتظاراتش به معلم اهمیت و امکانات نمیدهد. معلمها به اینکه دائم آنها را با عبارات عاشقانه و ادبی تقدیس کنیم نیاز ندارند، باید مشکلات اقتصادیشان را حل کرد. من به صراحت خدمت شما و مردم ایران میگویم که این وضعیت نتیجه توسعهنیافتگی اقتصاد ماست آموزش در همه دنیا، سرمایهگذاری بلندمدتی است که سودش نصیب خود دستگاه آموزش و پرورش نمیشود. آموزش و پرورش جای هزینه کردن است. دولتها باید پول و اعتبار کافی برای هزینه کردن داشته باشند و خروجی آموزش و پرورش آنها باید به گونهای باشد که رشد اقتصادی در سایر بخشها از طریق دریافت نیروی انسانی کارآمد ایجاد شود، و از محل دریافت مالیات و رونق اقتصادی کلی، دولتها دوباره اعتبار لازم برای سرمایهگذاری در آموزش و پرورش را به دست بیاورند. این چرخه اگر متوقف شود، آموزش و پرورش هم بیکیفیت و مضمحل میشود."
محمد رضا نیک نژاد، روزنامه ی آرمان،6/4/92
(این یاداشت با حذف بخش هایی از آن در روزنامه چاپ شد)
" آموزش در مدرسه دو طرف اصلی
دارد، معلم و دانشآموز که این دو بر بستر امکانات آموزشی، کتب درسی، برنامه
درسی پنهان، تأکیدات نظام آموزشی و شرایط فردی خودشان حرکت میکنند. به نظر من،
الان معلمان در شرایط خوبی نیستند. بحران اقتصادی بر آنها فشار وارد میکند و توان
کار کردن را از ایشان گرفته است. تا زندگی بهتری برای معلمان خود فراهم نکنیم امکان
بهبود کیفیت در آموزش عالی وجود ندارد. من تصور میکنم جامعه ما تصوری آرمانی از
معلم ساخته و دائم انتظاراتی از او دارد، ولی متناسب انتظاراتش به معلم اهمیت و
امکانات نمیدهد. معلمها به اینکه دائم آنها را با عبارات عاشقانه و ادبی تقدیس
کنیم نیاز ندارند، باید مشکلات اقتصادیشان را حل کرد. من به صراحت خدمت شما و مردم
ایران میگویم که این وضعیت نتیجه توسعهنیافتگی اقتصاد ماست آموزش در همه دنیا،
سرمایهگذاری بلندمدتی است که سودش نصیب خود دستگاه آموزش و پرورش نمیشود. آموزش و
پرورش جای هزینه کردن است. دولتها باید پول و اعتبار کافی برای هزینه کردن داشته
باشند و خروجی آموزش و پرورش آنها باید به گونهای باشد که رشد اقتصادی در سایر
بخشها از طریق دریافت نیروی انسانی کارآمد ایجاد شود، و از محل دریافت مالیات و
رونق اقتصادی کلی، دولتها دوباره اعتبار لازم برای سرمایهگذاری در آموزش و پرورش
را به دست بیاورند. این چرخه اگر متوقف شود، آموزش و پرورش هم بیکیفیت و مضمحل
میشود."
جمله های بالا بخش هایی از سخنان حسن روحانی رییس جمهور برگزیده با پایگاه خبری آفتاب است که در سیزدهم خردادماه در این تارنما منتشر شده است. این که گره ناگشوده و کورِ آموزش و پرورش اقتصاد و کم توانی مالی فرهنگیان است چیز تازه ای نیست و به فراوانی در زمان های گوناگون مطرح و از زبان های گوناگون شنیده شده است. اما آنچه که این سخنان را شنیدنی تر کرده است آن است که از زبان بالاترین مقام اجرایی کشور و با آشنایی با پنهانی ترین و ریزترین جزئیات و البته به دور از شعار زدگی و در بستری واقع گرایانه شنیده می شود، برای ما آموزگاران شگفت آور و شادی زاست. چنین سخنانی و البته موضع گیری های سیاسی،اقتصادی،فرهنگی و اجتماعی ایشان در مناظره های تلوزیونی و روزهای پایانی تبلیغات،دل بسیاری از فرهنگیان- مانند دیگر گروه های سازنده ی طبقه ی متوسط – را ربود و خیزشی باور نکردنی پدید آورد و امید برای تغییرت را به مدرسه ها باز گرداند. اکنون فرهنگیان نیز مانند دیگر گروه های اجتماعی به رییس جمهور برگزیده چشم دوخته اند تا ببینند که وزیران دولت " تدبیر و امید " تا چه اندازه به سخنان و شعارهای انتخاباتی ایشان نزدیکند و کدام نخبگان سیاسی و فرهنگی می توانند خواسته ها و دیدگاه های او را- که مورد پذیرش و اقبال بسیاری از رای دهندگان قرار گرفته است - اجرایی نمایند. با این همه روزهای گذشته گمانه زنی ها و مطرح شدن برخی نام ها برای وزارت آموزش و پرورش در روزنامه ها و رسانه های مجازی، به نگرانی های فراوانی در میان فرهنگیان دامن زده است- که پر بی راه هم نیست. آموزش و پرورش در چند دهه ی گذشته شاهد آمدن و رفتن وزیران گوناگون بوده و هر یک از این وزیران به فراخور توان و دانش خویش تاثیرهای مثبت و منفی ای بر ساختار آموزشی گذاشته و برنامه های خویش را بیشتر با روش آزمون و خطا اجرا نموده اند. و البته به خاطر این که بیشتر دگرگونی ها مورد نظر آنها،از سویی بدون به بازی گرفتن فرهنگیان در گام های تصمیم سازی و هدف گذاری بوده و از دیگر سو همخوان با نیازهای واقعی فرهنگیان،دانش آموزان،جامعه و آموزش و پرورش امروز جهانی نبوده است،کار بجایی نبرده و نیمه کاره و نیمه جان به دست وزیری دیگر رسیده و از همانجا رها شده است. از این رو با توجه به "امید" فراوانی که فرهنگیان به "تدبیر" رییس جمهور تازه بسته اند،جا دارد، همچنان که در دوران انتخابات از مشاورین توان و آشنا با دردهای دینه ی آموزش و پرورش بهره گرفته و به خوبی بر این دردها انگشت نهاده اند،در بر گزیدن وزیر آموزش و پرورش نیز تدبیری بیندیشند تا بهترین و تواناترین فردی- که هم تجربه آموزشی درخوری داشته باشد و هم از دانش مورد نیاز برای مدیریت فراگیرترین وزارتخانه برخوردار باشد- برگزیده شود. بی گمان ایشان که به دنبال ساختن کابینه ای فراجناحی و کارآمد هستند،می توانند لایق ترین فرد را به وزارتی که آینده سازان کشور را می سازد،بگمارند. برای این کار فرد مورد نظر،افزون بر ویژگی های پیش گفته باید کسی باشد که بتواند- مانند خود رییس جمهور- دل فرهنگیان را بدست آورد و زمینه ی همکاری و همیاری آنها را در راستای پیاده نمودن دیدگاه های رییس جمهور به کار گیرد. همه می دانیم که تا این همکاری و همیاری ها نباشد بهترین و سودمند ترین برنامه ها راه بجایی نخواهد برد. امیدواریم که رییس جمهور با برگزیدن وزیری توانا برای سامانه ی آموزشی،افزون بر باز کردن نخستین قفل آموزش و پرورش با کلید تدبیر،در همه دوران ریاستشان،فرهنگیان را در پیشبرد برنامه هایشان یار و یاور و همراه خویش نمایند. شاید اکنون و در هنگامه ی برگزیدن وزیر ایشان می بایست نخستین دست یاری را به سوی فرهنگیان دراز کنند.
مهدی بهلولی،روزنامه ی بهار،۶/۴/۹۲
با پیروزی دکتر حسن روحانی در یازدهمین انتخابات ریاست جمهوری،که با پشتیبانی اقشار گوناگون مردم انجام گرفت،آهسته- آهسته زمان آن فرا می رسد که وعده های ایشان در دوره ی انتخابات را یادآور شویم و انجام آنها را درخواست نماییم و نگذاریم که به دست فراموشی سپرده شوند. البته همانگونه که خود ایشان گفت در عملی ساختن وعده های انتخاباتی اش،برنامه ای چند مرحله ای در نظر گرفته است؛این سخن ما نیز به معنای درنظرنگرفتن این نکته مهم نمی باشد. ناگفته نماند که درخواست انجام برخی خواسته ها،به همین زمان پیش از به دست گرفتن دولت هم برمی گردد و برای نمونه در تعیین وزیران خود را نشان می دهد.
در دوران تبلیغات انتخاباتی،حسن روحانی هم،همانند دیگر نامزدها،در گستره های گوناگون اجتماعی به انتقاد پرداخت و در راستای بهبود وضعیت،از برنامه هایی سخن گفت. آموزش و پرورش هم یکی از همین گستره ها بود. گرچه می توان گله کرد که در این رقابت،به آموزش و پرورش،آنچنان که باید و شاید،پرداخته نشد اما به هر رو از هر کدام از نامزدها،ادبیات و سخنانی آموزشی منتشر گردید که تا اندازه ای با خرده ها و درددل های دیرینه ی فرهنگیان،هم راستا بود. من قبول دارم هر نظام اجتماعی و سیاسی تأکیدات ایدئولوژیک و سیاسی روی آموزش و پرورش دارد،ولی در کشور ما نگاه سیاسی و ایدئولوژیک به آموزش و پرورش خیلی شدید است. خیلیها دوست دارند کاستیها و ناکارآمدیها در بقیه عرصهها را با تغییر ذهنیت فرزندان مردم در مدارس جبران کنند. برخی فکر میکنند نظام آموزشی کارکرد اولش در خدمت دستگاه سیاسی بودن است،ولی اینطور نیست. دولت و دستگاه سیاسی اگر در عرصههای دیگر ناکارآمد باشند،قادر نیستند از طریق آموزش تصور مردم را تغییر دهند و در سالهای گذشته هم نتوانستهایم این کار را انجام دهیم."
برای نمونه حسن روحانی گفت : "
در همین جا یادآوری نکته ای مناسب می نماید. در آغاز دگرگونی تازه ی سامانه ی آموزشی و شش ساله شدن دبستان ها،برخی از کارشناسان آموزشی یادآور شدند که این دگرگونی بیشتر به این دلیل رخ می دهد که آموزش در دبستان،از جنبه ی القایی بیشتری برخوردار است و برخی به دنبال این هستند که تا می توانند این دوره و دوره ی پیش از آن،یعنی پیش دبستانی را افزایش دهند تا زمان بیشتری برای ارائه ی آموزش هایی داشته باشند که سویه ی القایی آنها بر سویه ی تحلیلی شان می چربد. در دوره ی دبیرستان، آموزه ها،تحلیلی ترند و شرایط سنی و آموزشی به گونه ای است که خود دانش آموزان،کمابیش،به دنبال آموزشی سنجشگرانه تر می گردند و خود به خود از سویه های القایی آموزه ها کاسته می شود. سند برنامه درسی ملی هم که منتشر گردید روشن شد که دوره ی پیش دبستانی دو ساله شده و آموزش و پرورش هم به دنبال تصدی گری کامل آن است. چندی پیش،مهدی نوید ادهم،دبیرکل شورای عالی آموزش و پرورش،نیز افزون بر این که از توفانی دیگر از دگرگونی ها در آموزش و پرورش خبر داد- که گویا قرار است در آینده ای نزدیک در آموزش و پرورش به وجود آید- به گونه ای به همین مسآله اشاره نمود: "اگر ما ماموریت اصلی آموزش و پرورش را فراهم آوردن زمینه تربیت پذیری افراد در نظر بگیریم نه فقط انتقال دانش،بهترین سن تربیت پذیری افراد در دوره دبستان است و ما هر چه قدر به این دوره بیشتر بپردازیم، برده ایم. در این سن هنوز شخصیت بچه ها به طور کامل شکل نگرفته پس می توانیم آنها را در معرض پیام های تربیتی مان قرار دهیم".
اما همانگونه که در سخنان روحانی خواندیم باید توجه نمود که اگر :" دولت و دستگاه سیاسی در عرصههای دیگر ناکارآمد باشند،قادر نیستند از طریق آموزش تصور مردم را تغییر دهند و در سالهای گذشته هم نتوانستهایم این کار را انجام دهیم." از این رو انتظار می رود که گزینه ی پیشنهادی دولت یازدهم برای وزارت آموزش و پرورش،کسی باشد که افزون بر قدرت مدیریت و آشنایی با گستره ی آموزش،در اندیشه و شخصیت،وجه فرهنگی چشمگیری داشته باشد و با دیدی فراگیر و فراخور زندگی نوین به آموزش و پرورش بنگرد. هم اکنون برخی از تارنماهای خبری معتبر فرهنگیان – همانند "فرهنگیان نیوز"- با نظرسنجی اینترنتی،تا اندازه ای جهت فکری جامعه فرهنگی را نشان داده اند. در برخی از این نظرسنجی ها،شخصی همانند محمد علی نجفی،با پیشینه ی بیش از دو دوره ریاست بر وزارت خانه ی آموزش و پرورش،و با اختلاف زیاد پیش از دیگران است. تجربه ی شخصی خود من هم این است که ایشان در میان فرهنگیان،از محبوبیت چشمگیری برخوردار است. اما اصل سخن من پیشنهاد خود شخص نجفی نیست- گرچه این نگارنده هم ایشان را بهترین گزینه می دانم- اما بحث این است که وزیر انتخابی برای آموزش و پرورش،کسی باشد که با دیدگاه های حسن روحانی که در پیش از انتخابات گفته شد و ما هم بخشی از آن را در بالا آوردیم،هماهنگ باشد.