با درود به
دوستان گرامی،دیشب تا نزدیک یک نیمه شب با خانواده به خیابان های مرکزی تهران یعنی
هفت تیر و ولی عصر رفته بودیم . این شب مرا به یاد چهار سال پیش و روز های گرم خرداد 88
انداخت که
پیش
از انتخابات همه با هم دوست بودند و طرفداران نامزدهای گوناگون به هم
تیکه های سیاسی با مزه ای می انداختند و هر کسی را ه خودش را می رفت و کار خودش را
می کرد. دوستی و مهر میان همه موج می زد و همه شاد بودند. دیشب نیز شعار های با
نمکی مانند"دولت گاز انبری نمی خوایم" و "حسن کلید ساز" و ... زیاد به گوش می رسید.
بی گمان بیش از هشتاد درصد پیاده ها و سواره ها نمایه های حسن روحانی را در دست
داشتند و شور و شوق در میان مردم فراگیر و دیدنی بود. امیدوارم برای یک بار هم که
شده حاکمیت قدر این مردم و کشور را بداند و فضا را کمی آزاد کند. من به روحانی رای
می دهم و امیدوارم پس از روی کارآمدن او کمی "هر چند اندک" گشایشی در کار زندانیان
سیاسی مانند موسوی،کروبی،زهرا رهنورد،،عبدالفتاح سلطانی،تاجزاده،بهزاد نبوی و ....
و به ویژه دوستان گرامی ام" رسول بداقی،محمود باقری،محمد داوری،عبدالله مومنی و
...." پدید آید. من بر این باورم که هیچ کس نباید برای کس دیگری هزینه دهد. آنها هم
مانند تک تک ما حق دارند زندگی کنند و از زندگی بهره ببرند. گرچه جان های از دست
رفته برگشتنی نیست! اما چاره ای هم از دگرگونی های آرام و حساب شده نمی باشد. دیروز
عصر و دیشب نشان داد که روحانی در تهران رای دارد، امیدوارم در شهرستان ها نیز رای
با او باشد. تفاوت و اختلاف در بالای هرم قدرت در هر جای جهان فضایی رو به رشد و
تنفس برای مردم پدید می آورد. امیدوارم با انتخاب روحانی این اختلاف و دوگانگی در
قدرت به وجود بیاید و گشایشی در اقتصاد و سیاست پدیدار شود.