آموزش و پرورش در دوره انتخابات

محمدرضا نیک نژاد، تارنگار آموزش و اندیشه، 28 اردیبهشت ماه 96

به ساعت های آغازین انتخابات 29 اردیبهشت نزدیک می شویم. انتخاباتی که بی گمان بر سرنوشت آموزش و پرورش نیزتاثیر گذار خواهد بود. مناظره ها اوج رویارویی نامزدهای ریاست جمهوری بود که در دومین آن ها آموزش و پرورش یکی از محورهای گفت و گو بود. گرچه همواره آموزش و پرورش بعنوان مهمترین نهاد توسعه ی انسانی که خود محور توسعه ی همه جانبه ی یک کشور است بر زبان دست اندرکاران سیاسی- آموزشی مطرح بوده است اما با گذری بر رویدادهای مناظره دوم پی می بریم که برخی نامزدها در عمل به شعارهای خویش نیز پایبند نیستند. در دومین رویارویی پر بیننده ی شش نامزد ریاست جمهوری، پس از آن که مجری برنامه از شهردار تهران درباره آموزش و پرورش کشور و برنامه های ایشان برای از میان برداشتن گرفتاری های پر شمار این نهاد پرسید، ایشان پس از چند ثانیه گفتن از جایگاه آموزش و پرورش و سر دادن شعارهای همیشگی با دست یازیدن به یک خبر قضایی درباره وزیر آموزش و پرورش و دخترش، بحث را از یک گفتار تخصصی و مهم درباره گسترده ترین وزارتخانه کشور و گرفتاری های پرشمارش به سطح یک تنش سیاسی انتخاباتی پایین آورده و با استفاده ابزاری از آن، آهنگ حمله به رقیب و از میدان به در کردنش کرد. اما پرسش این جاست که پس از دهه ها گفتن و شنیدن درباره گرفتاری های پر شمار نهاد آموزش، پس از گلایه های فراوان فرهنگیان از دشواری های صنفی-آموزشی، پس از سال ها اعتراض در دولت های گوناگون، پس از گسترش نگران کننده ناکارآمدی آموزشی و تهیه سند تحول و .... آیا فروکاستن گرفتاری های 13 و نیم دانش آموز امروز و شهروندان فردا و یک میلیون فرهنگی و خانواده های هر دو  گروه  یعنی 40 میلیون مخاطب، به درگیری های سیاسی و جناحی، آزار دهنده نیست ؟ آیا کشاندن موضوع مهمی چون آموزش که بی گمان یکی از پایه های مهم پیشرفت در کشورهای توسعه یافته بوده است، کاری درست و پسندیده است؟ آیا چشم پوشیدن به همه گرفتاری های ریز و درشت ساختار آموزشی و تمرکز بر موضوعی مانند پرونده وزیر و یا صندوق ذخیره فرهنگیان- که بی گمان باید پیگری شود و  به نتیجه برسد- نادیده گرفتن گرفتاری ها چندین دهه ای نهاد آموزش، فرهنگیان و خیل دانش آموزان جوان و پر انرژی و توانمند نیست؟ شوربختانه برخی نامزداها از هر چیزی می خواهند پله بسازند و از آن بالا بروند؛ حتی سرنوشت آینده کشور که در چگونگی برخورد با نسل های آینده در آموزش و پرورش نهفته است. بی گمان اگر می خواهیم به توسعه پایدار دست یابیم ، راهش چیزی است که کشورهای توسعه یافته رفته اند و به نتیجه رسیده اند. تمرکز بر آموزش  کارآمد و کیفی، تنها راه ممکن و آزموده شده و مطمئن است. پا گذاشتن در این راه نیز نه در دستان یک وزارتخانه و یک دولت، بلکه نیازمند همکاری های فراسازمانی و حاکمیتی است و اولویت بخشی به آن، به روز کردن، هدفمند نمودن و هزینه کردن برای نهاد آموزش و به بازی گرفتن همه کسانی ست که از توسعه آموزشی سود می برند؛ یعنی خانواده ها و فرهنگیان و دولت مردان و در حقیقت همه جامعه. گرچه شعار دادن در روزهای پر تب و تاب انتخابات چندان دور از انتظار  نیست اما در یک برآورد کلی و به گونه ای نسبی می توان دولت یازدهم را در زمینه هایی و از آن میان آرام کردن مدیریت حاکم بر آموزش و پرورش کامیاب ارزیابی کرد. امید است در روزهای باقی مانده به انتخابات، نامزدها با برنامه ای کارآمد توجه به این رویکرد را فراموش نکرده و آموزش و پرورش را ابزاری برای درگیری های جناحی نکنند.

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد