17 زن در مقابل لشگری از مردها!

17 زن در مقابل لشگری از مردها!

محمدرضا نیک نژاد، ص آخر روزنامه شهروند، 20 فروردین 96

(این یادداشت با عنوان" مدیریت موفق زنان" در روزنامه به چاپ رسیده است)

گفتم آمارهایی هست که نشان می دهد شمار مدیران زن در مدرسه های بسیاری از کشورها کمتر از مدیران زن در مدرسه های ماست و این نشان می دهد که دست کم در آموزش و پرورش، مدیریت ها به نسبت زن و مرد تقسیم شده است. این شکلی از رشد نیست؟ لبخندی زد و گفت نه برادرِ من، این جور هم نیست! برتری آماری به خاطر جدایی جنسیتی ست، که در آن باید مدرسه های دخترانه دارای مدیر زن باشند. بنابراین و بناچار این سهم- البته نه چندان هم برابر- میان فرهنگیان زن و مرد تقسیم شده است. وگرنه در سطح مدیران میانی و ارشد شرایط مانند همه جاست. برای نمونه در گردهمایی های سالانه مدیران مناطق آموزش و پرورش کشور که هر ساله برگزار می شود، همواره نسبت مدیران مناطق آموزشی زن در برابر مردان نزدیک صفر است. اکنون 765 منطقه آموزشی کشوری داریم که شمار زنان مدیر زیر 10 تن است! تازه چهارتای آن ها در تهرانند. این تفاوت آن چنان بود که وزیر پیشین در یکی از سال های وزارتش برای آبرومندتر نشان دادن گردهمایی، مشاوران امور بانوان در آموزش و پرورش را نیز به گردهمایی فراخواند تا با حضورشان شمار زنان را بیشتر نشان دهد! گفتم خب شاید شمار زنان توانمند برای مدیریت های میانی و ارشد آموزش و پرورش و در سطحی کلان تر در نهادهای حاکمیتی چندان زیاد نیست و ممکن است با به کارگیری بیجای آن ها وضع به هم بریزد! گفت نخست آن که تاکنون مدیریت مردانه چه گُلی به سر ما زده که ممکن است خانم ها بیایند خرابش کنند!؟ دوم، کی و کجا، کاری به خانم ها داده شد و در آخر به این ارزیابی رسیده ایم که ناتوان تر از مردانند؟ سوم، از قدیم گفته اند تا خراب نکنی، آباد کردنی در کار نیست و کار نیکو کردن از پر کردن است. پیش و پس از انقلاب، کی و در کجا دیده اید- جز چند مورد انگشت شمار- که به شکل گسترده و در سطح معاون و مشاور برای مقام های ارشد کشور خانم ها برگزیده شوند؟ آیا نباید زمینه برای آموزش و فراگیری مدیریت های کلان به شکل عملی برای شان فراهم شود تا تجربه شان افزایش یابد و به آرامی در پست های کلان مدیریتی وارد شوند؟ هی بگوییم زن ها نمی توانند که نمی شود! شما زمینه را فراهم کنید و ببینید می شود یا نمی شود! گفتم من!؟ با لبخندی پرسید خودت تاکنون مدیر زن داشته ای، که حکم بر ناتوانی آن ها می دهی؟ گفتم من چنین حکمی نداده ام! اتفاقا شش سال نخست آموزگاریم به شکل ثابت در دبیرستان های دولتی و پس از آن هم در دبیرستان های غیر دولتی مدیریت خانم ها را تجربه کرده ام. بی تعارف از توانمندترین مدیران دوران خدمتم خانم ها بوده اند. گفت خدا پدرت را بیامرزد و ادامه داد البته زن ها به ویژه در کلانشهرها تلاش کرده اند و توانسته اند در گستره اجتماعی- فرهنگی به کامیابی هایی ارزشمندی برسند؛ برای ورود به سطح های بالای مدیریتی نیز نیاز به تلاش بیشتر دارند؛ که بی گمان به آن نیز می رسند و .... چند ساعتی درگیر این گفت و گو بودم که پستی تلگرامی اندیشه ام را آشفته تر کرد. "17 زن در مقابل لشگر مردها!" 17 تعداد نمایندگان زنِ مجلس کنونی ست، و این جمله ی گلایه آمیزی از یک نماینده زن مجلس است که حکایت از دست اندازهای بلند در برابر دفاع آنان از حقوق زنان به عنوان نیمی از جمعیت کشور دارد. پیوند اصلی را که باز کردم عنوان هایی مانند "با مجلس مردانه طرح های زنان بی نتیجه می ماند، با طرح های مربوط به زنان با بی انصافی برخورد می شود، عده ای با تفسیر شخصی از دین می خواهند حقوق زنان را از آنها دریغ کنند، خشونت ها علیه زنان  فقط جسمی و جنسی نیست، جوک های فضای مجازی در مورد زنان مصداق خشونت علیه زنان است، سرکوب ها باعث شده که زیاد بشنویم کاش پسر بودم ..." و تو خود بخوان حدیث مفصل از این مجمل ....

 yon.ir/WD2oC            

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد