محمدرضا نیکنژاد، ص آخر روزنامه شهروند، 23 بهمن ماه 95
١- تلگرام گستره شگفتآوری است. برای هر کسی و به فراخور سن و انگیزه و خواستههایش چیزِ دندانگیری دارد و از کودک تا کهنسال را با خود درگیر میکند. تلگرام مانند هر پدیده نوینی خوبیهایی دارد و بدیهایی. خوبی و بدیهایش نیز افزون بر نیاز به تعریف مشخص، به شیوه بکارگیریاش بستگی دارد. برای نمونه میتوان ساعتها سر در گوشی همراه داشت و با این و آن گپ زد و گوهر نایاب زندگانی را صرف کرد یا نماهنگهای آموزنده و عکسهای اندیشهبرانگیز دید، جملههای کوتاه بیدارکننده و کتابها و یادداشتهای ارزنده خواند، در گروههای گوناگون، گفتوگوهایی اندیشهورانه راه انداخت و «آموزش و اندیشه» را بالید و «گفتوگو»ها را پرمایه کرد و دانش را فزود و از بزرگان آموخت و بر تجربهها افزود. گویا برخی از ما آموزگاران در برخورد با تلگرام بد عمل نکرده و بهگونهای نسبی توانستهایم از فضای خطرخیزش در راه پیشبرد دلنگرانیهای صنفی- آموزشیمان بهرهها ببریم.
٢- «برای داشتن دموکراسی باید ذهنها نیز عوض شود، باید ذهنها نیز قوانین بازی را بپذیرد. ابتدا باید مدارا را آموخت و سپس به اعتراض پرداخت. نزد ما، اعتراض و مخالفت فورا به یک امر ناموسی و غیرتی تبدیل میشود. از آنجا که شما یا دوست من یا دشمن من هستید، پس به شیوه قبیلهای با یکدیگر رفتار میکنیم. اگر دوست من باشید، باید در کنار من قرار بگیرید و اگر دشمن من هستید خونتان را میریزم. البته من با کاریکاتور ساختن از این خصوصیات کمی تند میروم، اما باور کنید که اینجا واقعیتها حتی از تخیل هم فراتر میرود. هموطنان ما هنوز دارای ذهنیت رعیتمآب هستند. هنوز شهروند نشدهاند، این امر نیاز به زمان دارد... و بعد، دیگر چه بگویم از آداب و رسوم و خلقیات، از این عاداتی که به اعماق روحمان چسبیده است. بگذارید توصیف زیبایی را از یک نویسنده آمریکای لاتین برایتان نقل کنم: «آداب و رسوم را، زمان با همان شکیب و صبر و درنگی که برای ساختن کوهها به کار برده آفریده است و تنها زمان است که با تلاش روزبهروز میتواند نابودش کند. با کوهستان نمیتوان به زور سرنیزه درافتاد.» (شایگان، زیرآسمانهای جهان، ص ۱۳۲) این جملهها از کانال تلگرامی داریوش شایگان، فیلسوف و اندیشمند معاصر ایرانی است که میتوان آنها را خواند و دربارهاش اندیشید و با دوستان نزدیک به سخن نشست و دانشافزایی کرد و برای فرارفتن از بنبستهای کنونی چاره جست و به خاطر رسیدن به گشودگیهای آینده راهکار یافت.
اما آگاهیهای فردی و اجتماعی برای زیستن در این جهان پر رمز و راز نیازمند زمینههای فراوان و آگاهیهای ژرفی است که بیگمان فضای مجازی آنها را فراهم نمیکند. آگاهیها و ارزشهای شهروندی نیاز به آموزشهای بنیادین و نهادینه شدن در نهاد تکتک ما دارد. خانواده و ساختار آموزشی مهمترین نهادها برای نهادینه شدن ارزشهای انسانی نوین است و تا این دو، بسامان نشوند، امیدی به دیگر نهادها و از آن میان جهان مجازی نیست؛ حتی اگر به ناگزیر اثرگذارترین باشد. فردوسی بزرگ میگوید: زمانی میاسای ز آموختن/ اگر جان همی خواهی افروختن. چنین دان هر آنکس که داناتر است/ به هر آرزو بر تواناتر است. هنر جوی و با مرد دانا نشین/ چو خواهی که یابی ز بخت آفرین. حکیم توس ما را به همنشینی با دانایان میخواند و استاد شایگان هشدارمان میدهد از تأثیر «زمان» و راه دراز پیش رو برای دگرگونیهای درونی و بیرونی. اینکه فضای مجازی تا چه اندازه میتواند ما را در جهان کنونی و پیچیدگیهایش پیش ببرد، پرسشی است به پیچیدگی جهان کنونی، اما بیگمان امروزه در این راه نمیتوان بر جهان مجازی چشم بست.yon.ir/w1cz