گزارش از سمیه باقری، روزنامه روزان، 28 مهرماه 95
چندی پیش و همزمان با شروع مدارس، بردارزاده کوچکم راهی مدرسه شد و به
کلاس اول رفت؛ اما مشکل از اینجا شروع شد که هنوز چند هفته از شروع مدارس
نگذشته، کودک به شدت از مدرسه انزجار پیدا کرد و هر روز برای نرفتن به
مدرسه بهانههایی نظیر دلدرد و بیماری میآورد. این مسئله زمانی جدی شد که
کابوسهای شبانه نیز به سراغش آمد و مشکلاتی چون شبادراری را نیز به
دنبال داشت. پس از پیگیریهای متعدد از سوی ما مشخص شد که معلم سر کلاس به
خاطر جیغ زدن و فریاد کشیدن یا به اصطلاح شلوغ کردن، همه بچهها را با
جملات تحقیرآمیزی مورد خطاب قرار میدهد. نکته مهم اما اینجا شکل میگیرد
که وقتی از معلم مدرسه خواستیم تفاوتهای روحی و روانی بچهها را در نظر
بگیرد و اولا دست از تحقیر کودکان بردارد و دوما به این نکته که برخی از
بچهها از سایرین حساستر هستند، توجه کند؛ تنها پاسخ دریافتی این بود که او
در کلاس حضور دارد و گاهی برای کنترل شرایط مجبور به انجام چنین کارهایی
است.
* توجیه عجیب مدیر مدرسه برای توهین به دانشآموزان
به گزارش
«روزان»، این خانم معلم در پاسخ گفت که او بچهها را تنبیه بدنی نکرده و
تنها با لفظ و کلمات سعی در تنبیه بچهها و کنترل کلاس داشته است. خانم
معلم معتقد بود که مادران بسیاری وقتی با شیطنتهای بچهها رو به رو
میشوند آنها را شدیدا تنبیه بدنی میکنند، حالا چه شده که نسبت به چند
کلمه حرف اینقدر حساسیت ایجاد میشود؟ مسئله زمانی جذابتر شد که مدیر مدرسه
نیز به پشتیبانی از معلم مذکور گفت که قطعا برادر زادهام دچار مشکلات
روحی خاصی است و یا در خانه با مسائلی رو به روست که چنین مشکلاتی برایش
پیش آمده وگرنه هیچ بچهای طی سالهای خدمت ایشان به خاطر چند کلمه حرف به
این حد از تبعات رفتاری دچار نشده است؛ لذا بهتر است که خانواده در
ریشههای رفتاری خودشان دقت کنند که چرا فرزندشان تا این حد شکننده است!
* والدین امکانی برای پیگیری رفتارهای نامناسب مربیان ندارند
داستانی که ذکر شد، نمونهای از هزاران رفتار مشابهی است که در بسیاری از
مدارس کشور دیده میشود. رفتاری که گاها در جراید به شکل تیترهای بزرگ و در
قالب تنبیههای بدنی وحشتناک نیز چهره نشان میدهد. رفتارهایی که با وجود
قبح بزرگی که در نگاه جامعه دارند، امکان پیگیری چندانی به والدین نمیدهند
چه رسد به اینکه آنها نسبت به سیستم آموزشی و محتوای آن اعتراضی داشته
باشند. در چنین شرایطی نامگذاری هفته پیوند اولیا و مربیان، چالشی تازه را
پیش روی هر مخاطبی قرار میدهد. اینکه اگر ارتباط والدین با مربیان و مدارس
یک الزام است پس چرا در موارد نیاز و اعتراضات اساسا توجهی به این بخش
نمیشود. با وجود اینکه قانون برای والدین حقوقی را مبنی بر مطالبهگری
قرار داده است، اما متاسفانه عملا چنین مطالبهگری رخ نمیدهد چرا که مدارس
و مربیان به دلیل مشکلات بی شماری که در راستای کمبود امکانات، فضا و صد
البته مسائل اقتصادی با آن مواجه هستند وقتی برای والدین و به قول خودشان
سر و کله زدن با آنها ندارند.
* کمک مالی به مدرسه بیشتر وقتها اجباری است
در چنین شرایطی که والدین حق اعتراض به نحوه آموزش، محتوا و رفتار مربیان
را ندارند اما تنها مشارکتی که همواره ادامه دارد و همیشه نیز آموزش و
پرورش آن را اختیاری مینامد، کمکهای مالی و مردمی است. کمکهایی که
همواره گفته میشود کاملا در اختیار والدین است اما اینگونه نیست و در اغلب
مواقع با شرایط کاملا اجباری از آنان اخذ میشود. حال سئوال اصلی این است
که آیا کمکهای مالی به معنای مشارکتی است که باید بین والدین و مدارس رخ
دهد یا منظور بخش آموزش از نامگذاری چنین هفتهای بخشهایی فراتر از ابعاد
مالی ماجراست؟
* نظر اولیا برای مدارس مهم نیست
زهرا مادر دو فرزند
7 و 9 ساله است. وی با اشاره به اینکه عملا اظهار نظر کردن در مسائل
تربیتی و آموزشی مدارس کاری بیهوده است، گفت: طی این سالهایی که دخترم به
مدرسه میرود، تجربه کردهام که اظهار نظر کردن کار بیهودهای است زیرا در
نهایت آنها کار خودشان را انجام میدهند و هیچ توجهی به اعتراض شما
نمیکنند. به عنوان مثال من سال گذشته احساس کردم که دخترم در یادگیری
ریاضی با مشکل مواجه است اما وقتی به معلم او گفتم که دخترم سخت ریاضی را
میفهمد تنها پاسخ این بود که نه کار او خیلی خوب است و حتما نحوه آموزش من
در خانه با ایشان متفاوت است که دخترم در کارش موفق نیست. بعد از کلی بحث و
جدل خانم معلم راضی نشد که تفاوت یادگیری دختر مرا در ریاضی قبول کند ومن
هم مجبور شدم که به نمرههای الکی خوب ایشان توجه نکنم و با استفاده از
برنامههای آموزشی و کلاسهای خصوصی این نقص را جبران کنم؛ زیرا میدانستم
که این مشکل به ظاهر کوچک در سالهای بعدی برای فرزندم مسئلهساز
میشود.
این ولی دانشآموز افزود: نمونه دیگر رفتارهایی که من به آن اعتراض داشتم،
مقصدهایی است که عموما برای اردو رفتن بچهها انتخاب میشود. به نظر من
باید برای اردوهای بچهها هدف خاصی مشخص باشد نه اینکه صرفا آنها را به کوه
و دشت ببرند و رها کنند تا برای خودشان بگردند. من زمانی با اردوها موافق
هستم که به عنوان یک مادر بدانم در این اردو بچهها با ابعادی تازه از محیط
زیست، زندگی و حتی قوانین و زندگی شهروندی آشنا میشوند؛ اما هر بار به
این موضوع اعتراض کردهام تنها پاسخ دریافتی این بوده که شما فرزندت را به
اردو نفرست اگر راضی نیستی!
* تصمیمگیری در مدارس کاملا دیکتاتوری است
زهرا معتقد است که شرایط حاکم بر مدارس کاملا دیکتاتوری است و گاها بر
مبنای سلیقههای فردی مربیان استوار است. وی ادامه داد: دختر کوچکم سال قبل
مدام اصرار داشت که در خانه غذا بپزد و با گاز کار کند. وقتی مسئله را
ریشه یابی کردم، دیدم که معلم او مدام سر کلاس از خاطرات دوران کودکی خودش
که چه آشپز ماهری بوده تعریف میکند. ظاهرا این خانم معلم مدام به بچهها
میگفته که باید آشپزی یاد بگیرند تا همسران بهتری در آینده شوند. وقتی من
به این موضوع اعتراض کردم که الان وقت آموزش چنین مواردی برای دختران 8
ساله نیست و این امر تنها ذهن آنان را مخدوش میکند، تنها پاسخ خانم معلم
این بود که این یک نیاز است. در چنین شرایطی اعتراض کردن به مدیر هم کار
بیهودهای است زیرا او نیز به پشتیبانی از معلم مذکور بر میآید بنابراین
به نظر من عملا هیچ پیوندی وجود ندارد و صرفا دریافت پول از والدین در
جلسات اولیا و مربیان مسبب پیوند مالی میشود و لاغیر.
* برخی آموزههای مدارس به سن بچهها نمیخورد
محبوبه مادر دیگری است که یک دختر در مقطع متوسطه و کلاس هفتم دارد. وی
معتقد است که در مدارس هیچ توجهی به دوران سنی دانشآموزان نمیشود. محبوبه
در این باره به «روزان» گفت: دختر من و هزاران دختر دیگر نوجوان هستند؛
لذا باید مقتضیات سنی آنها را در نظر گرفت. این چیزی است که روانشناسان در
خود جلساتی که مدرسه تشکیل میدهد بر آن تاکید دارند اما خود مربیان به آن
بیتوجه هستند. مثلا بارها دیدهام که دخترها را با کلام تحقیر میکنند و
یا آنها را به مسائل نامناسبی نسبت میدهند؛ درحالی که واقعا این بچهها از
بسیاری از قبحها اطلاع کافی ندارند. متاسفانه به نظر میرسد که برخی از
مربیان علیرغم احترامی که برای آنان قائل هستم، به دلیل مشکلات و فشارهای
زیاد در حوزه آموزش وپرورش اصلا حوصله و صبوری لازم را برای رفتار با
دانشآموزان ندارند. این مسئله در مدارس پسرانه نیز به شکل بدتری وجود
دارد. مثلا چندی پیش برای کاری به مدرسه پسر کوچکم که در مقطع ابتدایی است
رفتم اما آنجا دیدم که آقای ناظم داخل صف راه میرود و با مشت به کمر
بچههایی که میخندند و اصطلاحا صاف نمیایستند، میکوبد.
* پولهای اجباری- اختیاری تنها ارتباط والدین با مدارس
وی ادامه داد: چشمهای پسر کوچک من ضعیف است برای همین از معلم خواستم که
او را از میز عقب جا به جا کند و در بخشهای جلوی کلاس جا دهد؛ اما با کمال
تعجب معلم گفت که قصد دارد بعد از چند هفته بچههای تنبل و زرنگ را تشخیص
دهد و بر این اساس آنها را بچیند. وقتی من اعتراض کردم، با خنده گفت که
مطمئن باشم که پسر من جزء بچههای زرنگ است. حالا چه فرقی دارد که مسئله
برای پسر من باشد یا دیگران. آیا این نحوه تفکر و رفتار اصلا درست است؟
* در ایران خانوادهها زیردست نظام آموزشی هستند
محمدرضا نیکنژاد، کارشناس آموزشی و معلم مدرسه نیز با اشاره به کمبود
مشارکت اولیاء و مربیان در ایران به «روزان» گفت: متاسفانه در ساختار نظام
آموزشی ما به صورت زبانی و در واقع شعاری بسیار روی مسئله مشارکت تاکید
میشود و بر اینکه باید خانوادهها در روند آموزش مداخله داشته باشند اما
عملا در واقعیت اینطور نیست. متاسفانه در ایران تنها یک نگاه تحکم مابانه
در این ارتباط وجود دارد یعنی خانوادهها زیر دست این ساختار هستند و عملا
تنها تعامل موجود در گرفتن پول از خانوادهها خلاصه شده است.
وی مشارکت
مالی خانوادهها را که بر اساس اجبار انجام میشود، تنها بخش تعاملی آموزش
کشور خواند و اظهار کرد: مشارکت در آموزش و پرورش صرفا در بخشی به نام کمک
به مدرسه و دریافت پول خلاصه شده که اصطلاحا به صورت اختیاری اما در عمل
اجباری است. یعنی طبق خواسته خانواده یا مخالف آن در نهایت پول از آنان اخذ
میشود اما در عمل خدماتی که باید به خانوادهها ارائه شود، وجود ندارد.
* کمکهای اجباری، عامل بدبینی والدین به مدارس
این کارشناس بخش آموزش عدم شناخت خانوادهها از حق و حقوق خود را یکی از
مشکلات اصلی خواند و بیان کرد: مباحث خشونت اخیر در مدارس بیانگر این است
که نه برخی از مربیان و معلمان و نه برخی از والدین از حق و حقوق خود مطلع
نیستند؛ اما اگر این دو آموزش لازم را داشته باشند، قطعا یک مطالبهگری
سازنده رخ خواهد داد که امروز اساسا وجود ندارد.
وی آموزش والدین را یک
الزام در جهت افزایش پیوند آموزش و خانواده خواند و گفت: از آنجایی که یک
هدف مشترک بین خانواده و مربیان وجود دارد باید آموزشهای لازم در این جهت
انجام شود اما متاسفانه این بخش نادیده گرفته شده است؛ ضمن اینکه مطالبه
دائمی پول از خانوادهها در هر جلسه اولیا و مربیان باعث بدبینی خانوادهها
و گاها کاهش مشارکت آنها شده است.
نیکنژاد افزود: متاسفانه در سیستم
آموزشی امروز ما خانوادهها عملا باید صرفا فرمانبردار باشند و این مسئله
مالی نیز صرفا در جهت جبران کمبود بودجه آموزش و پرورش است که رخ میدهد.
متاسفانه هنوز یک استاندارد درست برای تعریف محدوده روابط والدین و مربیان
مشخص نشده است لذا این امر باید واکاوی شود تا یک همکاری درست برای تربیت و
آموزش کودکان ایجاد شود.
* اهمیت شورای تصمیمگیری در مدارس
وی
ادامه داد: امروز ما در مدارس شورای تصمیمگیری را داریم که یک نفر از
والدین به نمایندگی از سایر آنها در این شورا حضور دارد. این شورا امکان
تصمیمگیری ومطالبهگری در حد بالاتر از مدیر را دارد اما متاسفانه از
آنجایی که والدین به حق و حقوق خود واقف نیستند عملا وارد ماجرا نمیشوند؛
درحالی که از این طریق میتوان بخشهایی چون آموزشهای شهروندی و جامعه
پذیری کودکان را دنبال کرد. اینکه کودکان چگونه اوقات فراغت خود را سپری
کنند و یا مسائلی نظیر اردوها و آموزشهای اینچنین مباحثی است که والدین
میتوانند وارد آن شوند و در آن دخالت داشته باشند.
* والدین در برابر مدارس مطالبهگر باشند
مجتبی همتیفر، کارشناس آموزش نیز در گفتگو با «روزان»، تعلیم و تربیت را
یک فرآیند پیچیده خواند که نیازمند تعامل بخشهای مختلف جامعه ازجمله
والدین است.
وی دلیل نامگذاری هفته پیوند اولیا و مربیان را اهمیت این
بخش خواند و گفت: از آنجایی که کودک به لحاظ فیزیکی زمان بیشتری در خانه
سپری میکند و به لحاظ روحی و روانی وابستگیهایی وجود دارد بعد از مدرسه،
والدین و حتی رسانهها و نهادهای دیگر نیز در تربیت کودک موثر هستند؛ اما
متاسفانه امروز جامعه ما به نحوی است که صرفا انتظار دارد که مدرسه تمام
وظایف مدیریتی کودک را بر عهده بگیرد در حالیکه چنین امری ممکن نیست.
این کارشناس آموزشی عدم توجه به تفاوتهای فردی در مدارس را یکی دیگر از
دلایل عدم حضور والدین در مدارس خواند و اظهار کرد: توجه به تفاوتهای فردی
کودکان نظیر استعدادها، مسائل خانوادگی، فردی و اجتماعی و... میتواند
تسهیلکننده شکل آموزش باشد همانطور که بی توجهی به این عوامل تخریب به
دنبال دارد؛ اما متاسفانه مشکلات کلی آموزش و پرورش نظیر کلاسهای شلوغ و
کمبود امکانات به رغم توجهات برخی از معلمان کار را دشوار ساخته است لذا
میطلبد که والدین یک مطالبهگری مناسب و مشارکت درست را دنبال کنند.
http://www.roozannews.ir/detail/News/42968