محمدرضا نیک نژاد،ص اول و ص جامعه روزنامه همدلی،24 مهرماه 95
بیش از 17 سال از پایه گذاری کانونها و انجمنهای صنفی معلمان ایران میگذرد. نامدارترین نهادهای مدنی فرهنگیان با همه افت و خیزهایشان دستاوردهای ارزشمندی در گستره صنفی– آموزشی داشته و با همه فشارهای درونی و بیرونی و تحمیل هزینههای نه چندان متناسب با نوع و شکل فعالیت کنشگرانشان، به حرکت خود ادامه داده است. انجمنها و کانونهای صنفی سراسر کشور با وجود فرهنگ ضد تشکیلاتی ایرانیان و قدرتمندی آن، در 17 سال گذشته متشکلترین نهاد مدنی فرهنگیان، بلکه کشور بوده اند و توانستهاند در تلاش های شان به عنوان مستقلترین تشکل در گستره کنشهای صنفی– آموزشی و در همه دورههای سیاسی و با روشهای گوناگون مدنی، امتیازهای خوبی از دست اندرکاران بگیرند و با گامهای هرچند کوتاه اما ماندگار خواستههای صنفی فرهنگیان را به پیش ببرند. شاید یکی از مهمترین دستاوردهای کانونها در سالهای گذشته به رسمیت شناخته شدن و اعتبار یافتن نسبی در دو سوی جایگاه خود به عنوان واسطه میان بدنه و قدرت بوده است. امروز با همه کاستیهای کار مدنی در ایران و در کانونها، از سویی چند ده هزار تن از فرهنگیان کنشهای صنفی– آموزشی این تشکلها را پی میگیرند و به فراخوانهای آنان پاسخ مثبت میدهند و از دیگر سو نهادِ قدرت از هر فرصتی برای دیدار با نمایندگان و یا منتسبان آنان بهره گرفته، سخنان آنان را میشنوند و در پی رضایت نسبی آنان است. اما بی گمان راه برای رسیدن به تشکلی توانمند در هر دو گستره آموزش و صنف، بسیار دراز است و دشواریها برای دستیابی به شکل استاندارد چنین تشکلهایی فراوان.
از دشواریهای بیرونی که یک سرش حاکمیتی است بگذریم، مهمترین گرفتاری کانونهای سراسر کشور به عنوان تنها نهاد صنفی فرهنگیان، کم توجهی بدنه همکاران به آنان است. گرچه با گذشت زمان این کم توجهی کاهش یافته است، اما بیگمان نسبت به شمارِ فرهنگیان این اندازه توجه، بسیار اندک است. اگر به دنبال مقایسهای آگاهی بخش در این زمینه باشیم باید یادآور شد که در پیشروترین کشورها در زمینه آموزش، نهادهای معلمی دارای ریشههایی محکم و سازمان یافته هستند و در بیشتر این کشورها بیش از 90 درصد معلمان عضو اتحادیههای معلمی هستند. که از میان آنان میتوان از فنلاند، فرانسه، آلمان، ژاپن و .... و- در سطحی پایین تر از نظر آموزشی- آمریکا نام برد. نهادهای مدنی معلمی در این کشورها به گونهای هستند که معلمان را در همه دوران کاری در زمینههای حرفهای و رفاهی پشتیبانی میکنند. توان این نهادها آن چنان است که دست اندرکاران آموزشی و حتی سیاسی در کوچکترین دگرگونیهای آموزشی از واکنش آنان در هراساند و پیش از اجرای طرحها و برنامههای آموزشی به دنبال همراه کردن آنان
هستند.
اکنون برخی از کانونهای صنفی معلمان سراسر کشور پس از بیش از ده سال توانستهاند مجوز برگزاری مجمع عمومی را از دولت بگیرند و نیز در ماههای گذشته در استانهایی مانند آذربایجان شرقی، خراسان شمالی، گیلان و خمینی شهر به عنوان شعبهای از استان اصفهان، مجمع و به دنبال آن انتخابات هیات مدیره برگزار شده است و با این کار کانونها به دورهای تازه در توانمندسازی ساختاری و پیگیری خواسته های صنفی– آموزشی پا نهادهاند. کانون صنفی معلمان تهران نیز ماهها و هفتههای گذشته را به زمینهسازی برای برگزاری مجمع عمومی در روز سه شنبه 27 مهرماه 95 گذرانده است. در این روز قرار است اساسنامه تازه تصویب و انتخابات هیات مدیره برگزار شود. انتظار می رود که فرهنگیان استان تهران با توجه به نقش کلیدی این استاد در گسترههای مدنی، از فرصت به دست آمده بهره برده و با حضور خویش- چه به عنوان رای دهنده و چه به عنوان نامزد هیات مدیر و بازرسی- در بالا بردن نقش و جایگاه صنفی و آموزشی و حتی اجتماعی خود کوشا باشند. بیگمان با در نظر گرفتن همه بی مهریها به مستقلترین نهاد صنفی فرهنگیان، امروز کنشهای صنفی– آموزشی معلمان نیازمند هوایی تازه و چشم براه اندیشههایی نو و بالنده و آفریننده است برای دستیابی به یک تشکل استاندارد و توانا. امیدوارم فرهنگیان این فرصت را غنیمت شمرده و آن را همانند کنشهای صنفیِ پر رنگ در سالهای گذشته ببینند و دربارهاش عمل کنند.
http://hamdelidaily.ir/?newsid=20207