دهه‌ محرم و "مساله "ای به نام زباله


محمدرضا نیک نژاد، ص آخر روزنامه شهروند، 17 مهرماه 95

این یاداشت با عنوان" دهه ی محرم و تمرین شهروندی" به چاپ رسیده است.

«دیشب نزدیکی‌های ساعت ١٢ از هفت‌تیر می‌گذشتم اطراف یکی از این ایستگاه‌های صلواتی پر بود از لیوان‌های یک‌بار مصرف! چندتا از کارگرهای شهرداری هم درگیر جمع‌آوری این لیوان‌ها بودند. دلم براشون خیلی سوخت! این لیوان‌ها سبک‌اند و با بیل یا... نمی‌شه جمع‌شون کرد و باید برای هر یکی، دو لیوان خم شد و... خیلی کار سخت و توان‌فرسایی هست و...» اینها را یکی از همکاران در دفتر دبیران می‌گفت. با شنیدن این سخنان یاد پیامی در تلگرام با این درونمایه افتادم که «پدر من یک رفتگر است و کمردرد دارد. شب‌ها در خواب از درد می‌نالد، اما در روزها و شب‌های محرم به خاطر ظرف‌های یک‌بارمصرف اصلا خواب ندارد! و...»
در همین روزها و در برخی محله‌ها یا شهرها پویش (کمپین)های تازه‌ای به راه افتاده با عنوان «کمپین جمع‌آوری پسماندهای نذری» که در آن کنشگران محیط زیستی شب‌ها و گاه روزهای محرم در راستای پاک کردن خیابان‌ها و کوچه‌ها از زشتی ظرف‌های یک‌بار‌مصرف تلاش می‌کنند. گرچه کار ارزشمندی است، اما بی‌گمان گستردگی پسماندها آنچنان است که باز هم رفتگران باید در تلاشی آزاردهنده زباله‌ها را از چهره‌ محله و شهر بزدایند.
اما گیرِ ریشه‌ای در این زمینه، آموزش‌نیافتگی بسیاری از مردم و نهادینه نشدن رفتارهای شهروندی در آنان است. کسی که در روزهای عادی سیگارِ به ته رسیده، پوست میوه و کاغذهای زباله و... را از خودرو یا پنجره خانه یا دکانش به بیرون پرتاب می‌کند، آیا می‌تواند در شب‌های محرم لیوان چای یا ظرف خوراک خود را در کیسه‌های زباله بیندازد؟ آیا کسی که آموزه «شهر ما، خانه‌ ما» در درونش نهادینه نیست و آموزش‌های اخلاقی، شهروندی و انسانی را تنها در کتاب‌ها و درس‌های مدرسه می‌بیند و بنابراین باید آنها را شب امتحان بخواند و نمره بگیرد و معدل بالا آورد! می‌تواند به این بیندیشد که بهره‌گیری از ظرف‌های یک‌بارمصرف، چه آسیب‌های برگشت‌ناپذیری به زیست‌بوم وارد می‌کند؟ آیا بچه‌ای که پدر و مادرش رعایت هیچ یک از رفتارهای شهروندی را نمی‌کنند، می‌تواند شهروندی پاسخگو و خوش‌رفتار باشد؟... بی‌گمان رفتارهای شهروندی برای بسیاری از مردم ما «مسأله» نیست. برای «مسأله» کردن یک رفتار فردی و اجتماعی، نیاز به برنامه و نقشه راه و تلاش است و نهادهای آموزشی و رسانه‌های گروهی در این زمینه نقش نخست را دارند، اما شوربختانه از آغاز آموزش‌های نوین در ایران، «مسأله» آموزش، نه پرورش شهروندانِ پاسخگو و انسان‌های اخلاقی که پرورش ماشین‌های نمره‌آور و درس‌خوان! بوده است. ساختار آموزشی معدل‌محور و کنکورمدار ما نمی‌تواند شهروند دانا، توانا و پاسخگو پرورش دهد. آیا بهتر نیست به جای این همه درس‌های رنگارنگ و پرشماری ساعت‌های خسته‌کننده آموزشی، بر پرورش شهروندان نوین تمرکز کرده و با «مسأله» کردن همین رفتارهای کوچک و خرد در اندیشه پرورش انسان‌هایی بزرگ باشیم؟ در پایان گمان کنم اگر شهرداری‌ها به‌عنوان متولی اصلی برپایی ایستگاه‌های صلواتی، درخواست‌کنندگان را وادار کنند که زباله‌ها را پس از پایان هر شب جمع کنند یا هنگام دادن چای یا خوراک، تنها با گفتن یک جمله، کیسه زباله‌ کنار ایستگاه را به مصرف‌کنندگان یادآوری کنند یا مداحان پیش و پس از عزاداری‌ها چنین یادآوری‌هایی داشته باشند، شاید گره کوچکی از گرفتاری‌های زباله در این شب‌ها باز شود، اما بی‌گمان و همچنان آموزش و پرورش در جایگاه نخست چنین آموزش‌هایی خواهد بود.

http://shahrvand-newspaper.ir/news:nomobile/main/77422/%d8%af%d9%87%d9%87%e2%80%8c-%d9%85%d8%ad%d8%b1%d9%85-%d9%88-%d8%aa%d9%85%d8%b1%db%8c%d9%86-%d8%b4%d9%87%d8%b1%d9%88%d9%86%d8%af%db%8c

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد