بالارفتن از سرسره‌ای که شیب آن زیاد است

از پُزدادن‌های اموزش و پرورش تا دانش‌آموزانی که غذا برای خوردن ندارند

گزارش از آساره کیانی، تارنمای امید ایرانیان، 31 مردادماه 95 
13 هزار کودک بازمانده از تحصیل در بوشهر داریم؛ این جمله‌ای است که مدیرکل آسیب‌های اجتماعی وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماع، بیان می‌کند؛ روزبه کردونی در نشست شورای اشتغال استان بوشهر، این خبر را اعلام می‌کند.

درکنار این خبر، اخبار دیگری هم داریم که از دید مسئولان، خبر خوش محسوب می‌شوند؛ 108 هزار مدرسه محیط زیستی که توسط معصومه ابتکار، رئیس سازمان محیط زیست اعلام می‌شود؛ او در مراسم اختتامیه دومین مرحله کشوری جشنواره نوجوان خوارزمی، با اشاره به این‌که دانش‌آموزان می‌توانند نقش مهمی در فعالیت‌های محیط زیستی داشته باشند، تاکید می‌کند که « در زمینه فعالیت‌های محیط زیستی سازمان دانش‌آموزان و پیشاهنگان فعالیت‌های مناسب و خوبی را انجام داده‌اند.»

خبر خوب دیگری هم هست؛ بازگشایی اولین مدرسه طبیعت تهران که سرپرست دفتر محیط زیست و توسعه پایدار وزارت ورزش و جوانان از افتتاح این مدرسه طبیعت در ورزرشگاه آزادی تا پایان تابستان خبر می‌دهد.

اما قرار است 280 میلیارد اعتبار برای ا تجهیز مدارس ابتدایی در نظر گرفته شود؛ معاون آموزش ابتدایی وزارت آموزش و پرورش این خبر را اعلام می‌کند.

اخبار این‌چنینی را در کنار همان 13 هزارکودک بازمانده از تحصیل می‌گذاریم؛ اخباری که به هیچ وجه با هم همخوانی ندارند؛ در یک‌جا باید امکانات آموزشی تا حدی باشد که به فکر مسائل دیگر در کنار آموزش باشیم و درجایی دیگر، کودکان به خاطر کمبود امکانات نتوانند به مدرسه بروند.

آیا وجود مدرسه‌هایی نظیر مدارس زیست‌محیطی اموری ظاهر ی و صوری هستند نظیر آن‌چه در بحث هوشمندسازی مدارس داشتیم یا این‌که این نوع پیشرفت‌ها هستند و هزینه‌کرد بودجه در جاهای دیگر نمی‌گذارد برخی دانش‌آموزان به مدرسه بروند؟

مدرسه‌های زیست‌محیطی نوعی پُز آموزشی هستند

محمدرضا نیک‌نژاد، عضو کانون صنفی معلمان ایران، دلیل این دوگانگی را توزیع ناعادلانه امکانات و بودجه آموزشی در کشور، می‌شمارد و به «امید ایرانیان» می‌گوید: این تفاوت، علاوه بر ناعادلانه بودن توزیع امکانات، به نوعی «پُز» آموزشی و مدیریتی محسوب می‌شوند تا مسئولان در برنامه‌های تبلیغاتی خود بر این نکته تاکید کنند که ما مدرسه محیط زیستی و مدرسه طبیعت داریم؛ اما از سوی دیگر، می‌بینیم زمانی‌که ابتدایی‌ترین امکانات آموزشی برای برخی مناطق وجود ندارد، دست به فعالیت‌هایی با وجه انسان‌دوستانه می‌زنیم.

او ادامه می‌دهد: کمبود امکانات آموزشی در استان‌های مرزی به ویژه در استان‌های سیستان و بلوچستان، هرمزگان، بوشهر، ایلام، لرستان و... بیداد می‌کنند؛ به گفته مسئولان، ما هنوز 1000 مدرسه خشتی داریم؛ در کنار آن حدود 10 مدرسه کانکسی توسط سفارت ژاپن در خوزستان زده می‌شود.

دانش‌آموزانی که روزی یک وعده غذا می‌خورند

این آموزگار با بیان این‌که، بخشی از آموزش و پرورش، آموزش مسائل شهروندی است و تاسیس مدارس زیست محیطی عمل بسیار پسندیده‌ای است، ادامه می‌دهد « زمانی‌که ما تعداد بالایی مدرسه خشتی یا مدارس شبانه‌روزی داریم، این نوع از مدارس توجیه منطقی برای حضور پیدا نمی‌کنند.»

او در مورد مدارس شبانه‌روزی توضیح می‌دهد که «حدود یک‌سال پیش، وزیر آموزش و پرورش با اشاره به مدارس شبانه‌روزی از حضور خیرین برای هزینه در مدارس شبانه‌روزی استقبال کرده بود. معمولا در مناطقی که مدرسه کم و امکانات، محدود است، جایی را به عنوان مدرسه انتخاب می‌کنند و افرادی را از روستاها و مناطق اطراف(به ویژه در مناطق عشایری) در آن مدارس، جمع می‌کنند. به گفته نیک‌نژاد، این دانش اموزآن در مدارس شبانه‌روزی گاهی در روز یک وعده غذا می‌خورند؛ شب‌ها با به آن‌ها غذا نمی‌دهند و یا خیلی ناچیز غذا می‌دهند.

مدرسه‌های که خیریه‌ای اداره می‌شوند

او به داستان مرگ مرحوم صفرزاده، معلم عشایر و دو شاگردش اشاره می‌کند که در مدرسه شبانه روزی بودند؛ «حال دو دانش‌آموز خوب نیست؛ معلم آن‌ها را برای مداوا به مرکز استان(خرم‌آباد) می‌برد که در راه گرفتار سیل می‌شوند و هرسه می‌میرند.»

نیک‌نژاد می‌گوید«با تاکید مسئولان بر حضور خیرین درهزینه‌کردآموزش و پرورش، این نهاد به نوعی خیریه‌ای اداره می‌شود؛ آن‌ها برای چرخاندن مدارس دولتی، هیات‌امنایی و تیزهوشان و... هم دستشان به سوی والدین دراز است؛ در عین حال می‌گویند که ما مدارس زیست‌محیطی یا هوشمند و.. داریم.»
دولت خست به خرج ندهد
او تاکید می‌کند که «ما نیاز داریم که این‌گونه مدارس(زیست‌محیطی) را هم داشته باشیم و آن‌ها را وارد آموزش کنیم اما نه آموزش‌هایی که شکل طبقاتی پیدا می‌کنند؛ اسم آن مدرسه را می‌گذارند مدرسه محیط زیستی اما هزینه‌اش را از جیب والدین درمی‌آورند؛ نباید برای هزینه‌کردن در آموزش که مبنای توسعه انسانی، اقتصادی و اجتماعی است، دولت و حاکمیت تا این حد خست به خرج بدهد؛ باید این‌قدر هزینه کند.»

آموزش و پرورش ما زمین‌گیر است

در بیان این نکته که بودجه آموزش و پرورش به هیچ بخشی از آن نمی‌رسد، این سوال مطرح می‌شود که فرض کنید بودجه آموزش و پرورش دو برابر شود، آیا مشکلات آموزشی حل می‌شود؟ نیک‌نژاد معتقد است که ساختار آموزشی ما زمین‌گیر و ناکارآمد است؛ حتی اگر بودجه هم در آن بریزید؛ اما تعیین بودجه گام اول است؛ شما نمی‌توانید هزینه نکنید اما انتظار به روز بودن یا کارآمد بودن داشته باشید؛ مسئولان اما بیشترین نقدشان به سمت معلم‌ها می‌رود و این در حالی است که اگر معلم مشکل داشته باشد، باز هم مشکل به ساختار برمی‌گردد؛ به این معنا که آن‌ها نتوانسته‌اند ساختار را درست تربیت کنند.

بالارفتن از سرسره‌ای که شیب آن زیاد است

او با اشاره به مشکلات معیشت معلمان، به صحبت‌های بزرگان اشاره می‌کند که می‌گویند: « وقتی می‌خواهید جامعه خوب داشته باشید، باید زمینه انجام کارهای خوب را فراهم کنید.» نیک‌نژاد می گوید: جامعه ما در حال حاضر مثل یک سرسره است؛ سرسره‌ای که شیب آن زیاد است؛ آدم‌ها برای درست‌کار کردن از این سرسره در حال بالا رفتن هستند؛ و اگر تنها یک لحظه دستشان را رها کنند، سقوط می‌کنند.

کارخوب در زمینه آموزش و پرورش هم از این قضیه مستثنا نیست؛ آموزش و پرورش در سنتی‌ترین وظیفه خود که انتقال دانش و آموزش دانسته‌‌های علمی است، مانده است؛ آموزش و پرورش، کنکورمحور شده. زمانی که قراراست کارهای آموزشی در زمینه‌های شهروندی و محیط زیستی انجام شود، باید ساختار را با هم همساز کنید؛ تنها نهاد آموزش و پرورش که در بحث آموزش نقش ندارد؛ جامعه، والدین، صدا و سیما و... هم نقش دارند.

فرض کنید که آموزش، آموزش خوبی هم باشد اما تا زمانی که با فرهنگ آموزشی و اجتماعی جامعه همساز نباشد، به نتیجه‌ای نخواهد رسید.
http://omidiraniannewspaper.ir/detail/3336
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد