ودجه آموزش و پرورش و پرسش های بی پاسخ!

                    


                   محمدرضا نیک نژاد، روزنامه تعادل، 26 فروردین 95

 1-  فرزند کلاس اولم روزهای سه شنبه هر هفته برای رفتن به دبستان کم حوصله و بی انگیزه است و البته برای رفتن یا نرفتن در این روز آزاد! از روزهای نخست سال چنین بود. جریان از این قرار است که آموزگار کلاس شان دارای ساعت موظف 24 ساعت در هفته است- یعنی او باید 24 ساعت - یعنی چهار روز در هفته- کار کند تا حقوق کامل بگیرد. تا سال گذشته آموزش و پرورش به ازای روز پنجم این گونه آموزگاران حق التدریس می داد و مشکلی برای حضور در مدرسه نبود. اما سال آموزشی 94-95 سامانه آموزش زیر بار یک روز اضافه تدریس این آموزگاران نرفت و بسیاری از آنان ماندن در خانه را نسبت به آمدن به مدرسه بهتر دیدند و از این رو بسیاری از دبستان ها، بسیاری از آموزگارانشان را در روز پنجم هفته آزاد گذاشتند. این رخداد به این معنی است که در دبستان که همه درس ها را یک آموزگار آموزش می دهد، یک روز در هفته آموزش تعطیل می شود! اما از این بدتر هم می شود! از همان آغازِ سال، مدرسه در این روز، درس های ورزش و قرآن را برای این کلاس قرار داد. اما همان زمان هم به خانواده ها تاکید شد که آموزش و پرورش منطقه، معلم ورزش و قرآن ندارد! مادرِ یکی از بچه ها – که خانه دار است! - از سرناچاری پذیرفت که این دو درس را رایگان بپذیرد و پذیرفت. چند جلسه ای بچه ها را کمی نرمش داد و سپس توپی- که احتمالا شهرداری منطقه به دبستان صدقه داده بود!- را وسط انداخت و بچه های زبان بسته همگی در حیاط کوچک دبستان به دنبال آن می دویدند. با این حال باز پسرم سه شنبه ها گرمکن ورزشی می پوشید و با شور به مدرسه می رفت. تا این که یکی از بچه ها آسیب دید و ورزش هم تعطیل شد! یک روز که نمی شود همه اش قرآن درس داد! از این رو دبستان برای این کلاس سه شنبه ها دلبخواهی شد. البته بیشترِ آموزگاران این مدرسه 24 ساعتی هستند و گویا همه دانش آموزان یک روز آزادند– دستکم کلاس های اول و دوم و سوم چنین اند!
2-  ماه فروردین رو به پایان است. نزدیک هفت ماه از سال آموزشی گذشته است و هنوز یک ریال از حق التدریس فرهنگیان پرداخت نشده است. حق التدرس پولی است که به ازای ساعت های اضافه تدریس داده می شود. اضافه تدریس ساعت های درسی ای هستند که آموزش و پرورش از سر ناچاری و به خاطر کمبود نیرو به معلمان رسمی و یا غیر رسمی می دهد تا فرایند آموزش آسیب نبیند. اضافه تدریس همان اضافه کار کارمندان غیر آموزشیِ آموزش و پرورش یا وزارتخانه های دیگر است. اضافه کار کارمندان وزاتخانه ی آموزش و پرورش و دیگر نهادها در پایان هر ماه و با حقوق ماهیانه پرداخت می شود اما اضافه تدریس فرهنگیان بنا به عرف! با تاخیر پرداخت می شود– انگار تدریس، کار نیست و یا کم ارزش تر از کارِ دیگر کارمندان است! در سال های گذشته این تاخیر سه ماهه و در بدترین حالت 4 ماهه بود اما در دو- سه سال گذشته به 5 ماه و حتی شش ماه هم رسید. امسال در یک روندِ متفاوت به هفت ماه رسیده است. فرهنگیان از این گونه برخورد گله مندند و آن را نوعی تحقیر نسبت به خود و شغلشان می دادند. اما همچنان این روند ادامه دارد.
آن برخورد با آموزگاران و دانش آموزان دبستان و این تاخیر پرسش برانگیز، نشان از کمبود فزاینده بودجه و کسر بودجه هنگفت در آموزش و پرورش دارد. امسال در بودجه پیشنهادی آموزش و پرورش نزدیک سه هزار میلیارد تومان افزایش پیش بینی شده است. اگر دستمزد حقوق بگیران این وزارتخانه 12 درصد افزایش یابد، اضافه حقوق ها تقریبا همه افزایش را در بر می گیرد و باز دست کم اضافه تدریس ها که سهم زیادی از ساعت های آموزشی را در بر می گیرند، همچنان بی سرانجام خواهد ماند. اما آیا در این حالت می توان از آموزش و پرورش کیفی سخن گفت!؟ آیا می شود بلند پروازانه به دنبال جایگاه نخست آموزشی در منطقه بود!؟ آیا می توان زمینه رضایت نسبی فرهنگیان که مهم ترین پایه آموزش هستند را به دست آورد!؟ آیا این چنین وضعی همخوانی معنی داری با شعارهای رییس جمهور روحانی پیش از انتخابات دارد؟ و آیا .... بی گمان بودجه پیشنهادی دولت کفاف هزینه های آموزش و پرورش را نمی دهد. امیدواریم در مجلس و در هنگام تصویب بودجه با نگاهی کارشناسی و دلسوزانه بودجه درخوری برای مهم ترین نهاد توسعه ای کشور تعیین شود. امیدواریم!

http://www.taadolnewspaper.ir/archive/5/1395/1/26#page=15

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد