محمدرضا نیک نژاد، روزنامه آرمان، 23 فروردین 95
نزدیک یک دهه پیش کنکور آنچنان پیشینه استوار و ارزشمندی در آموزش کشور یافته بود که یکی از شاخصههای فرهنگ آموزشی بود و کامیابی و ناکامی در آن، سنجهای بود برای میزان کامیابی یا ناکامی دانشآموزان، آموزگاران، مدرسهها و آموزشگاهها و از همه مهمتر خانوادهها. خانوادهای که توانسته بود فرزند خویش را به گونهای پرورش دهد که با رتبهای درخور در دانشگاهی نامدار پذیرفته شود، در ارزیابی جامعه، خانوادهای کامیاب، با فرهنگی برتر، دارای فرزندی باهوش و فرزانه بود و دستکم سالها میشد با چنین فرزندی در گردهماییهای فامیلی و دوستانه سر را بالا گرفت و به خود، خانواده و فرزند بالید. البته روند وارونه آن نیز میتوانست رخ دهد، یعنی ناکامی در کنکور شرمساری، حس شکست و گاه ضربهای سهمگین در پی داشت. این شاخصهها میتوانست جان و تن و زندگی یک دانشآموز و حتی خانوادهای را به خطر اندازد. خوشبختانه این فرهنگ دارد به آرامی از گستره فرهنگی - آموزشی ما رخت بر میبندد.
هیچکس از ورود به دانشگاه بازنمیماند
اکنون از سویی پذیرش در دانشگاههای نامور به دلیل آیندهای ناروشن در بازار کار، آنچنان شوری نمیآفریند و البته از دیگر سو با گسترش باور نکردنی، شتابان و بیحساب و کتاب دانشگاههای رنگارنگ و بیشتر پولی، هیچ فرزندی - در صورت خواستن - از ورود به دانشگاه بازنمیماند. اما بیگمان کنکور یکی از آسیبزاترین بیماریهای دیرینه آموزش در کشور ماست که اگر در اندیشه داشتن آموزش و پرورشی نوین، کارآمد و به روز هستیم باید در پی درمان آن باشیم. اما شوربختانه به دلیل ریشههای سترگش در فرهنگ آموزشی از میان برداشتن یا کمرنگ کردنش کاری بس دشوار و سخت است. البته ارادهای پولادین میخواهد که به دور از نگرانی و تاثیر بنگاههای اقتصادیای که دههها در حاشیه کنکور زیست پرمایهای را تجربه کردهاند و میکنند، در پی خشکاندن ریشههای آموزشی و فرهنگی کنکور و حاشیههای آن باشد.
کنکور در آموزش چه آسیبهایی پدید آورده است؟
در دهههای گذشته و همپای گسترش و نهادینه شدن برخی دانشها و فناوریها در جهان، آموزش، هدفها و شیوههای آن نیز دگرگون شده و به ویژه در هدفها شاهد دگرگونیهای فراوانی بودهایم. امروز در آموزش و پرورشهای پیشرو افزون بر پیشرفت روشهای آموزشی و کاربرد فناوری در آنها، هدف آموزش، پرورش انسانی آفریننده، سنجشگر با توان تشخیص بالا، اخلاقمحور و راستگو، دارای توان بالا در تحمل مخالف و بردبار در برابر دگر اندیشان و بیگانگان، دلسوز، شجاع، پاسخگو، دارای حس احترام به دیگران و فرهنگهایشان، فراوری توان ذهنی بالا و... است. امروزه درونمایههای آموزشی و روشهای نوین آموزش بیش از آنکه در پی بالا بردن نمره و معدل نوآموز باشند، به دنبال پرورش انسانهایی هستند که بتوانند در جامعه، دارای زیستی سودمند برای خویش و دیگران باشند و به عنوان شهروندانی جامعهپذیر به شمار آیند و در همان حال دارای استقلال رفتاری و اندیشگی نیز باشند. از این روست که در سامانههای آموزشی پیشرو مانند کشورهای اسکاندیناوی آزمونهای استاندارد رنگ باخته و آموزش به عنوان یک کنش ریشهای در پی نهادینه کردن انسانیت با همه ویژگیهایش در نوآموزان است. در ساختارهای آموزشی نوین سامانههای آموزشی آزمونمحور و نمرهمدار که همه توانشان را بر بالا بردن نمره دانشآموز صرف میکنند، مانند کشور ما در پرورش شهروند شایسته ناکامند. از این زاویه، کنکور به عنوان آسیب زاترین آزمونی که گاه دانشآموز و خانوادهاش را در یک فرایند ۱۰ -۱۲ساله از هدفهای نوین آموزش دور کرده و در خوشبینانهترین حالت، دانشمندی میپرورند که با الفبای شهروندی بیگانه است در برخورد با رویدادهای فردی و اجتماعی توان تحلیل و تشخیص درست از نادرست را ندارد. گرچه نامش شهروند است، اما شاید آسیب رسانترین عنصر در یک جامعه به شمارآید.
تنها راه چاره، حذف کنکور
اما چرا با وجود آنکه احتمالا دستاندرکاران آموزشی چنین آسیبهایی را میبینند و میدانند، باز هم در برابر سمیترین دشمن آموزش کاری انجام نمیدهند؟ این پرسش را میتوان از دو دریچه دید و وارسی کرد. نخست آنکه فرهنگ کنکور و دانشآموزان کنکوری بیش از نیم قرن است بر پیکره آموزش کشور سایه افکندهاند. بیگمان در افتادن با چیزی که بخشی از فرهنگ یک جامعه شده است بسیار سخت و طاقت فرساست. از میان بردن چنین بیماری مرگآوری نیاز به برنامهریزی و سازماندهی کارآمد و ریشهای دارد که خوشبختانه بخشی از آن در سامانه آموزشی در حال پیگیری است؛ اگرچه با دستاندازیهایی رو به رو است، اما شاید بیش و پیش از هر کاری آگاه کردن خانوادهها، دانشآموزان و آموزگاران و نشان دادن چهره زیبا و پرکشش آموزش واقعی به آنها باشد. تا هنگامی که ریشه فرهنگی کنکور را نخشکانیم و جامعه را از آسیبهای آن آگاه نسازیم در روی پاشنه پیشین میچرخد و هر کنشی آب در هاون کوفتن است. در اینجا یادآوری آزاردهندهای ضروری به نظر میرسد و آن این است که در جایی که بسیاری از دست اندرکاران آموزشی که خود باید در پی از میان برداشتن پدیده ویرانکنندهای به نام کنکور باشند در گفتار و کردار با آن همراهی میکنند؛ آن هم به این دلیل که از میان برداشتن آن کار آسانی نخواهد بود. اما دشواری دوم آن است که همچنان که اشاره شد در بیش از
نیم قرن برگزاری کنکور، بنگاههای اقتصادی توانمندی در حاشیه آن شکل گرفتهاند. بیگمان بنگاههای اقتصادی آموزشی که از فروش کتابهای کنکور و برگزاری آزمونهای تستی دورهای و کلاسهای آمادگی کنکور حتی در دورترین مناطق کشور درآمدهای هنگفت و میلیاردی به جیب میزنند به آسانی تن به تعطیلی کنکور نمیدهند. این بنگاههای توانمند اقتصادی تلاش میکنند به هر روشی جلوی حذف کنکور از ساختار آموزشی را بگیرند که شوربختانه تاکنون نیز در این راه کامیاب بودهاند. به هر حال اگر در پی داشتن آموزش و پرورشی کارآمد، بهینه و به روز هستیم چارهای جز حذف کنکور به عنوان گردن کلفتترین آزمون کشور نداریم. گمانی نیست که سامانه آموزشی با به کارگیری پژوهش و پشتیبانی فرهنگ آموزشی چند هزار ساله و همراهی مردمی توانا، توان و زمینه نو و به روز کردن ساختار آموزشی را دارد. اما بیگمان کار آسان نخواهد بود.
http://www.armandaily.ir/fa/Main/Detail/148188/بیماری-کنکور-و--پیامدهای-ناخوشایند-آن