رسانه ها، خشونت در مدرسه و انواع آن!

                    

                       محمدرضا نیک نژاد، روزنامه جهان صنعت، 19 دی ماه 94

                     ( این یاداشت با عنوان" خشونت در مدرسه و موج های کوتاه رسانه ای" به چاپ رسید)

 گاه گاهی خبرهایی از خشونت در مدرسه مدتی بخشی از فضای رسانه ای کشور را در بر می گیرد و پس از مدتی کوتاه به سردی می گراید و تا انتشار خبری دیگر- و البته بی نتیجه - فراموش می شود. واپسین نمونه آن رفتار خشونت آمیز معاون دبستانی در دماوند در مورد پنج دانش آموزان افغان و تهدیدها و فشارهای پس از آن، بر آنها و خانواده هایشان بود.(رسانه ها)

خشونت در مدرسه ها- به عنوان خانه دوم بچه ها- دارای زیر ساخت های سنتی است و ریشه هایی بیش از دو هزار ساله دارد. شوربختانه ریشه های تنومند خشونت آموزشی و بکار گیری آن - چه از سوی ساختار آموزشی و چه از سوی خانواده ها- چندان نیز نکوهیده و شرم آور نیست. اما با پیشرفت های شکلی آموزش و به ویژه نوین شدن روش های آن، کمیت خشونت کاهش یافته و کیفیت اش ملایم تر شده است. نمی توان فلک کردن دانش آموزان و زندانی کردن آنها در مطبخ و آب انبارِ مکتب خانه ها و آزارهای جسمی و روانی دوران گذشته را با خشونت های امروزین در مدرسه ها سنجید. گرچه باید تلاش کرد تا هر نوعِ آن از میان برداشته شود. البته در این زمینه همه باید تلاش کنیم تا روزی شاهد چنین خشونت هایی نباشیم. به هر روی انتشار گاه و بیگاه خبرهای وابسته به خشونت در مدرسه ها زشت و شرم آور و البته هشدار دهنده و ضروری است.

 نباید فراموش نمود که خشونت در مدرسه، سه گونه است. دانش آموز به دانش آموز، دانش آموز به آموزگار و آموزگار به دانش آموز. خبرهای دو گونه ی نخست به هر دلیلی بازتاب کمتری در رسانه ها دارد و حتی بی انگیزگی رسانه های تصویری، نوشتاری و مجازی در این دو مورد بسیار پرسش برانگیز و نگران کننده است! تا جایی که وقتی دبیر فیزیک بروجردی در کلاس با تیغ خشم دانش آموزش کشته می شود، برخی از دوستان خبرنگار بی آن که از ماجرا خبر داشته باشند به دنبال یافتن سر نخی برای محکوم نمودن دبیر کشته شده اند! یا زمانی که دانش آموزِ نگارنده در یک درگیری- که آغازش از مدرسه بود- به دست هم شاگردی اش کشته می شود، تنها بازتاب رسانه ایش چند خط گزارش در صفحه حوادث روزنامه هاست و ... شوربختانه فضای رسانه ای به دو شکل دیگر خشونت و ریشه های آن، چندان توجهی نشان نمی دهد. گمانی نیست که باید به هر شکلِ خشونت در مدرسه حساس و پیگیرِ قطع ریشه ها و از میان برداشتن زمینه های آن بود. زمینه هایی مانند پرشماری دانش آموزان در کلاس، درونمایه های درسی خسته کننده و بی پیوند با زندگی روزمره دانش آموزان، ناشاد بودن فضای مدرسه و کمبود باور نکردنی امکانات آموزشی، آزمایشگاهی، کارگاهی و به ویژه ورزشی و تفریحی در ساختار آموزشی، مدت زیاد حضور در کلاس درس و بی تابی دانش آموزانِ امروزی در چهار دیواری بسته کلاس، ساختار ارزشیابی معدل مدار و کنکوری و نتیجه گرا، بی انگیزگی و حسِ به چشم نیامدن معلمان و نارضایتی شغلی- حقوقی آنها، آموزش ندیدگی و آماده نبودن آنها برای رویارویی با لحظه های بحرانی در کلاس، نهادینه بودن خشونت در برخی دانش آموزان و آموزگاران که برآمده از محیط های خانوادگی و زندگی شخصی آنهاست و شاید صدها ریشه ی دیگر. بی گمان تلاش برای ریشه کنی خشونت در مدرسه ها با بی توجه به این زمینه ها، کاری بی سرانجام خواهد بود. پرداختن به رفتارِ معلمان در این باره بسیار خوب است اما ارزشمندتر و ماندگارتر از آن از میان برداشتن زمینه های ساختارمند آموزشی به ویژه پرشماری دانش آموزان و توجه به دو نوع دیگر خشونت در مدرسه می باشد. امید که رسانه ها و دست اندکاران افزون بر آن که به خشونت از سوی آموزگاران به دانش آموزان حساسیت نشان می دهند برای پر رنگ نمودن دو گونه دیگر خشونت و همچنین خشکاندن ریشه های آن در مدرسه نیز تلاش نمایند.   

  http://www.jahanesanat.ir/40658-خشونت-در-مدارس-و-موج‌های-کوتاه-رسانه‌ای.html               

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد