کتاب نخوانی و گره کور آن درمدرسه!

محمدرضا نیک نژاد،روزنامه قانون،9 خردادماه 94

در نمایشگاه کتاب با دیدن این همه سینه چاک! نخستین پرسشی که در اندیشه جرقه می زند، این است که اگر این همه کتابخوان داشتیم، دیگر چه غمی بود!؟ این همه آدم به نمایشگاه کتاب به چه کار می آیند و چه می خواهند!؟

 سرانه کتابخوانی کشور از دو دقیقه  تا 120 دقیقه در روز!! ارائه می شود و این در هنگامی است که بیشترین سرانه کتابخوانی برای ژاپنی هاست با 90 دقیقه در روز. سرانه 90 و 120 دقیقه را کاربدستان دولتی ارائه می دهند و دو دقیقه - بدون درس خواندن دانش آموزان و دانشجویان - را نهادهای غیر دولتی و مستقل، اما هر چه هست تجربه های روزمره، نشان دهنده ی بی انگیزگیِ ناامید کننده ی کتابخوانی در کشور است. ریشه گریز از کتاب و کتابخوانی بسیار گسترده است و نیازمند پژوهش های میدانی و نظری، اما این یاداشت می خواهد یکی دو عاملِ شاید مهم را وارسی نماید.

بر کسی پوشیده نیست که خانواده نخستین و شاید مهمترین نهاد اجتماعی است که بر رفتار و اندیشه انسان اثر می گذارد و بسیاری از کنش های فرد و اجتماعی شهروندان، ریشه در خانه دارد و پس از آن نیز مدرسه. بنابراین گمانی نیست که برای نهادینه کردن رفتارهای پسندیده در شهروندان آینده باید تلاش ها را از خانه آغاز نمود و در مدرسه پی گرفت. فرهنگ کتابخوانی نیز می تواند از خانه و مدرسه آغاز و تا پایان عمر ادامه یابد. گرچه در دهه های گذشته و در خانواده های متوسط شهری خرید و خواندن کتاب مد شده است و کودکان در سال های نخستین زندگی با کتاب آشنا و با داستان های نوشتاری همدلی می کنند اما به چند دلیل این فرایند ادامه نمی یابد. نخست آن که بیشتر پدر و مادرها خود، دل در گرو کتاب و کتاخوانی ندارند و تنها به خاطر افزایش هوش کودکان است که هزینه های خرید کتاب را بر خود هموار نموده و چندان در اندیشه ی نهادینه کردن کتابخوانی در آنها نیستند. بنابراین نمی توان به کتابخوان شدن کودکان امروز و شهروندان آینده چندان دلخوش نمود. اما آموزش در مدرسه فرایندی استرس زا و خسته کننده است. کتاب های آموزشی چه در شمار فراوان آنها و چه در درونمایه های بی پیوند با زندگی روزمره ی کودکان و نوجوانان، تناسب درستی با آموزش آنها ندارد و ساختار نمره محور و معدل مدار، قوز بالا قوز آموزش کشور شده و بیش از پیش آموزش را در سراشیبی ناکارآمدی قرار داده است. فشار آموزشی برآمده از این ساختار استرس زا و خانواده ها برای بدست آوردن کامیابی های آموزشی که در نمره و معدل خلاصه می شود، زمینه ساز گریز نوآموزان از درس و مشق و کلاس و مدرسه و شوربختانه "کتاب" گردیده است. اما ساختار آموزشی به این هم بسنده نمی کند و در کنار فراوانی بیهودی درس ها و کتاب ها، جزوه های کمک آموزشی و کتاب های کمک درسی را نیز تحمیل کرده و بدبختانه این که، فرادستان آموزشی به جای این که با آمار فزاینده و رو به گسترش این گونه کتاب ها برخورد نمایند، خود بخشی از دشواری گشته و آنها را پیشنهاد می کنند. پرسشی که پیش می آید این است که اگر کتاب های درسی خوبند پس چه نیازی است به کتاب های کمک درسی است!؟ و اگر بد و ناکارآمدند، چرا سال هاست که برای بهینه کردن آنها چاره ای اندیشده نمی شود و هزینه هنگفتی از آموزش و پرورش را به باد می دهند؟  بسیار دیده می شود که ارزشمندترین کتاب های عمومی در شمارگان 500 منتشر می شود و این در حالی است که شمارگان کتاب های کنکور و کمک درسی برخی از موسسه ها، به چاپ 30 و 40 با شمارگان 10000 هم می رسد! این روند که یک بیماری فراگیر است و به باور نگارنده بزرگ ترین آفت آموزشی کشور، زیر چشم کاربدستان آموزشی و کمیسیون آموزش مجلس انجام می گیرد و دریغ از یک اعتراض ساده و پیگیری درست و حسابی!

 اما رییس جمهور روحانی در نخستین سخنرانی خویش در نخستین مهر فرمانفرمایی، پیشنهاد ورود زنگ گفتگو و کتابخوانی را ارائه کرد و فرادستان را به فراهم نمودن زمینه های این کار ارزشمند فراخواند. پرسش این جاست که پس از گذشت دو سال از پیشنهاد ایشان، سرنوشت آن چه شد؟ بی گمان ساختار آموزشی ما نه تنها دانش آموزان را کتابخوان بار نمی آورد بلکه زمینه گریز آنها از درس و کتاب و کتابخوانی را نیز فراهم نموده و آنها را در همه عمر با کتاب و کتابخوانی بیگانه نموده و این دور شرم آور گریز از کتاب و کتابخوانی را تکرار می کند. آیا نمی تواند جایی جلو آن را گرفت؟ آیا گاه آن نرسیده است که رییس جمهور خود پیگیر پیشنهادش شود و شاید نقطه پایانی بر کتاب نخوانی ایرانیان بگذارد!؟ که شاید دست کم یکی از گره های این فرهنگ زشت در کشور گشوده شود!؟            

http://ghanoondaily.ir/News/50718/کتاب-نخوانی-و-گره-کور-آن-درمدرسه!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد