اعتراض فرهنگیان و پیامدهایش

محمدرضا نیک نژاد، روزنامه همدلی، 22 اردیبهشت 94

چند ماهی است که از اعتراض های صنفی فرهنگیان به تبعیض های ناروای چندین دهه ای بر آنها می گذرد. این اعتراض ها که با ارائه لایحه بودجه در ماه های پایانی سال 93 آغاز و تا هفدهم اردیبهشت 94 ادامه یافت، گسترده ترین اعتراض های صنفی فرهنگیان به شمار می آید. گرچه سخن درباره آسیب شناسی این اعتراض ها و همچنین دست آوردهای آن فراوان است، اما یاداشت به برخی اشاره ای کوتاه خواهد داشت.  

  1. نگارنده به عنوان آموزگاری با بیش از بیست سال پیشینه، خوب می داند که چیزی نزدیک به صد درصد فرهنگیان از جایگاه شغلی - آموزشی خویش نالان و برای ادامه آن در شرایط کنونی بی انگیزه اند. این بی انگیزگی از شرایط را می توان در گفتگوهای آنها در دفتر معلمان دید و شنید. اما پرسش این جاست که با این نارضایتی گسترده چرا تنها بخشی از فرهنگیان حضور موثری در اعتراض ها دارند و بخش بزرگی از آنها همچنان خاموش نسبت به شرایط حرفه ای خویش اند؟ جدای از زمینه های تاریخی برای تشکل گریزی و ناهماهنگی و ناسازی با پدیده های اجتماعی، عدم حضور این همکاران بهانه ای بدست کاربدستان می دهد تا گروه اعتراض کننده را تنها بخشی از فرهنگیان بدانند و بی عملی گروه دیگر را ناشی از رضایت از شرایط حرفه ای ارزیابی کنند. بی گمان کاربدستان نباید خاموشی این گروه را نشانه ای از رضایت بدانند بلکه باید این خاموشی را خطری نهفته در رفتارهای حرفه ای و شغلی آنها به شمار آورده که آسیب هایش بسیار بیش از اعتراض های دیگر فرهنگیان خواهد بود.

  2. آشکاری اعتراض های فرهنگیان آن هم به این گستردگی، نشان از درد شدید ناشی از حس تبعیضی است که دهه ها مانند خوره به جان آنها افتاده و کارد آنچنان به استخوان رسیده است که این گروه حقوق بگیر- که طبقه متوسط به شمار می آیند و جزء محافظه کار ترین گروه های اجتماعی به شمار می آید - را به خیابان کشانده و وادار به فریاد سکوت  کرده است. گرچه این درد فروخورده در ماهه های گذشته با گسترش شبکه های اجتماعی و البته همراهی یکی از تشکل های مستقل فرهنگیان شنیده و دیده شده است، اما محدودیت های چندین ساله برای تشکل های مستقل سبب گردیده است که این نهادها چندان گسترش طولی و عرضی نیافته و نفوذ آنها بر فرهنگیان را در بزنگاه های حساس با اما و اگرهایی همراه کند. بنابراین به نظر می رسد دولت باید زمینه ای فراهم کند تا تشکل های مستقل و مورد خواست فرهنگیان گسترش تشکیلاتی یافته و زبان گویایی باشند برای دلنگرانی ها و خواست های گسترده ترین کارمندان کشور.

  3. اما از میان دست آوردهای فراوان اعتراض های چند ماهه فرهنگیان را می توان جاری شدن این خواسته ها بر زبان بالاترین فرادستان کشور دانست. رهبری،رییس جمهور روحانی،معاونان ایشان و وزیر و معاونان او و ... همگی بر حقانیت خواسته ها تاکید کرده و کاربدستان را به حل دشواری های اقتصادی و حرفه ای آنها فراخواندند. سال ها بسیاری از فرادستان خواسته های فرهنگیان را نادیده گرفته و آنها را زیاده خواهی می دانستند! اما اکنون چنین نیست. و این دست آورد کمی به شمار نمی آید.

  4. اعتراض های گذشته شرایطی فراهم کرد تا بیش از 50 درصد فرهنگیان که همواره بخش خاموش به شمار می آمدند به صحنه بیایند و بی گمان جنبش حق طلبانه فرهنگیان را یک گام به جلو برند. حضور بانوان که گاهی بیش از مردان نیز بودند، اعتراض ها را از شکل مردانه به در آورده و به باور نگارنده به مدنی و آرام برگزار شدن این گردهمایی ها یاری رساند. شمار بانوان در اعتراض ها دست کم در 10 – 15 سال گذشته بی سابقه بوده و حضور کمرنگ آنها در سال های گذشته بهانه ای بود برای توجیه زیاده خواهی معترضان. اما این بار زنان با حضور پر رنگ خویش نشان دادند که آنها نیز به عنوان کارمندان دولت خواسته هایی یکسان با مردان دارند و خواستار زندگی ای درخور برای خود و خانواده هایشان هستند. خواندن قطعنامه پایانی گردهمایی تهران در جلو مجلس به وسیله یک بانوی کنشگر صنفی خود نشانه ای از حضور ارزشمند و موثر آنها در حرکت صنفی فرهنگیان است.     

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد