"در حاشیه" زشتی به توان چند!

محمدرضا نیک نژاد، بخش طرح نو روزنامه شهروند،20 اردیبهشت 94

  ناگهان دل درد شدیدی به سراغ مدیر مدرسه می آید و شبانه او را راهی بیمارستان می کند. پس از سردرگمی و بی سامانی در بیمارستان های دولتی، فرزندانش از سر بی تابی و به پیشنهاد یک پرستار، او را به یکی از نام آورترین بیمارستان های خصوصی می برند. به سرعت پرستاران دور و بر مدیر را می گیرند و دکتر کیشیک با تشخیص انسداد روده، دکتر متخصص را فرا می خواند. پزشک متخصص تشخیص را تایید و اتاق عمل برای یک جراحی سنگین آماده می شود. همه چیز فراهم می شود و بیمار با دردی کشنده در آستانه ورود به اتاق عمل قرار می گیرد. دکتر فرزند ارشدش را فرا می خواند و پس از گوشزد خطرهای عمل، درخواست 3 میلیون تومان!!! دستمزد می کند. فرزند سر در گم و هیجان زده، بر تخفیف پای می فشارد و دکتر نمی پذیرد و در آخر هم با واژه "خود می دانید!" به اصرارهای پسر هراسان پایان می دهد. پسر پیشنهادِ پزشک را با خانواده در میان می گذارد و در پایان از سر ناچاری و هراسِ از دست دادن پدر، پیشنهاد را می پذیرند. خانواده در گیر و دار فشارهای عصبی عمل، درگیر چگونگی تهیه دستمزد پزشک هستند و ناچار ...

مدیر عمل می شود و رو به بهبود نسبی، اما پس از چند هفته دوباره دل درد و بیمارستان و تشخیص و اتاق عمل و رضایتنامه و .... پیشنهاد پزشک متخصص دوم. اما این بار 19 میلیون تومان!!! پسر می گوید دکتر پدر من یک معلم است که حقوقش در یک سال نوزده میلیون تومان نمی شود. دکتر می گوید عمل پیشین درست انجام نگرفته و سبب عفونت شدید گردیده است و حتما باید عمل شود، مدیر در آستانه خطر است. پسر می اندیشد اتومبیل و خانه و ... بدون پدر ارزشی ندارد و با همه گرفتاری های مالی می پذیرد و پدر وارد اتاق عمل می شود. هزینه های بیمارستان و دارو با بیمه ی نه چندان تکمیلی آموزش و پرورش تحمل کردنی است! اما هیچ بیمه ای زیر بار دستمزد غیر قانونی اما جا افتاده! دکترها نمی رود و مدیر در آستانه بهبود به این می اندیشد که چرا باید در چند هفته، دست رنج یک عمر تلاش از کف رود و در آستانه بازنشستگی به خانه نخست زندگی بازگردد!؟

بی گمان در جامعه پولی شده ما بسیاری از ارزش ها از پنجره سود نگریسته می شوند. اخلاق خود را با سود هم راستا می کند و خواسته یا ناخواسته بسیاری کسان در هر کنشی نخست به ارزیابی میزان پولی که به دست می آورند و یا پولی که از دست می دهند، رابطه خویش را با دیگران پی می ریزند و سامان می دهند. شاید تا اینجا هیچ مشکلی نباشد. اما پولی شدن برخی افراد یا حرفه ها، اخلاق را به گونه ای سهمگین به چالش می کشند و بر باد می دهند. بی گمان پزشک و پزشکی از آن افراد  و از آن حرفه هاست. جان انسان ارزشمندترین گوهر زندگانی اوست و از دست دادنش بزرگ ترین زیان. گاهی خانواده ها با این که می دانند عزیزشان حتی با پرداخت هزینه از دست می رود، همه کاری می کنند و تنها به زندگی او می اندیشند. حال در این موقعیت حساس، کسی از جایگاه یا شغل اش بهره های غیر اخلاقی ببرد، واقعا نوبر است. بی گمان در هر حرفه ای، خوب بسیار و بد هم قابل شمارش. اما یک بد هم برای حرفه پزشکی بسیار زیاد است. برای از میان برداشتن بد اخلاقی، یکی از راه هایش فاش گویی و بیان درد است. گرچه بسیاری از بخش های "در حاشیه" را ندیدم اما بی گمان مهران مدیری با توجه به داشته و نداشته های جامعه و فرهنگ ما، بخشی از واقعیتِ زشتِ فرهنگ پول محور را به رخ تک تکمان کشید. او درد را عریان تر از آن چه بود به ما چشاند، آیا هنر به نمایشِ زیبایی ها و زشتی ها به توان چند نیست!؟

http://shahrvand-newspaper.ir/?News_Id=31031

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد