جلال آل احمد وپرسشی که هنوز باقی است

عزت اله مهدوی،طرح نو روزنامه شهروند،17 آذر 93

جلال آل احمد از معدود نویسندگانی است که هم در زمان حیات خود و هم بعداز مرگ زودرسش ،تأثیرقابل ملاحظه ای بر اندیشه وکار جریان روشنفکری معاصر گذاشت.ساده دلانه خواهد بود اگر با طرح گفتمان عبور، بخواهیم به رویکرد هایی پَرِش کنیم که سعی دارند با بی ارزش خواندن یا با مطرح کردن تاریخ مصرف برای اندیشه ها ،ارتباط مخاطبان را بگسلند.البته هیچ عاقلِ سلیم النفسی، زندانی شدن در حصار عقاید این بزرگان را نشانه خردمندی نمی داند.آل احمد به این نکته حیاتی و مسلّم، واقف بود، سال سی ونه که در اوج بود نوشت:"هرنسلی جوابگوی مسائلی است مختص به خود" و در ادامه گفت:"باید آنچه را که می خواهی بسازی".بنابراین توصیه به محصورماندن در فضای فکری او نه توصیه ای منطقی است ونه شدنی.اما تاریخ اندیشه معاصر، حاوی عبرت های فراوانی است.بخشی ازآن ،در متن وحاشیۀ نظرات آل احمد بوجود آمده است .گفتمانی که او در کتاب غرب زدگی خود مطرح کرد چنین بود.

آل احمد در کتاب "غرب زدگی"به نقد مدرنیسمی پرداخت که به صورت ناقص و تصنعی در قالب تقلید از مظاهر تمدن غربی طی سالها در ایران شکل گرفته بود.او از آن به بیماری یاد می کرد که حرکت متوازن جامعه را در شئون مختلف مختل نموده،البته او از "ماشین و هجوم جبریش"سخن گفت اما نه به آن صورتی که داریوش آشوری در نقد فصل هایی ازغرب زدگی ،آن رابه "اتومبیل" فرو می کاهد! (آل احمد از زیّ خادم ماشین بودن،یعنی از سیطره فرهنگ و ایدئولوژی غربی سخن می راند). ودرست است که سالها قبل تر ،سنت فلسفی متأثر از "هایدگر"به نقد "تعبیر تکنیکی"و فنی اندیشه ،به آن سان که با جدا شدن از عنصر حقیقی اش به انحطاط می افتد،به نقد اومانیسم و حتی لیبرالیسم در صورت رایجش در نهادهای مسلط مغرب زمین ،پرداخته بود،اما آن قدر ها هم که "فردید" و شاگردانش وانمود می کردند جلال آل احمد از ویژگی های پروژه ای که مطرح شده بود بی اطلاع نبود.وی در پی بررسی وضعیتی بود که در آن سیطره تمام عیار تفکر تکنیکی به بروز نیهیلیسم ویرانگر می انجامید. در همان مقالات کتاب غرب زدگی همواره اذعان می کرد که باید ماهیت و اساس وفلسفه تمدن غرب را شناخت.به همین دلیل در سرتاسر کتاب، نوعی عنصر تعلیق ظاهر است. قطعاً نباید پروژه آل احمد از غرب زدگی را نیز به همان تعبیری  در نظر بیاوریم که قبل از او فخرالدین شادمان مطرح کرده بود.مقالات آل احمد در غرب زدگی بیانگر جرأت یک نویسنده روشنفکر است که با استفاده ازبضاعت مباحث تاریخی و اجتماعی و مبادلات اقتصادی آن روزگار، به اساس سیاست های کلان حاکم بر فعالیت های دولتی توجه نموده و به نقد وضعیت موجود می پردازد.هرچند انتظار تحقیق آکادمیک وبدور از هیجان از این قبیل نویسندگان که دائماً در سایۀ زاویه پیدا کردن با حکومت هستند و با درک شرایط پر از استرس ونگرانی که داشته اند،انتظاری رویایی و دست نیافتنی است.کتاب غربزدگی در پی فراهم آوردن پرسشی بنیادی است:در شرایط بغرنج عقب ماندگی های اقتصادی و به تَبَع آن فلج بودن نهادهای اجتماعی یک جامعه سنتی ،چه می توان کرد؟و چگونه می توان در مواجهه با موج مطالبات معطوف به تجدد خواهی ،بین مدرنیزاسیون و سنت حاکم بر جامعه ایرانی  مناسباتی درست برقرار نمود؟پاسخی که آل احمد به پرسش خود می دهد یعنی در اختیار در آوردن ماشین و ساختن آن بر اساس نیاز معقول و در عین حال حفظ ارزش های سنتی جامعه،با تعارضات پیچیده ای مواجه است ،حداقل اینکه اساسآ تکنولوژی پدیدآورنده فرهنگ و هنجارهای خاص خودش است واز خود بیگانگی منبعث از آن، مسئله ای قابل تأمل خواهد بود.علی رغم گرد وخاکی که برخاسته است ،ما هنوز درگیر طرح این پرسش و تفهیم وتفاهم پیرامون آن هستیم ،گویی هنوز از کتاب غربزدگی، صرف نظر از بعضی از مضامین سپری شده آن ،عبور نکرده ایم.نسبت جامعه ما و تاریخ دویست ساله ما هنوز با این مضمون ،نسبت پرسش ومسئله است.

             http://shahrvand-newspaper.ir/?News_Id=15745

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد