آیا خشونت در مدارس متوقف می شود؟

چکیده ی گفتگوی من با تارنمای جماران

 

 در دولت کنونی فضا برای گفتمان مطالبه محور میان تشکل ها و دولت مردان فراهم است. اگر تشکلی دغدغه صنفی – آموزشی داشته باشد می تواند در گفتگو با کاربه دستان آموزشی به دنبال طرح مشکلات آموزشی و برطرف کردن آنها باشد. تشکل ها می توانند با طرح این گرفتاری ها و البته با اعمال فشار بر مسئولان و با همکاری غیر مستقیم با آنها در پی چاره جویی و رفع اشکالات برآیند. البته در جمع تشکل های حاضر بیش از یکی – دوتا چنین دغدغه ای ندارند. در میان آنها تشکل های باسابقه ای وجود دارند که هرگاه فضا فراهم باشد حضور پیدا کرده و از فرصت برای ورود به قدرت استفاده کرده و هرگاه نیز چنین فرصتی نباشد خود را در حاشیه امن قرار داده و سکوت اختیار می کنند. این تشکل ها چندان علاقه ای برای پیگیری مطالبات معلمان و دانش آموزان ندارند و مشروعیت خویش را از قدرت می گیرند. و معلمان نیز اقبالی به آنها نشان نمی دهند. گروهی نیز با انتخابات و پیروزی گروه همفکر می آیند و با رفتن آنها از بین می روند. این تشکل ها عموما به به دنبال کسب قدرت و مسئولیت هستند. گروهایی هم بنگاه عضو گیری بوده و با وعده دادن مسئولیت و وارد کردن عضو های تازه به مراکز قدرت آنها را جذب می کنند. اینها عموما دغدغه هایی به عنوان حمایت از معلم و دانش آموز و آموزش و صنف ندارند و به تبع نمی توانند در کاهش آسیب های آموزشی – پرورشی کاری انجام دهند. یکی – دو تشکل باقی می ماند که چنین دغدغه هایی دارند و به تازگی گفتمان های آموزشی را نیز پذیرفته اند. گرچه اختلافات درون گروهی و دیدگاهی در بسیاری از موارد آنها را از پیگیری چنین دغدغه هایی باز می دارد. اما بی گمان هر تشکل مستقلی گفتمان آموزشی را برگزیند هم در راستای حقوق صنفی حرکت کرده است و هم می تواند به رویکردهای تازه و جهانی کنش های صنفی – اموزشی نزدیک شود. بنابراین می تواند در کاهش آسیب های اجتماعی از جمله خشونت آموزش و پرورش را کمک کند. 

پیامد سرکوب انرژی جوانی در مدرسه، گاهی با خشونت خیلی شدید خود را نشان می دهد و بیشتر مواقع هم تدریجی و آرام و پنهان بروز می کند و فرسایشی روح و روان دانش آموز و معلم را می آزارد. قطعا ساختار آموزشی کشور در این زمینه ها پر اشکال است.

وزیر آموزش و پرورش به دنبال تعدیل نیرو است و مدام می گوید که در آموزش و پرورش نیرو زیاد داریم! من با حدود 23 سال سابقه از مناطق محروم  گرفته تا تهران و مناطق مختلف آن در مقطع دبیرستان، هیچگاه کلاس زیر 30 نفره نداشته ام و نمی دانم با چه استدلالی می گویند نسبت معلم به دانش آموز یک به یازده است!؟

اما از نظر نرم افزاری هم مشکلات فراوان است. برای نمونه محتوای درسی هیچ سنخیتی با زندگی روزمره دانش آموزان ندارد. تعداد عنوان های درسی و ساعت های آموزشی زیاد است و دانش آموزان با توجه به سن و سالشان ،بیش از اندازه وقتشان را در چهار دیواری کلاس می گذرانند. این شرایط نیز موجب بی انگیزگی، بی حوصلگی و نا آرامی می شود. البته از عوامل بی انگیزگی دانش آموزان به ویژه در دبیرستان می توان به افزایش و تعدد دانشگاهها از یک طرف و از طرف دیگر بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاه ها اشاره کرد.

دانش آموز حق دارد و ذاتا می خواهد شیطنت کند و شاد باشد و انرژی اش را مصرف کند و از لحظه لحظه جوانی اش بهره ببرد و خوش باشد. اما متاسفانه در ساختار آموزشی ما این شادی و نشاط به زیان معلم بوده و بیشترین آزار متوجه او می باشد. در این ساختار ناکارآمد هم معلم شکنجه می شود و هم دانش آموز و بی گمان این شرایط ستمی دو سویه است. هر چه دوره ها بالاتر باشد شکنجه ها آسیب زاتر و زیانبار ترند.

اصلا طرف حساب آموزش و آموزگار و دانش آموز دولت نیست! به نظر من نگاه حاکمیتی به آموزش و پرورش باید تغییر کند. با تغییر ده – یازده دولت همچنان گرفتاری های آموزش و پرورش هر روز بدتر از دیروز می شود.

من هفته گذشته در بین معلمهایی بودم که در هنرستان های کار و دانش کار می کردند. از سخنان آنها تنم لرزید. رشته من فیزیک است و در سالهای دوم و سوم و چهارم  بیشترین برخوردم با بچه های تجربی و ریاضی است. آنها می گفتند که دبیرستان بسیار خوب است و شما به بهشت مدارس می روید. ولی ما داریم دانش آموزان غربال شده را آموزش   می دهیم. البته غربال شده ی منفی!

 مشکل ما این است که برای معلم و دانش آموز کسی تصمیم می گیرد که خودش معلم نیست. متأسفانه باید کسی رفتار چنین دانش آموزانی را تجربه کرده باشد تا درد معلم را حس کند. کسی که این حس را ندارد می گوید نباید این دانش آموز را اخراج کرد.

اصل گفتگو را می توانید در این آدرس بخوانید.

http://jamaran.ir/fa/NewsContent-id_66651.aspx

 

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد