آموزش وتربیت دینی و جنبش اخلاقی(بخش پایانی)

                         

                        چشم انداز ایران -  شماره 84 اسفند 92 و فروردین 1393

                                میزگردی با طاهری، ایمان‌زاده، یوسف‌زاده و میثمی

میثمی: نه‌تنها در آموزش و پرورش بلکه در کل نظام و جامعه ما یک تقسیم‌بندی به‌نام اصول دین و فروع دین صورت می‌گیرد. وقتی نماز، روزه، خمس، زکات، حج و جهاد را در فروع دین تعریف کنیم، کمی ارزش آن پایین می‌آید. اصول دین، توحید و نبوت و معاد است درحالی‌که من معتقدم در نماز زمانی که الله‌اکبر می‌گوییم، از این بالاتر در اصول دین نداریم. خدا از هرچه که فکر کنیم، بزرگ‌تر است؛ هر تصوری که داشته باشیم، خدا از آن هم بزرگتر است که این، دینامیزم فکری ما را تا ابد، تضمین می‌کند. یا آیا از ایاک نعبد و ایاک نستعین، چیزی بالاتر هست؟ چرا اینها در فروع جای گرفته‌اند؟

یوسف زاده: در مورد نماز شکسته که صحبت شد، من گمان می‌کنم که شرایط زیستی دوران پیامبر، به این صورت بوده که زمانی که به سفر می‌رفتند، چیزی حدود دو ماه طول می‌کشیده و سفر با شتر و پیاده واقعاً مشقت داشته و نمازخواندن و همه کارها هم با مشقت همراه بوده است. برای اینکه بتوانند سریع‌تر کارهایشان را انجام بدهند، چنین دستوراتی داده شده و الان، علما می‌توانند روی آن استدلال، استنباط و اجتهاد کنند و مسئله را تغییر دهند. در اهل سنت، آن‌طور که من اطلاع دارم، نماز شکسته یا اختیاری است یا اصلاً برداشته شده و احتمالاً اختیاری است که می‌توانند روزه بگیرند یا نگیرند یا نماز را در سفر به صورت تمام بخوانند یا شکسته. اهل سنت معمولاً نماز شکسته نمی‌خوانند. پس به نظر من، فلسفه وضع حکم نماز شکسته آن شرایط بوده به‌علاوه مسئله خوف که شرایط ترسناکی بوده که نمی‌توانستند خیلی نماز را طول بدهند. اما در شرایط کنونی، علما می‌توانند شرایط را تغییر دهند کمااینکه برخی از مجتهدین غیررسمی، این حکم را داده‌اند مانند آیت‌الله صادقی تهرانی که فتواهایی منطبق با شرایط روز، صادر کرده‌اند که می‌تواند جوابگوی بسیاری از مسائل باشد. همه اینها بحث است و اعتقاد نیست.   

ادامه مطلب ...

آموزگار و دانش آموزان،در روز پایانی سال

                       

                        محمد رضا نیک نژاد، روزنامه شهروند،12 خرداد 93

روز پایانی مدرسه است و معاونان و خدمت گزاران مدرسه در حال چیدن میز و نیمکت ها برای برگزاری آزمون های پایانی سال هستند. درس ها به پایان رسیده اند و آزمون های آمادگی برای ورود به روزهای امتحانی را گرفته ام. زنگ نخست با بچه های بازیگوش سال اولی کلاس دارم. به کلاس وارد می شوم و آنها یکی پس از دیگری با ناهماهنگی کامل از جای بر می خیزند و دوباره می نشینند. پس از خواندن نام ها و دریافت پاسخ"حاضر"چند بار پشت سر هم می گویم "کسی اگر در درس اشکال یا ایرادی دارد بپرسد؟ با همهمه ای پاسخ می شنوم" نه آقا، دیگه ولش کن! حال نداریم! بگید درس تموم شده تا بریم خونه! خوابمون میاد آقا، می خوایم بریم درس بخونیم!" چند بار با فریاد می گویم بس کنید،ساکت، بی حرف،دیگه بسه! و ... ناچار نعره ای می کشم و چند بار با دست بر روی میز دم دستم می زنم و همهمه ها پایان می یابد. می گویم بچه ها آروم می تونید با هم حرف بزنید. اما صداتون بلند شه از نمره پایانی تون کم می کنم! چند دقیقه ای آرامش بر کلاس حاکم می شه ولی کم کم باز صدا ها بلند و بلندتر شنیده می شه. می ترسم معاون یا مدیر بیاد دم کلاس و آبروم بره! با خشم از جام بلند شدم و چندتا رو با اقتدار! بیرون کشیدم و جلو کلاس نگه داشتم و الکی دفتر کلاس رو باز کردم چند تا علامت روش زدم تا اونا رو بترسونم. سکوت بر کلاس حکم فرما شد و نفس آسوده ای کشیدم. پس از مدتی به خودم آمدم،چهره ام در هم رفته و اخمو،خودکار قرمز کنار دفتر کلاس و ... با خودم گفتم " این بچه ها که مقصر نیستند. درس های خسته کننده بی پیوند با زندگی روزمره، محیط کسالت آور و دپرس کننده ی مدرسه،گیر دادن های پی در پی معاونان به شلوار جین و پیرهن رنگی و مارک دار و مدل مو و ...، معلمان خسته و بی حوصله و درمانده در خرج و مخارج زندگی،کلاس های رنگ و رو رفته و دبیرستان فرسوده ی سال ها از رده خارج شده،و البته دور هم بودن و شیطنت های نوجوانی و دست انداختن دوست و هم کلاسی و معلم و ده ها دلیل دیگه برای نا آرامی اونا وجود داره. دلم برای خودم و اونها سوخت و رو بهشون گفتم : " بچه های عزیز، من شما را درک می کنم و آنچه که در ذهنم گذشته بود براشون گفتم و بچه هایی که جلو کلاس نگه داشته بودم،فرستادم سر جاشون. گویا حرفام کارگر افتاده بود و از این رو به خود می بالیدم و عذاب وجدانم نیز از میان رفته بود. چند دقیقه نگذشت که به خود آمدم در حالی که اخمام در هم کشیده شده بود و خودکار قرمز در دستم می جنبید و چندتا از بچه ها را جلو کلاس نگه داشته بودم و داد و بیداد می کردم و  بچه های پشت نیمکت ها هم به سختی جلو خنده هاشونو می گرفتند و . . . !

http://shahrvand-newspaper.ir/default/default.aspx

no=296&dn=2&pid=17&rnd=beYsdK&p=&y=93&m=03&d=12

آموزش حقوق شهروندی در مدرسه

                                                

                          مهدی بهلولی،عضو انجمن کارشناسان آموزش و پرورش

                                            روزنامه شهروند،11 خرداد 93

 آنگونه که برخی از کارگزاران آموزش و پرورش اعلام نموده اند گویا قرار است از سال آینده،منشور حقوق شهروندی به عنوان بخشی از درون مایه برخی از کتاب های درسی دانش آموزان،آموزش داده شود : "منشور حقوقی شهروندی دانش‌آموزی با هدف آموزش حقوق شهروندی دانش‌آموزان در قالب بخشی از کتاب مطالعات اجتماعی وارد کتب درسی مدارس می‌شود." (محی‌الدین بهرام محمدیان معاون پژوهشی وزیر آموزش‌وپرورش،روزنامه شهروند،25 اردیبهشت 93) گذشته از کیفیت مطالبی که به نگارش درخواهند آمد- که البته مسآله ی بسیار مهمی است و پس از انتشار کتاب های درسی قابل ارزیابی خواهد بود- می توان گفت که رویکرد حقوق مداری به آموزش و پرورش و آشنا نمودن دانش آموزان به حقوق شهروندی،رویکردی فراخور آموزش و پرورش نوین و زندگی امروزین است و از این رو شایسته ی پشتیبانی و ارج گذاری. در زمانه ی ما،برونداد آموزش و پرورش- آنگونه که برخی از اندیشه وران آموزشی جهانی گفته اند- بایستی شهروندی باشد که با حقوق مدنی خویش و بنیادهای نوین اندیشگی آن،آشنا باشد تا در زندگی آینده ی خود خواستار و پیگیرش گردد و در حق دیگران آن را پاس بدارد. 

ادامه مطلب ...

منشور حقوق دانش آموزی و برخی ناهمسازی ها

                          

                                  مهدی بهلولی،روزنامه آرمان،10 خرداد 93

 علی اصغر فانی،وزیر آموزش و پرورش،در دی ماه سال گذشته درباره ی منشور حقوق دانش آموزی گفت  : " اکنون پیش نویس منشور حقوق دانش آموزی در شورای عالی آموزش و پرورش در دست تدوین است و بنا داریم پیش نویس منشور حقوق معلم را که منبعث از حقوق شهروندی است نیز در آینده نزدیک،تدوین و در مراجع مربوطه به تصویب برسانیم."

در چند ماه گذشته که البته از منشور حقوق معلم خبری نشد،اما درباره منشور حقوق دانش آموزی هم به تازگی سخنانی ناهمساز با این سخنان وزیر منتشر گردید. چند روز پیش مهدی نوید ادهم،دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش گفت : "منشور حقوق دانش آموزی تا کنون به دست من نرسیده است که بتوانم قضاوتی داشته باشم... چندی قبل اعلام شد که یکی از معاونتهای آموزش و پرورش بر روی منشور حقوق دانش آموزی کار می‌کند اما اخیرا اطلاع جدیدی به ما نداده‌اند که بشود بر روی آن قضاوت کرد یا بحثی داشت."  البته نوید ادهم افزون بر این سخنان،درباره یک منشور حقوق دانش آموزیی دیگر هم که در دوران اصلاحات نوشته شد چنین گفت : " قرار بود دوستانی که می‌خواهند این منشور را تدوین کنند، منشور حقوق دانش آموزی در دوره اصلاحات را ببینند و اگر لازم باشد‌‌ همان را مبنا قرار بدهند و متناسب با شرایط زمان از‌ آن استفاده کنند."(خبرگزاری ایلنا)

  روشن است که سخنان دبیر کل شورای عالی آموزش و پرورش درباره ی تهیه منشور حقوق دانش آموزی در یکی از معاونت های آموزش و پرورش با سخنان وزیر درباره ی تهیه این منشور در شورا،ناهمساز است و از آنجایی که بحث منشور حقوق دانش آموزی- همانگونه که نوید ادهم هم گفته- در دوران اصلاحات،پیشینه دارد و در آن زمان هم به سرانجام بایسته نرسید می توان این ناهمسازی را مهم تر از یک ناهماهنگی معمولی و ساده نگریست. بیم آن می رود که منشور حقوق دانش آموزی دولت اعتدال هم به سرنوشت منشور دوران اصلاحات دچار گردد.     ادامه مطلب ...

بعثت،مکتب تعلیم وتربیت دائمی است

                          عزت اله مهدوی،روزنامه اعتماد،8 خرداد 93

بعثت محمد(ص)،آغاز تحولی دوباره در زندگی روزمره آدمیان بود.برانگیخته شدن معلمی که با پیام جاودانۀ "إقرأ" به خودآگاهی رسید و در سایۀ قلم معجزه آسای "وحی"،کتاب آگاهی بخشی را رقم زد که برای عصرها و نسلهای طول تاریخ ،مکتب فرزانگی رابگشاید.گشوده شدن فصل "بعثت"، به صدا در آمدن زنگ آموزشگاهی بود که همگان را فرا می خواند تا  پای درس معلمی بنشینند که به "امین"بودن شُهره بود.نه تنها در حقِّ مردمش ،بلکه برای غریبان و مسافران درمانده که در آیین و اعتقادی دیگر می زیستند ،نمونه ای از مهربانی "مسیح " را تداعی می کرد.

اینک موقع آن بود که گشودگی واقبال به نیکی و احسان ،سر لوحه کار مردمان قرار بگیرد.استعدادهای فرو مرده بشریت در دوره ای جدید از تاریخ به حرکت درآید و جانی دوباره به کالبد افسردۀ انسانها دمیده شود.پیامبر مبعوث شد تا فصلی نو در دفتر تلاش برای آگاهی و تحول بنیادی در رفتار ومناسبات انسانی  و نوع نگرش و عواطف و احساسات ، گشوده شود.  ادامه مطلب ...

آموزش وتربیت دینی و جنبش اخلاقی

 چشم انداز ایران -  شماره 84 اسفند 92 و فروردین 1393

میزگردی با طاهری، ایمان‌زاده، یوسف‌زاده و میثمی(بخش نخست)

 

میثمی: آقای احمدی‌نژاد گفت که کتاب‌های دینی و معارف اسلامی دانشگاه، یک آدم تربیت نکرده؛ شاید  جمله خوبی گفت. می‌خواهیم ببینیم که چرا وضعیت دینی مدارس ما به این صورت درآمده؟ آیا ریشه آن در کتاب‌‌های دینی است یا در مسائل بیرون از آموزش و پرورش؟ اگر مشکل از کتاب‌های دینی است، نقایص آن چیست و ما چگونه می‌توانیم آنها را برطرف کنیم؟

 ایمان‌زاده: در رابطه با اطلاعات، آگاهی و بینش دینی یکی از مسائلی که به نظر من می‌تواند کمک‌کننده باشد، بحث آگاهی و شناخت است. هر موضوعی که آگاهی و شناخت، نسبت به آن درونی شود یعنی تنها در حد ذهن باقی نماند و فرد بتواند با استفاده از استدلال به اعتقادی راسخ دست یابد، عامل مهمی خواهد بود که شخص را وادار به عمل کند. برای نمونه در زمان جنگ، کمتر سخنرانی یا صحبتی مطرح می‌شد؛ زمانی‌که فرد شرایط را می‌دید و در آن فضا قرار می‌گرفت و آن ایثارها و گذشت‌ها را در عمل می‌دید، به‌طور طبیعی از آنجا که انسان به دنبال الگو است و الگوپذیری قوی‌ای دارد و این هم باعث می‌شود در بیشتر مواقع اسطوره بسازد ؛ استعدادهای دینی و فطری او بیدار می شد، آگاهی ایجاد می‌کرد ،پرده‌های غبار کنار می‌رفت و این باعث می‌شد زمانی‌که در آن صحنه قرار می‌گیرد، به دور از شعارزدگی و فضاهای احساسی، ، حاضر بود خود را در صحنه خطر قرار دهد.

 اما این مسئله که اگر صرفاً بحث‌های نظری را مطرح کنیم ،بستر و فضای آن ضعیف‌تر است تا بخواهد به آن نتیجه برسد. از این‌رو اعتقاد من بر این است که بینش و آگاهی و شناخت بیرونی که بعد به صورت درونی و یک اعتقاد دربیاید، بسیار می‌تواند تأثیرگذار باشد چنانچه در نقطه‌ منفی این قصه که مثبت آن جریان جنگ ما بود، حرکت‌های انتحاری توسط مسلمان‌ها از فرقه‌های مختلف را در گوشه و کنار دنیا به‌ویژه در منطقه خاورمیانه می‌بینیم.  

ادامه مطلب ...

بروجرد من، شیراز است

                     

                  غلام رضا شمسی،ص آخر روزنامه ی شرق،7 خرداد 93

                 "این یاداشت با حذف بخش هایی از آن در روزنامه چاپ شد"

 شیراز در غزلیّات حافظ شیرازی مکانِی محدود نیست بلکه آینه تمام نمای ایران است که در گذر روزگار به منازعات کلامی و سیاسی و اجتماعیِ گروه هایی مبتلا بوده است که برای رسیدن به متاعِ قلیل خویش ،جاهلانه در پناهِ اندیشه های مقدس درآمده اند و مصداق سخنِ خواجه ی شیراز شده اند که :                

  حافظا می خور و رندی کن و خوش باش ولی      دام تزویر مکن چون دگران قــــــــرآن را               

     و تخلّص خواجه ی شیراز به«حافظ»سدّی سدید در برابر همین ناپختگانی است که چنان دربند جهــــل گرفتارند که خواجه در برابر آنان به خدا و «شهاب ثاقب» پناه می برد؛تا مگر از گزند آنان درامان بماند:   

   ز رقیب دیو سیرت به خدای خود پناهم      مگر آن شهاب ثاقب مددی کند سُها را                               

  و چندان مست از ظاهربینی و عیب جویی از دیگران هستند که از ریای خود بی خبراند:    ادامه مطلب ...

بزرگترین ترس،ترس از تغییر است!

                                                     محمد روزبهانی

 "اگر تغییر نکنیم،رشد نمی کنیم. اگر رشد نکنیم، در واقع زندگی نمی کنیم. برای رشد لازم است موقتا از امنیت خود صرف نظر کنیم. این کار ممکن است به معنای ترک الگوهای آشنا اما دست و پاگیر باشد که ایمن ولی بی حاصل است و ترک ارزشهایی باشد که دیگر قبولشان نداریم و کنار گذاشتن روابطی که معنای خود را از دست داده اند. به قول داسایوفسکی" مردم از برداشتن گامی جدید یا گفتن کلامی نو بیشتر از هر چیز دیگری می هراسند" در حالی که ترس حقیقی باید از چیزی درست بر عکس این ها باشد( کتاب خودسازی- جان سی. مکسول صفحه12)  ادامه مطلب ...

یک روز مدرسه

                               مهدی بهلولی،روزنامه اعتماد،5 خرداد 93

 چند روز مانده بود به آغاز آزمون های خردادماه. با همکاران در دفتر مدرسه نشسته بودیم  و گفت و گو می کردیم. یکی گفت در فلان دبیرستان دیگر که کار می کنم چند روز پیش مدیرش به آموزگاران گفت که در این چند روز مانده تا آغاز آزمون ها،برای هر کلاس،یکی دو جلسه تقویتی می گذاریم و شما هم در آن جلسه ها،شماری نمونه سوال امتحانی حل کنید و پرسش های آزمون تان را از میان همان ها برگزینید. 

ادامه مطلب ...

حق برخورداری انسان از آموزش و پرورش در برنامه توسعه پس از 2015(بخش چهارم)

          

                 دو ماهنامه ی چشم انداز ایران، شماره ی84،اسفند 92 و فروردین 93

                                                   برگردان: محمدرضا نیک نژاد
توضیح : متن پیش روی شما،بخش چهارم از سفارش نامه ی شانزده نهاد مدنی - آموزشی جهان به سران کشورهای حاضر در مجمع عمومی سازمان ملل در مهر 92 است که در آن،سران کشورها به توجه بیشتر به آموزش و حق برخورداری از آن فراخوانده شده اند. این سفارش نامه ده بند است که بند نخست با دیباچه ای از برگرداننده،دوم و سوم در بخش های پیشین منتشر شد. بخش چهارم - بندهای - ششم و هفتم- آن را با هم می خوانیم.

1-     6- برابری و عدم تبعیض،هسته بنیادین حق برخورداری از آموزش هستند

شرکت همه افراد در آموزش و پرورش کیفی،مهم است. دسترسی فراگیر و بهبود کیفیت،ابعاد کامل کننده برخورداری از آموزش هستند و باید به طور همزمان پیگیری گردند. به این معنا،همه شکل های تبعیض و طرد، در آموزش و از طریق آن باید از میان برداشته شود. ازجمله ی این تبعیض ها،سن،عقیده،طبقه،نژاد،فرهنگ،معلولیت،خاستگاه قومی و اجتماعی،جنسیت،موقعیت های جغرافیایی و زبانی،وضعیت تاهل،بارداری،مذهب،موقیعت اجتماعی یا مالی و ... می باشند،که باید بر طرف شوند. شکل های چندگانه تبعیض درون آموزش و پرورش و از طریق آن باید به طور ویژه شناخته و کنار گذاشته شوند. به ویژه آنهایی که بیشتر دختران و زنان را می آزارد. تفاوت و تنوع،میان- فرهنگ گرایی،گسترش الگوهای برابری طلبانه میان افراد و محیط زیست،باید به طور ویژه به رسمیت شناخته شود. مدارس باید به عنوان مکان هایی برای رویارویی،تمرین دمکراسی و واقیعت بخشی به حقوق بشر در نظر گرفته شوند.

2-     7- معلمان در کانون آموزش و پرورش کیفی اند

 برنامه توسعه جهانی برای آموزش و پرورش باید معلمان را در کانون تلاش ها برای دستیابی به کیفیت آموزشی قرار دهد. این کار،اولویت دادن به تربیت معلم و پرورش حرفه ای آنان در همه ی سطوح آموزش - مانند آموزش و سوادآموزی بزرگسالان،کاهش شمار دانش آموزان کلاس،فراهم نمودن منابع یاددهی- یادگیری،و بهبود دست مزدها و شرایط عمومی کار را شامل می شود. حقوق معلمان هم به عنوان یک اصل و هم به عنوان شرطی برای برآوردن حق برخورداری از آموزش فراگیر انسان باید تحقق یابد. به معلمان باید در همه سطوح آموزش بعنوان حرفه ای های با کیفیت و برخوردار از دانشِ تخصصی و خود- رهبر  نگریسته شود و به ایشان آزادی آکادمیک داده شود. معلمان را باید کنشگرانه با نقشی پیشرو در فرایند معناسازیِ با کیفیت آموزشی،در گیر گفتگو،تصمیم گیری و سیاست گذاری ها نمود. به عنوان آخرین و نه کم ارزش ترین (راهکار)،ارزشیابی معلم باید در فضایی سازنده و یادگیری- محور و  با دخالت موثر آنها،انجام پذیرد. هرگز نباید ارزشیابی معلم با ارزیابی عملکردِ آموزشی دانش آموزنشان،برای تنبیه یا پاداش معلمان و با معیار قرار دادن پول بیشتر یا شکل های دیگر امتیاز،مورد استفاده قرار گیرد. این کار رقابت بازیگران آموزشی- که باید همکار و همیار هم باشند- را تحریک می کند.