نگاهی به آزار جنسی در مدرسه

                   

                               مهدی بهلولی،روزنامه آرمان، 20 خرداد 93

آنگونه که در چند روز گذشته در برخی رسانه های خبری بازتاب یافت معاون یکی از دبستان های غرب تهران،به اتهام آزار جنسی چند تن از دانش آموزان مدرسه،بازداشت گردیده است. روشن است که تا پایان دادگاه و اعلام حکم،نمی توان درباره ی آنچه که رخ داده به طور قطع سخن گفت اما خود انتشار این خبر، می تواند بهانه ای باشد برای پرداختن و اندیشیدن به مسآله آزار جنسی در گستره آموزش و پرورش. چنین می نماید که مسآله آزار جنسی کودکان- گذشته از گونه ای بیماری و نابهنجاری بودن- رفتاری است متآثر از گسترش نگرش ابزاری به انسان. 

  هنگامی که کسی به دیگران،به چشم ابزاری برای سود و لذت جویی خود بنگرد آسان تر می تواند دست به آزار جنسی،و به ویژه آزار جنسی افراد ناتوان و ضعیف،همانند کودکان،بزند. در جامعه ای که گرامی داشت انسان و پاسداشت حقوق او به نزد تک تک افراد،چندان ارزش و اعتباری نداشته باشد، کودکان نیز آسیب بیشتری خواهند دید. گستره آموزش و پرورش هم، چندان چیزی جدا از جامعه نیست. آموزگاری که به دانش آموز خود،به چشم کالا می نگرد و به روش های گوناگون به دنبال کشاندن او به کلاس خصوصی است،به او به چشم ابزار می نگرد. مدیری که در هر کلاس،به شماری از دانش آموزان "مآموریت" می دهد تا هر آنچه که در کلاس درس می گذرد را به آگاهی او برسانند،به انسان و دانش آموز،به چشم ابزار می نگرد. سامانه آموزشی که بیش از پرورش خردمندانه و تربیت شهروند کنشگر و سنجشگر،بر القای اندیشه پا می فشارد به انسان به چشم ابزار می نگرد. معاون مدرسه ای نیز که به دنبال ارضای لذت های شخصی خود است- گرچه زشت و زننده تر- به دانش آموز،به چشم ابزار می نگرد. از این رو، چه بسا راه کلی برخورد با این رویدادهای تلخ را بتوان گسترش نگرش پاسداشت حقوق انسان دانست- که البته خود مدرسه نیز یکی از شایسته ترین مکان های درونی ساختن ارج گذاری به حقوق انسان هاست. 

 چنین می نماید که شوربختانه نگاه و نگرش انسانی و اخلاقی به آموزشگری، دارد روز به روز از گستره ی آموزش بیشتر رخت برمی بندد. آموزگارانی هم که دل نگران از میان رفتن جان و روح پیشه ی خویش هستند هم،گویا،کمتر و کمتر می شوند. چندی پیش یکی از دانش آموزانم می گفت فلان دبیر پس از آزمون به من زنگ زده است که شما نتوانسته اید نمره قبولی بگیرید،صد هزار تومان به این شماره حساب واریز کن تا نیفتی! گفت من هم پول را ریخته ام تا قبول شوم. چون من آن دبیر را می شناختم و کسی است که سخن ثابت اش در شورای دبیران،نصیحت به دیگر همکاران است که با سخن خویش در کلاس درس،موجب تشویش ذهن و گمراهی دانش آموزان نشوند سخت شگفت زده شدم و باورم نشد. اما دانش آموز به دلیل هایی گوناگون- و از آن میان یکی دو پیامک ردو بدل شده-  برای ام ثابت کرد که دروغ نمی گوید. باری، شاید زمان آن فرارسیده باشد که همگی، دلواپس رخت بربستن روح و جان از پیشه ی آموزگاری باشیم و تا دیرتر نشده کاری جدی کنیم.

http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=614&pageno=5

(این یادداشت با اندازه ای تغییر و با عنوان "نگاهی به آزار دانش آموزان در مدرسه" به چاپ رسید.)

   

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد