آموزش وپرورش ایران وچالش حضور روحانیون در مدارس

عزت اله مهدوی،دو ماهنامه ی چشم انداز ایران، شماره ی84،اسفند 92 و فروردین 93

پیشینه تاریخی نظام تعلیم وتربیت در ایران ،بیانگر ارتباط مستمر روحانیون با محیط های آموزشی است.میزان این ارتباطات در دوره های مختلف کم وزیاد شده است.زمانی تمام فعالیت های آموزشی، منحصراً در دست آنان بوده و زمانی هم با رشد نیازهای جدیدوتنوع اندیشه ها وتقاضاها در سطح اجتماع ،این انحصار رو به کاهش گذاشته است. هرچند بخش اعظمی از نهاد روحانیت از تأسیس و گسترش مدارس جدید اظهار خرسندی نمی کرد،اما در میان بنیانگذاران آموزش وپرورش نوین، روحانیون پیشتازی هم به چشم می خورد که نه تنها حامی این مدارس بودند بلکه خود، مؤسس شمرده می شوند . بااستقرار نظام های نیمه عُرفی ومتعاقب آن تحولات سریع جامعۀ ایرانی در جهت مدرن سازی نهاد های جامعه،تأثیر ظرفیت های روحانیون در دستگاه تعلیم وتربیت رسمی کشور رو به کاهش نهاد.البته دولتهای وقت به دلیل گرایش های عامه مردم به مظاهر وشعائر مذهبی ،هیچگاه به طور کامل مانع حضور روحانیون در این دستگاه نمی شدند.  حتی بعد از خرداد چهل ودو نیز این ارتباط قطع نشد.(1) تألیف کتابهای درسی و تدریس در رشته های مرتبط  ، بیانگر گوشه ای ازفعالیت روحانیون  در مقاطع تاریخی مختلف است.بسیاری از آنها که دستی در معلمی ومدرسه داری داشتند به استخدام دولت در آمدند. در دوره ای که رضا شاه پهلوی ،  سیاست "مدرن سازی آمرانه " نهاد های اجتماعی را در پیش گرفت ،سخت گیری وشدت بر این گروه (گروهی از روحانیون که در آموزش وپرورش به سیاست های عرف گرایانۀ دولت وقت تعهدی نشان نمی دادند )افزایش یافت،اما سقوط وی بعد از شهریور بیست ،مجدداً فضا را برای این فعالیت ها مساعد کرد. گذشته از این ،بخشی از روحانیون ناراضی ،در دوره پهلوی دوم به دایر کردن مدارس خاص همت گماشتند کارنامه این افراد نیز از موفقیت خالی نیست . به مرور زمان بر تعداد این مدارس افزوده شد(موسسات ومدارس علوی و رفاه از این دستند ،حتی در مدیریت از افراد روحانی استفاده می کردند).بعد از انقلاب اسلامی نیز از میان پرورش یافتگان این مدارس که ارتباط خود را با روحانیت حفظ کرده بودند کسانی به دایر کردن موسسات ومدارس نوین با رویکرد تربیت دینی پرداختنداین مجموعه ها یا مستقیماً توسط روحانیون اداره می شد ویا تحت نظر آنان فعالیت می کرد.(مدارس تحت تدبیر جامعه تعلیمات اسلامی ،موسسات آموزشی وابسته به مؤتلفه اسلامی،مدارس علوم ومعارف اسلامی وابسته به مدرسه عالی شهید مطهری و جامعة الصادق ،ویا مجموعه هایی که تحت نظر سازمان تبلیغات اسلامی با نام صدرا راه اندازی شده اند.حتی در یک دوره کوتاه مدرسه ای به نام "نور" با کمک وحمایتهای مرحوم آیت الله سید مجتبی تهرانی در رشته ریاضی به فعالیت پرداخت وجزءمدارس موفق منطقه دوازده محسوب می شد). آموزش های اعتقادی در کنار انجام پر رنگ مناسک و شعائر مذهبی وجدیت و دقت در گزینش و انتخاب دانش آموزان ،مربیان و مشاوران پایه های تحصیلی وبهره مندی ازحضور روحانیون در کلاسها ی درس ،مجالس اخلاق واردو ها ،از ویژگی های این مدارس شمرده می شود.

اما دغدغۀ اخلاق و نگرانی ازکم رنگ شدن گرایش های دینی درمیان دانش آموزان مدارس دولتی ،دو عامل عمده ای بودندکه همواره ذهن مسئولین آموزش وپرورش را در دوره های مختلف آزارمی داد.ورویای مدرسه فاضله ای که در جهت اهداف مدارس فوق الذکر گردش نماید در پس وپشت ذهن آنان بود. آنها عمدتاً با الگو برداری از مدارس فوق الذکر ،سعی وافر داشتند ودارند تابرای این نقیصه ها راه حلی بیابند(خوب است بدانیم بخش عمده ای از افراد تآثیر گذار در تصمیمات آموزش وپرورش وحتی سایر ارگان های دولتی، از این موسسات ومدارس خاص بالیده اند ویا کماکان ارتباط خود را با آنهاحفظ کرده اند).در سند تحول بنیادین آموزش وپروش از مشارکت "حوزه های علمیه " سخن به میان آمده (2)،هرچند حتی قبل از رونمایی از این سند ،تلاشهایی برای برقراری ارتباط پایدار ترروحانیون با مدارس صورت پذیرفته ، در وزارت آقایان فرشیدی و علی احمدی این طرح  پیگیری شد و منجر به امضای توافق نامه ای با رئیس حوزه های علمیه قم(حجة الاسلام والمسلمین مقتدایی)گردید وآخرین وزیر آموزش وپرورش دولت دهم مطرح کرد که:"آموزش وپرورش از حضور روحانیون در مدارس استقبال می کند." ونیزبنا به گفته حجةالاسلام ملکی  مشاور وقت وزیر و دبیر همکاریهای حوزه علمیه وآموزش وپرورش ،حوزه ها در فکر"راه اندازی رشته تربیت مُبلّغ برای واحد های دانش آموزی" هستند.

 همکاریها در پنج عرصه شکل می گرفت:اشاعه فرهنگ وپشتیبانی ،تبلیغ وپرورش،آموزش واعزام نیروی انسانی،پژوهش وتولید مواد ورسانه هاومدارس وابسته.

این طرح وقتی منجر به واکنش افراد مختلف در آموزش وپرورش وحوزه های علمیه شد که طبق تفاهم نامه ای بین اداره کل آموزش وپرورش شهر تهران و مدیریت حوزه علمیه برادران استان تهران (این تفاهم نامه توسط میر کل فعلی شهر تهران امضاء شده)، مقرر گردید که در بعضی مدارس که از این به بعد به "مدارس امین"نام برده می شوند.روحانی ثابت مستقر گردد.والبته همزمانی مطرح شدن این مطلب باحضور تعداد زیادی از روحانیون جوان در مدارس شهر تهران بر دامنۀ رسانه ای آن افزود. بعضی از تشکل ها ضمن فراخوان عمومی،خواستار لغو این تفاهم نامه شدند ودر مقابل بعضی از شخصیتهای سیاسی ومذهبی به دفاع از طرح پرداختند.فی المثل ،مدیر حوزه علمیه بوشهر مطرح کرد:"متأسفانه برخی ها در پی این هستند که حضور روحانی در مدارس امین را با مشکلاتی مواجه کنند و حوزه هراسی و روحانی هراسی را در بین نیروهای فرهنگی به وجود آورند و این شائبه را ایجاد کنند که روحانیون با حضور خود قصد دارند مدیریت در مدارس را به دست گیرند." آقای حداد عادل که یک چهره آشنا در آموزش وپرورش ایران است نیز ضمن بیان اینکه:"وجود روحانیون در بخش های مختلف آموزش وپرورش می تواند به کلیت تعلیم وتربیت کمک کند" افزود:" این طرح دارای معایب و محاسنی است که محاسن آن بسیار بیشتر از معایب آن بوده وباید تلاش کرد تا معایب آن نیز بر طرف گردد."

در فضای مجازی ومطبوعاتی نوعی خلط مطلب پیش آمد. حضور روحانیون در مدارس در قالب طرح هایی که به امضای مسئولین می رسد ،چیز تازه ای نیست البته در دوره های دولت نهم ودهم بر حجم وتعداد این طرح ها واختصاص بودجه های ویژه افزوده شد(طرح هایی مرتبط با مهدویت،بصیرت و...).تا بحال نیز حضور روحانیون را  دانش آموزان کنجکاو ،با سردی پاسخ نگفته اند.برگزاری نماز های جماعت وطرح احکام  شرعی مبتلابه ،پاسخ به سؤالات ومسائل اعتقادی وخصوصاً طرح مطالبی که در مناسبت های ملی ومذهبی وسیاسی کشور جریان دارد ،بخشی از فعالیت های روحانیون را شامل شده است.در خبر ها هم داشته ایم که در سال تحصیلی 92-91بیش از بیست ویک هزار روحانی در بیست وشش هزار مدرسه در سراسر کشور برای برپایی نماز جماعت مشارکت نموده اند.تا اینجا با یک فعالیت عمومی مواجه هستیم که البته باید به صورت جدی مورد آسیب شناسی قرار گیرد. اما در کنار این فعالیت ها ،طرحی در شُرف اجراست که تعدادی از مدارس دولتی در قالب "مدارس امین"، نوعی وابستگی به حوزه های علمیه پیدا  کنند.این وابستگی ها در قالب تفاهم نامه هایی صورت می گیرد که مورد توافق مسئولین آموزش وپرورش ومدیریت حوزه های علمیه باشد.این مطلب  در قالب یک طرح می تواند مورد ارزیابی وآسیب شناسی قرار گیرد. اما قبل از آن نگاهی اجمالی به این تفاهم نامه خالی از فایده نخواهد بود.

این تفاهم نامه در پنج ماده و سی وپنج بند تنظیم شده است و از تاریخ امضاء(بیستم آذر 1392)به مدت دوسال اجرا می شودودر صورت توافق طرفین، قابلیت اصلاح وتمدیدمجدد را دارد. در ماده اول این تفاهم نامه از "همکاری واهتمام مشترک به امر راه اندازی وتوسعه مدارس امین وابسته به حوزه علمیه"سخن رانده شده و در بند دیگری از این ماده آمده" براساس این طرح با انتخاب(مدیریت حوزه) وتوافق(اداره کل) مدرسه دولتی به مدرسه وابسته به حوزه علمیه تبدیل می شود و (مدیریت حوزه) با استقرار روحانی ثابت در این مدارس مدیریت تربیتی مدارس را بر عهده خواهد داشت". ونیز پیش بینی شده که "تعداد مدارسی که هر سال به این طرح افزوده می شوند بر اساس ظرفیتهای اعلام شده از سوی(مدیریت حوزه) تعیین می گردد." در ماده 2 (اصول وسیاستهای حاکم بر همکاری ها) "حرکت در چهارچوب احکام دینی و مقررات نظام مقدس جمهوری اسلامی در راستای اجرای سند تحول بنیادین آموزش وپرورش با محوریت ونشر اندیشه تبعیت از ولایت مطلقه فقیه"، مطرح گردیده است. در ماده 3 به تعهدات اداره کل پرداخته شده ودر بندهایی، این تعهدات شامل: تشکیل جلسات ، توجیه طرح ،تلاش برای انتخاب مدیر وکادر هماهنگ با طرح با عنایت به ظرفیتهای موجود، تعیین مکان مشخص برای روحانی بعنوان دفتر کار برای ارائه مشاوره ،پاسخگویی به سؤالات وارتباط با خانواده ها،حمایت وتأمین مالی وامکانات لازم به صورت ویژه،هماهنگی با مدیریت مدرسه برای حضور روحانی در بخشی از کلاسهای پرورشی به صورت منظم یا پنجره باز در هر پایه تحصیلی،هماهنگی لازم جهت بهره مندی معلمان از دوره های آموزشی تخصصی مدیریت حوزه،می شود. ودر ماده 5 تعهدات مدیریت حوزه علمیه شمرده شده: نظارت بر محتوای برنامه ها و فضاهای تربیتی و فرهنگی از جمله کتابخانه ها،سایت و...(نقطه چین عیناً در متن تفاهم نامه آمده است)،برگزاری دوره های آموزشی مهارتی جهت ارتقاء ورشد فکری و افزایش توانمندی معلمان،دانش آموزان واولیاء، با هماهنگی کار گروه مشترک، شرکت موثر مبلغان در اردوها وگردش های علمی مدرسه ،ارتباط مبلغان با دانش آموزان در خارج از کلاس مانند زنگ تفریح ،صبحگاه و بهره مندی از تمام ظرفیتهای موجود برای اجرای طرح تربیتی، شرکت فعال و موثر مبلغان در جلسات شورای معلمان، انجمن اولیاء ومربیان،جلسات هیئت اُمنا و جلسات تصمیم گیری در خصوص برنامه های فرهنگی وتربیتی مدرسه،البته در بندی نیز آمده که مدیریت حوزه متعهد "پرداخت حق التبلیغ مبلغان مدارس امین " است.(پایان مفاد تفاهم نامه)

 آموزش وپرورش می تواند با هر موسسه ای که در پیشبرد اهداف آموزشی وپرورشی دانش آموزان فعالیت می کند تفاهم نامه امضاء کند.اما همواره باید یک نکته اساسی را سر لوحه کارخود قرار بدهد وآن این است که به کلیت نظام تعلیم وتربیت ذی نفعانش آسیب نرسد. به عبارت دیگر علاوه بر توجه به "نتایج"، به "پیامدها "نیز دقت نماید.ساختارآموزش وپرورش ایران در حال حاضر دچار نوعی از هم گسیختگی ناشی از تحولات پی درپی وتصمیم گیریهای خلق الساعة است.تنوع مدارس از غیر دولتی بگیر تا مدارس خاص(وابسته به نهادها وموسسات،دانشگاههاو...)،که عمدتاً نظارت مسئولین بر آنها صرفاًدر مرحله تقنینی وگاهی هم حضور برای پیگیری روندهای اجرایی بعضی از دستورالعمل هاوبخشنامه های اداری در این مدارس است.بی شک فرایند فرسودۀ بخشهای اداری مناطق آموزش وپرورش توان خط دهی ونظارت قاطع بر فعالیت های آموزشی در این موسسات را ندارند.لذا در موارد زیادی فعالیت این دست از مدارس در غیبت مجریان دولتی جریان دارد، مثلا: اگر چه تابلویی در دفتر ثبت نام مدرسه نصب می شود که درجۀ  مدرسه از حیث ارائه خدمات آموزشی ومقدار شهریۀ مصوب ومبلغ کلاسهای فوق برنامه ،تقویتی...در آن به چشم می خورد،اما همه می دانیم که دریافتها عمدتاًطبق قراداد های نانوشته صورت می گیرد وگاهی هیچ تناسبی با مبلغ مصوب ندارد.این یکی از پیامدها شمرده می شود که متقاضیان را می آزارد و کنترل آن از دست مجریان دولتی خارج شده است.ونیز تا زمانی که تیغ تیز کنکور زیر گلوی فرزندان وخانواده هاست و تا وقتی که رقابت برای پُر کردن بهترین صندلی ها در بهترین دانشگاهها جریان دارد،حضور موسسات مرتبط با کنکور و فعالیت آماده سازی برای این رقابت سنگین ،مدارس را تحت الشعاع خود قرار می دهد. ما ناظر حضور  مردان وپسران جوان وابسته به موسساتی مانند قلم چی و... هستیم که بسیار پر تعداد در دبیرستانهای دخترانه سطح شهر رؤیت می شوند.همه چیز وابسته شده به توان وکنترل ودقت مدیران مدارس ... این توافقات وتفاهمات بین آموزش وپرورش وسایر موسسات و مراکز آموزشی نه تنها نیازمند تأمُل جدی در نتایج است بلکه باید به  پیامدی آنها نیز توجه داشت.

اما دخالت وحضور روحانیون در مدارس از مقوله دیگری است .در" سند تحول"آموزش وپرورش به تعامل با مراکز مذهبی ومساجداذعان دارد.اینکه پای محصلان به مساجد باز شود،اینکه ائمه جماعات مساجد در جهت تقویت بنیۀ تربیت دینی فرزندان این آب وخاک مسئولیت دارند،جای هیچ شک وشبهه ای نیست.در یک جامعه اسلامی ،خانواده ها حق دارند از امکانات مساجد در جهت تقویت اعتقادی فرزندانشان استفاده کنند ومساجد نیز باید در این زمینه اولویت ها را در نظر گیرند.اگر مدیریت مدرسه ومربیان پرورشی ومعلمان،در یک چهارچوب منسجم تربیتی برنامه ریزی نکنندو پازل بزرگ فعالیت های تربیتی را در جای مخصوص خود نچینند وهر قدمی که بر داشته می شود در توجیه وادامه برنامه های قبل وبعد نباشد،چه اتفاقی می افتد؟اینجاست که بی توجهی به پیامدها ،آسیب رسان می شود.برای مثال تعدادی روحانی با انگیزۀ خدمت به بچه ها به مدارس وارد می شوند.تا زمانی که مسئله اقامه نماز جماعت است ،مشکلی نیست ،اما وقتی مدیران به دنبال پیدا کردن پنجره خالی که البته از اول سال وموقع نوشتن برنامه درسی پیش بینی نشده به تکاپو می افتند،(البته امکان چنین پیش بینی هم کمتر وجود دارد زیرا بسیاری از این طرح ها متکی بر بودجه هایی هستند که نه در برنامه سالانه آموزش وپرورش بلکه به دنبال رایزنی های بعد از تصویب بودجه زنده می شوند)، در این حالت ،وضعیت دیدنی است،از معلمان دروس عمومی ،خواهش می کنند که این زنگ وکلاس را در اختیار روحانی مدعوّ بگذارد.بچه ها منتظر ورود معلم ...خدا خواسته یک روحانی وارد کلاس می شود .نوع چیدمان کلاس اساساً برای این فعالیت مناسب نیست، خصوصاً وقتی که روحانی فوق الذکرمی خواهد مبحثی اخلاقی یا عبادی ویا حتی اعتقادی را مطرح کند.در مدارس دولتی به علت تنوع رفتاری واخلاقی وحتی نگرشی ونبود نیروی انسانی کافی ،عمدتاً موفقیت نظام مندی بر چنین فعالیتی مترتب نیست (در نوبتهای بعدی هم فرصت ورود به آن کلاس فراهم نبوده و معمولاً سهم هر کلاس یک مرتبه در سال بیشتر نیست)این حضور اتفاقی ،کدام پازل تربیتی را تکمیل می کند ؟ اگر مسئولین بگویند در این فرصت به شبهات بچه ها پاسخ داده می شود ویا مطالبی مطرح می گردد که در ایجاد تحول در محصلان موثر بوده، کافی است سری به مدارس بزنند و با یک بررسی اجمالی ببینند که چگونه بعضی از این برنامه ها، مدرسه را از روال طبیعی وروز مره خود خارج می کند که پیامد هایش به نتایج ضعیفش نمی ارزد.مگر آنکه از تابستان، چنین کلاسهایی پیش بینی شده ودر جدول برنامه های درسی گنجانیده شوند. البته ورود روحانیون به اتاق های هوشمند مدارس(اتاق هایی که به یک دستگاه رایانه و ویدئو پرژکتور مجهزند) نیز خود یک ابتکار دیگری است. دانش آموزان از دیدن این برنامه ها وشنیدن توضیحات روحانی مجری طرح یقیناً بهره مند می شوند،مسئولین آموزش وپرورش و حتی مدیران مدارس محلی چقدر در تولید این محتواها دخالت دارند؟ این تولیدات پاسخگوی کدام بخش از معضلات تربیتی است؟چون نقشه کاملی در دست مجریان تربیتی مدارس نیست (این در حالی است که کتابخانه های مدارس ،آزمایشگاهها و...فاقد یک فعالیت هدفمند ومنسجم هستند).حتی گاهی بخش زیادی از معلمان وحتی کادر مدرسه خبری از پشت در بسته این کلاسها ندارند ونمی توانند در باره این طرح هااظهار نظر کنند.از دید مدیران مدارس این برنامه ها فرصتی برای پر کردن وقتهای خالی محصلان شمرده می شود(حتی مدیری به روحانی مدعو گفته بود اگر روزی معلمی نیامد ما به شما زنگ می زنیم برای کلاس مورد نظر تشریف بیاورید!).وکسی متعاقب آن پیگیری نمی کند که تا چه میزان این فعالیتها تأثیر گذار بوده است. به نظر می آید درست اجرا نشدن این طرحها و درست جا نیفتادن این طرحها در برنامه های مدرسه،بزرگترین پیامد منفی را به دنبال دارد وآن بُو زده کردن طرح ها و گرفتن فرصتهای مجدد ارائه آنهاست.فرزندان ما نیازمند طرح های نظام مندی هستند که بنیادها ی تربیت دینی را در آنها مستحکم کند و آموزش وپرورش باید این رسالت سنگین را با هوشیاری به انجام برساندو ضمن حفظ استقلال واعتبار خود از همۀ ظرفیتهای موجود بهره بگیرد.اگر مرجعیت و کفایت خود را در این باره از طرف ذی نفعانش زیر سؤال ببرد یقیناًدچار خُسران  غیر قابل جبران شده است.

اما طرح "مدارس امین" ،از آنجایی که قرار است در آینده درتعداد مدارسی اجرا شود که قابلیت های متناسب این طرح را دارا باشند(دبیر ستاد همکاریهای حوزه علمیه وآموزش وپرورش ،وجود مدارس دولتی وابسته به حوزه علمیه را تکذیب کرده است).هنوز زود است که درمطرح کردن  پیامد ها و نتایج آن ،عجله کنیم،وهمه بحثهای ما در این باره، بحث ها یی در حیطۀ نظری خواهد بود .

حوزه های علمیه می توانند برای پیگیری طرحی که به تشویق محصلان دولتی برای حضور در حوزه ها می انجامد به تجارب دبیرستانهای علوم ومعارف توجه نمایند. این نوع مدارس بر مدارگزینش محصلان می گردند. از طرف دیگراراده وتقاضای محصلان وخانواده های آنها نیزبرای ادامه تحصیل در این نوع مدارس،اهمیت می یابد والبته بودجه و امکانات وتجهیزات وفضای آموزشی، نیز مطرح است . این در حالی است که هنوز بحث سرانه مدارس دولتی،امری جدی محسوب می شود. اینکه در شهر تهران مدارسی را به عنوان این طرح ،از فعالیت معمول خود خارج کنیم یک آسیب دیگری نیز متوجه آموزش وپرورش و مردم می کند .تا بحال با طرح های متنوعی که اجرا شده ،تعداد قابل توجهی از مدارس دولتی خوب و خوشنام،این امکان را از دست داده اند که علی السویه به همه متقاضیان خدمت رسانی کنند.مثلاً طرح مدارس "هیئت امنایی" بعضی ازمدارس خوب هر منطقه را ،به خود اختصاص داد وحالا این مدارس با نوعی رفتار گزینشی ونخبه گرایی و تعیین نوعی شهریه و جذب معلمان کارآمدتر وپرداخت مبلغ افزوده تر در کنار حقوق رسمی معلمان ،از سفره مدارس دولتی برخاسته اند. به این ترتیب دایره مدارس دولتی که طبق قانون بدون هیچ شرط وشروطی باید از محصلان محدوده جغرافیایی خود ثبت نام کنند ،روز به روز تنگتر می شود.در بعضی مناطق تعدادشان از انگشتان یک دست فراتر نمی رود.گویی مسئولین این نهاد بزرگ،کم کردن این نوع مدارس را بیشتر خوش می دارند.تن مجروح مدارس دولتی دیگر توان جدا کردن چند مدرسه خوب دیگر را ندارد. طرح مدارس امین می تواند طرح خوبی باشد به شرط آنکه نقطه شروع آنها تأسیسی باشد نه اینکه مدارس حاضر وآماده را از محصلان جدید (ضمن گزینش وآزمون) پر کنند ومحصلانی را که به هر دلیل نمی خواهند در چنین طرحی ادامه تحصیل دهند برانند.این طرح ،باری از دوش آموزش وپرورش در رابطه با تحول کیفی وارتقاء وضعیت فعالیت های تربیتی مدارس دولتی بر نمی دارد زیرا نوعی مدارس خاص را بر دوش آموزش وپرورش تحمیل می کند که یا باید راه استقلال مشی را طی کنند وبه مرور به نوعی دریافت شهریه از محصلان خاص خود رو بیاورند ویا در نوعی تداخل مشی به فرسایش بگرایند.حضور روحانیون زمانی می تواند موثر باشد که آموزش وپرورش در ساختار مدارس دولتی تغییرات بنیادی را به انجام برساند وتعریف راهبردی وعملیاتی از تربیت دینی ارائه نماید، تعریف جدیدی بنماید از مدرسه وفعالیت های پرورشی وتربیتی با توجه به نقشۀ راهی که در آن جایگاه تنوع نظرات ونقش نهادهای مدنی و مردم سالارانه مشخص باشد.فرسوده کردن روحانیون در طرح هایی که یا فرجام آنها مشخص نیست ویا فرصت حضور دوباره آنها را کم رنگ می کند به نفع نظام تعلیم وتربیت کشور نیست.از طرف دیگر: معلمان و دانش آموزان  وخانواده ها توقع دارند این نهاد پُر سابقه که علی رغم تمام مشکلات و گرفتاریها روی پا ایستاده،با حفظ استقلال خود نشان بدهد که کفایت تربیت فرزندان این مرز وبوم رادارد، با تمام تفاوتهای سلیقه ای واعتقادی که دارند وبا تعامُل سازنده با همۀ نهادهای متولی تعلیم وتربیت که در سند تحول به عنوان ارکان تربیت شمرده شده اند می تواند چرخش بزرگ وبنیادی را انجام دهد.قدر زحمات مدیران ومربیان ومعلمان وخصوصاً انجمن های اولیاء را می داند وقادر است رسالت خود را با کفایت به انجام برساند.

 

توضیحات:

(1)مدیر حوزه های علمیه بوشهر(حجة الاسلام خدری):حضور روحانیون در آموزش وپرورش یک امر ضروری است ،امری که از زمان طاغوت بوده و حال آنکه نظام مقدس جمهوری اسلامی روی کار است این حضور باید رنگ بیشتری به خود گیرد.]به نقل از خبرگزاری فرهنگ[

(2)سند تحول بنیادین آموزش وپرورش،صفحه 21(راهکار 4-2)

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد