رسول بداقی چیست؟


روز سه شنبه 22 بهمن ساعت 16، با همراهی تنی چند از عضو های کانون صنفی معلمان ایران،برای دیدار با خانواده ی رسول بداقی - معلم در بند - به خانه ایشان رفتیم. برای این دیدار از پیش نوشته ای تهیه شده بود تا در خانه ی او و در برابر همسر و سه فرزندش خوانده شود. با امید به آزادی ایشان و همه ی دوستان دربند،این نوشته را با هم می خوانیم.

رسول بداقی چیست؟

رسول بداقی،یک نشان است. چه و چه چیزی را؟ این که در جامعه کنونی ایران،اگر بخواهی به دور از هر ملاحظه ای،بر سخن خویش پای فشاری،بی گمان،یکی از پیه هایی که باید بر تن بمالی،زندان است. بداقی،یادآور است. چه چیزی را؟ در جامعه کنونی ایران،هنوز هم،حق خواهی بی کم و کاست،جرم است و گام نهادن در این راه،سخت بلاخیز است و "بد" پیامد. بداقی،یک هشدار است. از این که پاک به دامان قدرت نیفتی و دل به شعارهای دل فریب نبندی،و اگر نمی توانی،تا انتها بر سر سخن و راه و اندیشه ی خویش بمانی،دست کم غرق در دریای قدرت نشوی. بداقی،البته نه به تنهایی که به همراه خانواده ی کوچک و مظلوم خویش،یک خبر است. خبر از آنچه که باید از درد و رنج و سختی ها بکشی،تا نشان و پیام و هشدار راستین ایران کنونی باشی و بگردی.

اما آن هنگام که پس از سال ها یارِ خویش را در"ابن سینا" و در کنار خویش یافتیم،دیدیم که بالِ همه نشانه ها و یادآوری ها و هشدار ها و دلتنگی هامان را به تختِ سیاهی ها و زشتی ها بسته اند! گویا می دانند که این پیام آور- رسول- پرنده ا ی نیست که بتوان بی زنجیر بر زمین نگهش داشت. پرنده ای که تن پوش آبی بر تنش پوشانده بودند و بی گمان،آسمان برای تن پوشش بسیار تنگ است. او به ما امید می داد و در راه رفته به استواریمان می خواند و در همگامی با بامداد بزرگ می گفت:

نه!

هرگز شب را باور نکردم

چرا که

        در فراسوهای دهلیزش

به امیدِ دریچه یی

                    دلبسته بودم.

در فرایندی وارونه،سیاه دلانِ در بند کننده اش را  می خواند که:

شکوهی در جان ام تنوره می کشد

گویی از پاک ترین هوای کوهستانی

لبالب

    قدحی در کشیده ام.

در فرصت میان ستاره ها

شیلنگ انداز   

رقصی می کنم –

"دیوانه"

به تماشای من بیا!

و ما با خود می اندیشیم که او چقدر شکوهمند و بزرگ است.               

 بداقی،بی گمان در این بزرگی و شکوه،میان فرهنگیان،تنها نیست. باقری،داوری،مومنی و ... هم هستند که بایستی هر کدام را جدا اندیشید و آموخت.

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد