راست و دروغ اعتیاد در مدرسه ها

مهدی بهلولی

روزنامه بهار / ص ۱/ ۲۳ مهر ۹۲

تارنمای فرهنگیان نیوز

"آقا می دانید حمید را اخراج کردند؟" گفتم نه،کدام حمید را ؟ گفت حمید س را. گفتم نمی شناسم اما چرا؟ گفت : " گویا دیروز در دستشویی مدرسه داشته چیزی می کشیده که سرایدار او را گرفته. چند وقتی بوده که دنبالش بوده اند و بالاخره دیروز او را گرفته اند."  من حمید را نمی شناختم اما بهروز فکر می کرد که سال گذشته دانش آموز من بوده است و آمد خبر اخراجش را به من گفت. زنگ آخر که می خواستم از مدرسه بیرون بروم یکی از معاون ها را دیدم. گفتم چنین خبری شنیده ام و راست و دروغش را پرسیدم. دستم را گرفت و کمی به کنارم کشید و گفت : " به راست و دروغش کاری نداشته باش. اینها چیزهایی نیست که درست باشد درباره اش صحبت کرد. اگر چنین چیزهایی در منطقه پخش شود آبرو و اعتبار مدرسه زیر سوال می رود و برای همه مان خوب نیست." جوری که  گفت دریافتم که "رازی مگوست" و نباید در این باره پیگیری بیشتری کنم و مثلا بروم از مدیر،چند و چون مساله را بپرسم. اما تا چند روز بعد،جسته- گریخته،از زبان دیگر دانش آموزان،چند بار جریان را شنیدم.

 باری،داستان اعتیاد برخی از دانش آموزان،که گهگاه دیده و شنیده می شود،همانند داستان اعتیاد فرزند یک خانواده است. نخستین برخورد بسیاری از پدر- مادرانی که فرزندشان معتاد می شود،پنهان کاری و انکار است. در مدرسه هم کمتر مدیری دوست دارد که خبر اعتیاد دانش آموز مدرسه اش به گوش همگان برسد؛هم برای خودش و پیشینه ی کاری و مدیریتی اش بد است و هم آبروی مدرسه اش را می برد. پس بهترین کار این است که تا پی به اعتیاد شاگردی می برد او را بی سرو صدا از مدرسه اخراج کند و از شر مساله رها گردد؛همان پاک کردن صورت مساله و شتر دیدی ندیدی! این است که فرادستان آموزشی کشور- همانند مهرزاد حمیدی،معاون تربیت بدنی و سلامت آموزش و پروش در گفت و گو با خبرگزاری مهر،و آنگونه که در تاریخ 22 مهر و در گزارش روزنامه بهار آمده بود- هم به آسانی ادعا می کنند دانش آموز معتاد نداریم. اما با یک کار آماری ساده و با به میان کشیدن بحث های دانش احتمال،می توان دریافت که در جامعه ی دانش آموزی ایران،که هر از گاهی چنین نمونه هایی دیده می شود،بی گمان باز هم دانش آموزانی از این دست وجود دارند. افزون بر این که نشانه های دیگر و آشکارتری هم هست که نمی بایست بر آنها چشم پوشید. برای نمونه شمار قابل توجه دانش آموزان دبیرستانی ای که قلیان و سیگار می کشند و برخی از آنها حتی پس از تعطیلی مدرسه،سری هم به قهوه خانه ها می زنند!

 اما نکته دیگری هم که به یاری فرادستان آموزشی کشور می آید تا آسان تر ادعا کنند دانش آموز معتاد نداریم قانونی – نوشته یا نانوشته – است که مدیران و معاونان و دیگر کارگزاران اجرایی مدرسه ها را از گفت و گو با رسانه ها باز می دارد. این نگارنده بارها و از زبان بسیاری از مدیران مدرسه ها شنیده ام که حق گفت و گو با رسانه ها را ندارند و نمی توانند درباره ی آنچه که در مدرسه ها می گذرد سخن بگویند. این که به راستی چنین محدودیتی قانونی وجود دارد یا نه البته یک مسآله است و آنچه که در عمل انجام می گیرد و به یک رویه بدل گشته مسآله ای دیگر. همین جا شاید بد نباشد که از کار به دستان آموزش و پرورش کشور در دولت یازدهم،درخواست شود تا درباره ی این روش و رویه روشنگری نمایند. بی گمان اگر مدیران مدرسه ها،در بازتاب نابسامانی ها و کمبودهای مدرسه و ناهنجاری های دانش آموزان،دست بازی داشته باشند بهتر می توانند از گواه و نمونه هایی سخن بگویند که گهگاه و به کلی از سوی فرادستان انکار می شوند.  

 http://baharnewspaper.com/News/92/07/23/21327.html 

http://farhangiannews.ir/view-12195.html

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد