کانت و مسأله ی تربیت اخلاقی

عزت اله مهدوی

روزنامه اعتماد،ص اندیشه/۱۸ مهر 92

 ایمانوئل کانت (1804-1724)،فیلسوف نامبردار آلمانی ،که بعد از "روسو" به صورت جدی در باره ی آموزش و پرورش در "عصر مدرن " اندیشید ،در کتاب "تعلیم وتربیت" نوشت:"ما در عصر تأدیب ،فرهنگ و تمدن بسر می بریم،ولی هنوز به عصر تربیت اخلاقی نرسیده ایم."(1)آیا بعد از گذشت بیش از 230سال از بیان این عبارت ِتفکر برانگیز ،ما به این عصر رسیده ایم؟(این "ما" مای جهانی است).برای درک اهمیت این مسأله کافی است قدری درنگ کنیم.شواهد میدانی فراوانی وجود دارد که نشان می دهد عمده ی جنایات علیه بشریت ،از اردو گاههای آدم کشی نازیها تا نسل کشی در بوسنی و تا امروز- استفاده از سلاح های مرگبار علیه شهروندان بی گناه - توسط کسانی صورت پذیرفته که بهره مند از آموزش های طولانی مدت در مقاطع تحصیلی مقدماتی وعالی بوده اند،آداب معاشرت ونحوه های مواجهه های اجتماعی را دریافت کرده اند.بنابر این جا دارد که در این زمان نیز پیرامون این مسأله قدری بیندیشیم.به نظر کانت ،"عاقبت نوع بشر،کمال رشد اخلاقی است" (2)،هرچند بعضی ازآحاد جامعه به دلایل مختلف با این حقیقت فاصله داشته باشند.نظام تعلیم وتربیت باید از تعداد این افراد در یک پروسه ی زمانمند بکاهد.کانت آرزو می کرد "همه چنان رفتار کنند که رفتارشان با غایت کلی انسانیت مطابقت کند"(3) .

به نظر او زمانی "تعلیم وتربیت کامل خواهد شد"که انسان "ازارزش زندگی خود بعنوان فرد،در مقام شهروند وبعنوان آدمیزاده کاملاً آگاه است،او سرانجام خود شده است،لزوم حسابرسی روزانۀنفسش را احساس خواهد کرد"(4).برای کانت ،معیار پیشرفت یک جامعه ،اخلاق است.اخلاقی وظیفه مدار و متکی بر "مقصد نیک".یعنی مقصدی "که ضرورتاً مورد تأیید همگان ودر عین حال جزء اهداف هرکس  باشد."(5)

جوامع بشری در سیر تاریخی خود در مسیر تمدن، از وضع طبیعی حقوقی که بر اساس بکار بردن "قدرت" شکل می گیرد تا وضع مدنی اخلاق ،نیازمند آموزش وپرورشی منسجم و کارامد است.کانت در نوشته های خود از سه مرحله ی تعلیم وتربیت سخن می راند.تربیت جسمانی(پرورش تن)،تربیت ذهن(پرورش فکر)وتربیت عملی. در تربیت عملی سه وجه مهم را  برمی شمارد:تعلیم وتربیتی که متوجه آموزش مهارتهای شغلی است.تعلیم وتربیتی که سلوک اجتماعی را مدّ نظر می گیرد(آداب و معاشرت، آداب دانی).سپس کانت ذیل تربیت اخلاقی سه مبحث مهم را مطرح می کند.مباحث مربوط به وظیفه بر طبق اصول کلی عقلانی ،مباحث مرتبط با تربیت دینی(دین در معنای اخلاقی آن)و مباحثی پیرامون تربیت جنسی.

کانت از تربیت اخلاقی چه معنایی را اراده می کرد؟ وی می نویسد:"نخستین قدم در مورد تربیت اخلاقی تشکیل منش است.منش،آمادگی برای عمل طبق قواعد کلی است."(6 )از آنجایی که انسانها در تکوین طبیعی خود واجد ویژگی خاصی در ادراک  شده اند،لذا می توان در نظام تعلیم وتربیت ،این آمادگی را در آنها تقویت کرد وعمل بر طبق قواعد کلی را در آنها به اصطلاح امروزی نهادینه نمود.رفتار افراد جامعه بر اساس درک صحیح از قواعد وعمل به آنها می تواند مقدمات ایجاد یک جامعه ی اخلاق مدار را فراهم کند.درونی کردن حس وظیفه شناسی در دانش آموزان،رسالت معلمین در مرحله تربیت اخلاقی ،شمرده می شود.کانت معتقد بود سه ویژگی رفتاری را باید درساختار منشِ کودک از همان مراحل اولیه تقویت نمود:اطاعت اختیاری،صداقت وحَسن معاشرت،زیرا کودکان ،شهروندان آینده اند.منظوراز منش ،شاکله ای درشخصیت انسان است که در یک پروسه ی هدفدار وبه تعبیر کانت،"خود سازی آدمی"تکوین می یابدواساساً محصول صرفاً طبیعت پیرامونی نیست. وی از ایجاد یک نظام تشویق وتنبیه برای نظام تربیتی که محرک "نیت" افراد باشد حمایت نمی کند.ونیز تنبیه برای عبرت دیگران را هم نمی پذیرد (زیرا به نظر او این کار باعث این می شود که یک انسان به عنوان وسیله به کار رود که با "قانون زرین"اخلاقی که با انسانها به عنوان وسیله نمی شود رفتار کرد،منافات دارد.)در این نظام تربیتی بهره گیری از رقابت بین افراد نیز تقبیح می شود.در تکمیل این مطلب لازم به ذکر است که صداقت در بطن خود متضمن سه اصل دیگر است:"دروغ نگفتن،مخفی نکردن وخلف وعده نکردن.

اما منظور کانت از عمل بر طبق قواعد کلی چیست؟ کانت "استدلال می کند که هر فرد دارای یک وجدان، یک احساس وظیفه،یک آگاهی از قانون اخلاقی آمر است."وچون "مآخِذ اخلاقی تماماً از پیش در عقل موجود است" بنابر این اصول اخلاقی از یک کلیت ومطلقیت برخوردارند".اخلاقیات در ذاتِ خود نوعی آزادی درعمل را تداعی می کنند. لذا تربیت اخلاقی بدون در نظر گرفتن آزادی فرد به عنوان یک اصل اساسی امکان پذیر نیست.در جریان تعلیم وتربیت وظیفه به یک "فضیلت" تبدیل می شود،یعنی ادای وظیفه به اصطلاح علمای اخلاق تبدیل به "ملکه" می شود.بنابر این "عمل من اخلاقی است به این شرط وفقط به این شرط که بتوانم اراده کنم دستوری که از آن پیروی می کنم به قانون کلی مبدل شود"(7)یعنی که عمل من سرمشقی باشد که همگان بتوانند به آن عمل کنندو اگر فعلی را انجام دهم که این تمایل در من نباشد که دیگری آن را در حق من انجام دهد این رفتار یک رفتار مطابق با قانون کلی اخلاقی نیست. کانت برای مفاسد به طور کلی سه عامل را بر می شمارد:"شرارت،دنائت ومحدودیت فکر".تربیت اخلاقی در جهت کاهش تاثیر این سه عامل در رفتار آدمی برنامه ریزی می کند.این مباحث دامنه ای گسترده دارد که نیازمند فرصتی افزون است. اما به طور خلاصه کانت می نویسد:"در تعلیم وتربیت همه چیز منوط به این است که:همه جا اصول صحیح را برقرار و آنها را برای کودکان قابل درک و قابل قبول گردانیم. کودک باید یاد بگیرد که بیزاری از سرکشی و حماقت را جانشین دشمنی،ترس از وجدان راجانشین ترس از مردم و مجازات الهی،عزت نفس و وقار ذاتی را جانشین ظن وگمان مردم ،ارزش ذاتی اعمال را جانشین گفته ها و انگیزه ها،عقل را جانشین احساس  ، نشاط وشفقت همراه با خوشرویی را جانشین فداکاری آمیخته با ترشرویی،شرمندگی و دلتنگی کند."(8)

منابع ومآخذ:

(1)کانت،ایمانوئل،تعلیم وتربیت،ترجمه غلامحسین شکوهی،انتشارات دانشگاه تهران،1372،ص73

(2)کانت،ایمانوئل ،درس های فلسفه اخلاق،ترجمه منوچهر صانعی دره بیدی،انتشارات نقش ونگار،تهران،1388،ص340

(3)همان

(4)کانت،تعلیم وتربیت،ص55

(5)همان،صص73-72

(6)همان،ص128

(7)کورنر،اشتفان،فلسفه کانت،ترجمه عزت الله فولادوند،انتشارات خوارزمی،تهران،1367،ص282

(8)کانت،تعلیم وتربیت،ص 151

http://etemadnewspaper.ir/Released/92-07-18/226.htm#254658

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد