سنت های کار صنفی فرهنگیان

مهدی بهلولی

گذشته از این که در دولت یازدهم،در کار صنفی آموزگاران،گشایشی نسبی پدید خواهد آمد یا نه،به گمانم،بد نباشد که کمی درباره ی مفهوم کار صنفی در گستره ی آموزش و پرورش اندیشید و به گفت و گو پرداخت. البته به نظرم از رهگذر واکاوی و وارسی واژه ی "صنف" و "آموزش"،چندان نباید امیدوار بود که بتوان به نتیجه ای درخور و آگاهی بخش دست یافت. در گذشته هم گفت و گوهایی که گرد معنای این واژه ها انجام گرفت،چندان دستآوردی نداشت. اما پس از گذشت ده- پانزده سال از آغاز کارهای صنفی فرهنگیان ِ پس از انقلاب،شاید بتوان در پهنه ی کار صنفی آموزگاران،دست کم از پنج برداشت و یا پنج سنت سخن گفت. من در زیر می کوشم که به کوتاهی و با استناد به حافظه و تجربه ی شخصی خودم،به این برداشت ها بپردازم. ناگفته نماند که هر کدام از این سنت ها،به گونه ای یک طیف می باشند و می توان میان افراد وابسته به آنها،اختلاف های مهمی را هم دید.

1.در برداشت نخست از کار صنفی آموزگاران،کمبود حقوق و مزایای مادی فرهنگیان،از برجستگی ویژه ای برخوردار است. گرچه این مسآله،دل نگرانی همه ی کوشندگان فرهنگی و شاید همه ی فرهنگیان باشد،اما در این برداشت،پیگیری کاستی های مادی و حقوقی،کمابیش،شاخص اصلی و شاید تنها شاخص تعریف کننده ی کار صنفی است.

البته به مسآله ی جایگاه آموزگاران در تصمیم گیری های آموزشی هم اهمیت داده می شود اما همانگونه که گفته شد هسته ی بنیادین کار صنفی،پیگیری خواسته های مادی است. در میان صنف و سیاست هم مرزی روشن و قاطع کشیده وجود دارد و به شدت از کار سیاسی و ورود به دولت،قدرت،و هر نوع کنشی که بعد سیاسی نمایانی دارد- همانند انتخابات مجلس،شوراهای شهر،ریاست جمهوری- پرهیز می شود. به نزد برخی از افراد این گروه،ورود مفاهیم نو به گفتمان آموزشی،همانند دموکراسی،حقوق بشر و حقوق شهروندی نیز سیاسی کردن آموزش به حساب می آید و باید از آن دوری جست.

2.برداشت دوم،درست در برابر برداشت نخست،هیچگونه هویت مستقلی برای کار صنفی در گستره ی آموزش و پرورش قائل نیست و کار صنفی را متغیر وابسته ای می داند از سیاست. یعنی سیاست،متغیر آزاد و مستقل و اثرگذار است و آموزش و پرورش متغیر وابسته. پس تا مسآله ی ما در سیاست حل نشود،آموزش و پرورش هم رو به بهبودی نخواهد گذاشت. در این سنت،کار صنفی،زیر کار سیاسی تعریف می شود و همه ی تلاش ها در راستای دگرگونی های و اصلاحات سیاسی انجام می پذیرد تا از این رهگذر،بهبودی در آموزش و پرورش – چه در بحث معیشت فرهنگیان و چه در دیگر مسائل آموزشی و مدیریتی- رخ نماید. از این رو،نزدیک شدن به مراجع قدرت و ورود به مسائل سیاسی هم روا و بایسته است.

3.در برداشت و سنت سوم- دانسته یا نادانسته- پیوند سختی پدید آمده است میان کار صنفی و زندان. کلید واژه های این سنت، زندان، توبیخ،دادگاه،تبعید و ... است. راهبرد کوشش های صنفی برخی از افراد این گروه گویی با زندان تعریف می شود و یا شاید بهتر است بگوییم که راهبرد آنها،چنین نمودی یافته است : تلاش و مبارزه ی صنفی از رهگذر زندان. گرچه برخی از این کسان،راستین و به درجه های گوناگون به این روش وفادارند اما بسیاری هم با این که در عمل وفاداری کمی به این راهبرد نشان داده و می دهند ولی سخت از هواداران و مبلغان این روش اند و از آن بسیار سخن می گویند و پوششی ساخته و می سازند برای بی کنشی خود. بحث اندیشه ی آموزشی و جستارهای آموزش و پرورش نوین،چندان در این سنت جایگاهی ندارد و به نزد برخی از این طیف،ناچیز و بی ارزش هم شمرده می شود. نه این که این افراد به هیچ رو اهل اندیشه نیستند اما از زندان بیشتر سخن می گویند تا اندیشه،و زندان رفتن و درگیری با حکومت- البته بیشتر برای اصلاح - را،شاخص بهتری برای تعریف کار صنفی می دانند. بیشتر دل نگرانی آنها،فضای امنیتی آموزش و پرورش است و سخت به آن می تازند. ارزیابی کار این گروه آسان نیست. به هر رو،برخی از این به زندان افتادن ها و رفتن ها،به ناگزیر بوده است و بی گمان دلخواسته ی این افراد نبوده و نیست. اما گاهی احساس کرده ام که برخی از کنشگران،به نوعی از این برخوردهای حکومتی و امنیتی استقبال هم می کنند. همگان می دانند که در سیستم قضایی ایران،و به ویژه در برخورد با زندانیان سیاسی،بازجو(یا به گفته ی کارگزاران قضایی همان کارشناس پرونده) نقش بسیار برجسته ای دارد. من بر این باورم که برخورد برخی از کنشگران صنفی ای- که در این سال های گذشته به زندان افتاده اند- با بازجویان،سخت محل بحث است.

4.در برداشت و سنت چهارم،کار صنفی،بیشتر به سرگرمی نزدیک است تا یک کار هدفمند! گاهی برویم جلسه،گاهی نرویم. بیشتر کاری عشقی می نماید. هر هفته یک روز بعدازظهر گرد هم جمع شویم و درددلی کنیم و از دشوارهای اقتصادی بنالیم. و یا چرت و پرت بگوییم و بخندیم و به یکدیگر تیکه بیندازیم. و یا با اندیشه هایی دقیانوسی و تئوری توطئه،که همه ی کارها دست خودشان است و از کسی کاری ساخته نیست و همه را به بازی گرفته اند و ... تحلیل سیاسی – فرهنگی بکنیم! تا جایی که می توان همه ی کارها را دست حکومت بدانیم و بازی حکومت،و جایی که کم آوردیم بازی انگلیس و آمریکا. اندیشه ای،نوآوریی،جست و جویی و پژوهشی،از هیچ کدام خبری نیست. هوا هم که پس شد و امنیتی،دیگر پیدایمان نیست. تا روزی و روزگاری دیگر،که باز بنشینم از دو- سه بازداشت چند ساعته و یا یکی- دو روزه ی گذشته ی خودمان سخن ها بگوییم و هی افتخار کنیم که بله،فلان روز فلان شد و ...

هفت هشت ماه پیش،با یکی از دوستانم که با برخی کنشگران یکی از استان ها رابطه دارد سخن می گفتم و از کارهای صنفی آنها پرسیدم. گفت : دوسه ماه یک بار،گرد هم جمع می شوند،جوجه کبابی می زنند و پشت سر کانون تهران که سیاسی است و ... سخن می گویند،و البته دیگر هیچ!

5.در برداشت پنجم،آموزش نوین و جستارهای تازه ی آموزش و پرورش،جایگاه ویژه ای دارد. کنش صنفی،هدفمند،جدی،به روز و مطالبه گر است. کنشگران این طیف،بیشتر از رفتار و اندیشه های نوین آموزشی می گویند و می نویسند. پیوند با روزنامه ها و رسانه ها را جدی می گیرند. کاستی های آموزش و پرورش،و سخنان فرادستان آموزش و پرورش را پیگیری می کنند و به نقد می پردازند. برنامه های روز آموزش و پرورش را دنبال می کنند و با توجه به فضای اجتماعی- سیاسی،تندتر یا کندتر موضع می گیرند. البته سر و کارشان با مراکز امنیتی افتاده و می افتد اما در بیرون ماندن خودشان را ثمربخش تر از به زندان رفتن می دانند. من این سخنان را هم از سر گفت و گو با برخی از این افراد می گویم و هم با تحلیل رفتاری آنها. در اندیشه ی اغلب این افراد،میان آموزش و پرورش و کار صنفی از یک سو و سیاست از سوی دیگر،پیوندی دوسویه برقرار است یعنی آموزش و پرورش و سیاست در میانکنش اند و نه در یک رابطه ی یک سویه- که در آن رو،کار صنفی،سراسر بی بنیاد می گردد. در این طیف هم البته اختلاف اندیشه بسیار دیده می شود اما به نظر من،شاخص اصلی تعریف کننده ی این افراد،اهمیت به نوآوری های اندیشگی آموزشی است.

نظرات 1 + ارسال نظر
خاکساری یکشنبه 23 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 08:45 ب.ظ http://tts902.bligsky.com

از اینکه در مورد آموزش و پرورش و تشکل های صنفی نقد و بررسی می کنید تشکر می کنم
در مورد صنف وسیاست مطلبی نوشته بودید نکته ای خد متتان عرض کنم تفاوت صنف .و سیاست ازتعریف ما از این دو واژه است
برخی جامعه شناسان ازجمله محمد قاضی در کتاب جامعه شناسی سیاسی می گوید . سیاست به قدرت سیاسی وابسته است برخی جامعه شناس ها تشکل ها و اتحادیه ها و سندیکاه به جامعه مدنی وابسته هستند بین دولت و جامعه
قرار دارند آموزش بین الملل که یک نهاد مدنی است در قدرت سیاسی دخالت نمی کند

درود به جناب خاکساری گرامی. سپاس از دیدگاهتان. پاینده باشید.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد