آموزش و پرورش توسعه در زمانه ی جهانی شدن

داگلاس برن

برگردان : مهدی بهلولی

روزنامه اعتماد،ص اندیشه،30/2/92

توسعه و دشواره های جهانی،هرگز بیش از سال 2005،در نگاه همگانی نبوده است. از رشته کنسرت های "زنده ماندن" در کشورهای G8 و آفریقای جنوبی بگیرید تا پویش انتخاباتی "برای فقر،کاری تاریخی انجام دهید" در انگلستان،و گستره نوآوری های در سراسر آفریقا. از این رو،آموزشگران توسعه دیگر نمی توانند بگویند که "توسعه"و "دشواره های جهانی" نادیده گرفته شده اند. اگرچه این را هم باید گفت که بیشتر گفت و گوها،کم مایه بوده اند. به عنوان کسان درگیر در تجربه ی آموزش و پرورش توسعه،می دانیم که فهم علت های فقر و راه حل های آنها،آسان و سرراست نیست. نیز می توان استدلال نمود که بسیاری از پیام های ابلاغ شده،با "فهم های غربی" تحریف و وارونه شده اند. صدای کسانی که از نزدیک با فقر و نابرابری دست به گریبانند،به ندرت شنیده می شود. بنابراین،آموزشگران توسعه،مسئولیت دارند تا مواظب باشند که صداهای ناشنیده،شنیده شوند. ولی شمار زیادی از این دل نگرانی ها،با دیدگاه های طرح شده درباره ی آموزش و پرورش توسعه در بیش از یک دهه پیش،همانندی دارند. با این که بسیاری از آنها ممکن است مانند استدلال های دهه ی 90 باشند هم اکنون اما،شرایط اقتصادی،اجتماعی و آموزشی،فرق کرده است.

داگلاس برن

برگردان : مهدی بهلولی

روزنامه اعتماد،ص اندیشه،30/2/92

توسعه و دشواره های جهانی،هرگز بیش از سال 2005،در نگاه همگانی نبوده است. از رشته کنسرت های "زنده ماندن" در کشورهای G8 و آفریقای جنوبی بگیرید تا پویش انتخاباتی "برای فقر،کاری تاریخی انجام دهید" در انگلستان،و گستره نوآوری های در سراسر آفریقا. از این رو،آموزشگران توسعه دیگر نمی توانند بگویند که "توسعه" و "دشواره های جهانی" نادیده گرفته شده اند. اگرچه این را هم باید گفت که بیشتر گفت و گوها،کم مایه بوده اند. به عنوان کسان درگیر در تجربه ی آموزش و پرورش توسعه،می دانیم که فهم علت های فقر و راه حل های آنها،آسان و سرراست نیست. نیز می توان استدلال نمود که بسیاری از پیام های ابلاغ شده،با "فهم های غربی" تحریف و وارونه شده اند. صدای کسانی که از نزدیک با فقر و نابرابری دست به گریبانند،به ندرت شنیده می شود. بنابراین،آموزشگران توسعه،مسئولیت دارند تا مواظب باشند که صداهای ناشنیده،شنیده شوند. ولی شمار زیادی از این دل نگرانی ها،با دیدگاه های طرح شده درباره ی آموزش و پرورش توسعه در بیش از یک دهه پیش،همانندی دارند. با این که بسیاری از آنها ممکن است مانند استدلال های دهه ی 90 باشند هم اکنون اما،شرایط اقتصادی،اجتماعی و آموزشی،فرق کرده است.

جهانی شدن دارد بر زندگی مردم،اثر مستقیم روزافزونی می گذارد. درباره ی دشواره های جهانی نیز،بدست آوردن آگاهی،کار کمابیش آسانی است. اما با این که مردم از این دشواره ها آگاه ترند بر سر این که درباره ی اطلاعاتی که دریافت می کنند چگونه تصمیم می گیرند و چگونه آنها را سنجشگرانه ارزیابی می نمایند،گفت و گوست. این همان دلیلی است که آموزش و پرورش توسعه را بسیار مهم می سازد و این که چرا نیاز است آموزش و پرورش توسعه،بخشی از جریان اصلی فرصت های آموزش رسمی باشد. در شماری از کشورها،دشواره های توسعه و مسائل جهانی،در درون برنامه های رسمی آموزش و پرورش،در حال بدست آوردن جایگاه برجسته تری هستند؛گرچه هنوز راه درازی در پیش است.

این سخنان بدین معناست که دیگر،سازمان های غیر دولتی(NGO) سنتی آموزش و پرورش توسعه،نمی توانند ادعا کنند که خاستگاه سراسر دانش یا "کارشناسان" می باشند. هم اکنون،اصول پشتیبانگر آموزش و پرورش توسعه- هرچند که چه بسا به روش های گوناگون وابسته به چارچوب آموزشی،موقعیت فرهنگی و پشتیبانی سیاسی،عرضه شوند- راهنمای پرداختن به چالش های بزرگ اجتماعی و آموزشی سده ی بیست و یکم می باشند. از رهگذر آموزش و پرورش توسعه،مردم می توانند :

· وضعیت شان را در بستر گسترده تری دریابند

· میان رخدادهای بومی و جهانی پیوند بزنند

· برای تفسیر رویدادهای اثرگذار بر زندگی هایشان،دانش و مهارت هایشان را پرورش دهند

· ریشه های نابرابری،عدالت و همبستگی جهانی را دریابند

· از تجربه های دیگر جاهای جهان بیاموزند

· دلبستگی های مشترک را بشناسند و همبستگی با جامعه های گوناگون را گسترش دهند

· با نژادپرستی و بیگانه هراسی،پیکار نمایند

· افق دیدشان را گسترش دهند و رشد شخصی شان را پی گیرند

· با مشارکت در جامعه،جهان شان را دگرگون سازند.

تجربه ی شماری از کشورها،درستی این ادعاها را نشان می دهند؛برنامه هایی که با فهم نگرش های ویژه ی فرهنگی آفریقایی،به هم پیوستگی اجتماع محلی را با کار بر روی موضوع هایی همچون تجارت شرافتمندانه،دگرگونی های آب و هوا و شهر وندی جهانی،دنبال کرده اند.

پرفسور دیوید سلبای،نویسنده ی شناخته شده ی آموزش و پرورش جهانی- به خاطر کار با الگوی ایدئولوژیک چیره و به خاطر پذیرش منتقدانه ی ایده های برتر امروزه که در پیوند با آموزش و پرورش برای رقابت جهانی می باشند- از این نگارنده انتقاد کرده است : " او(برن)،آشکارا،خودش را هم پیمان با مکتب اندیشگی تکنوکراتیک لیبرال ساخته است،ضمن این که صادقانه خودش را در درون فرهنگ دولت- محور سرسپردگی نهاده که به پذیرش بسیاری از آن چیزی انجامیده که در آموزش و پرورش بریتانیایی رخ می دهد."

این دیدگاه در زمینه ی گستره تری،چالش هایی پدید می آورد که بسیاری از آموزشگران توسعه امروزه با آنها روبرویند. آیا آنها با گفتن این که برنامه کاری شان در واقع دگرگونی اجتماعی است،از حاشیه نظر می دهند و دامن درمی کشند؟ یا آنها در یک گفت و گوی ایدئولوژیک درگیرند و درپی آنند که در درون چارچوب به سامان شده از سوی جهانی شدن و رقابت های اقتصادی،ترقی یابند و پیشرفت نمایند؟ آیا آموزش و پرورش توسعه،وضع موجود را به چالش می گیرد و اگر آری،چه جانشینی را پیشنهاد می دهد؟

مک کلوم،نزدیک به یک دهه پیش گفت که سنت "آموزش و پرورش توسعه،از جنبشی برخاسته که تنها با خودش سخن می گوید،او خودش را در درون گفتمان آموزشی سنجشگرانه ی گسترده تری ننشانده است." گرچه از آن هنگام تاکنون پاره ای پیشرفت ها انجام گرفته اما این سنت هنوز هم در بسیاری از کشورهای صنعتی،سخت فراگیر است؛کشورهایی صنعتی که آموزش و پرورش توسعه،به گستره ای از NGO ها و جنبش های اجتماعی سپرده شده است.

این است که اغلب،آموزشگران توسعه در گفت و گوهای گسترده تری درگیر شده اند که این امر مایه ی پیشرفت گردیده است. از رهگذر گستره ای از سیاست ها و برنامه های آموزشی ملی و جهانی،اصطلاح "جهانی" دارد به بخشی از زبان روزمره ی آموزشگران درمی آید. فرصت مهمی برای آموزشگران توسعه،گشایش گفت و گوها پیرامون نیاز برای "جامعه های یادگیری و برای شهروندان آگاه کنشگر" و همبستگی اجتماعی بوده است.

به هر رو،همانگونه که در کتاب راهبرد آموزش و پرورش جهانی – چاپ شده در نوامبر 2004 از سوی بخش انگلیسی وزارت آموزش و پرورش- نشان داده شده،تنش های میان نیازهای اقتصادی و اجتماعی بسیار آشکار است. این کتاب به ارتقاء مفهوم "شهروندان جهانی"،و به "تزریق آهسته – آهسته ی بعد قوی جهانی به درون تجربه ی یادگیری همه کودکان و جوانان" می پردازد. اما همچنین " تجهیز کارفرمایان و کارمندان درباب مهارت مورد نیاز برای اقتصاد جهانی" سخن به میان می آورد. سلبای،حق دارد که دو راهه ای ناخوشایند[dilemma] پیش رو بگذارد اما اگر آموزش و پرورش توسعه می بایست در گفت و گو درگیر شود پس این نیز پذیرفته می شود که نقش اش،هم پشتیبانی از امتیازها در درون الگوی چیره است و هم برانگیختن دشواره ها و میدان دادن به گفت و گوست.

انجمن آموزش و پرورش توسعه،در روند گسترش اندیشه اش به درون آموزش عالی،چارچوبی برای یادگیری پیرامون دانش و آموختن،مهارت ها و ارزش ها و نگرش های شناختی،اجتماعی و عملی پروراند. هسته ای برای این چارچوب،پیوند دو سویه ی این مفهوم هاست. کسی نمی تواند بدون پرورش اندیشه ی سنجشگرانه و تحلیلی،احترام به دیدگاه ها،و داشتن پای بندی به عدالت اجتماعی،پی به علت های فقر و نابرابری ببرد و آنها را دریابد. این نوآوری هم اکنون بر بازاندیشی رادیکال شماری از رشته ها دست کم در پنج دانشگاه در انگلستان اثرگذاشته است.

آموزش و پرورش توسعه - اگر درباره ی یادگیری است- همچنین باید گستره ای از چشم اندازها و دیدگاه ها را به میان آورد. بدین معنا که از چشم انداز و نگرش گروه های اجتماعی و فرهنگی گوناگون در سراسر جهان پشتیبانی نماید،اما به گونه ای که گفت و گوها در چارچوبی سنجشگرانه انجام پذیرند. این کار بایستی به عنوان پیوند زدن میان امر محلی و امرجهانی در درون ارزش های پایه ی برابری،عدالت اجتماعی و حقوق بشر،فهمیده شود. آموزش و پرورش توسعه،پیرامون برانگیختن پرسش های بنیادین درباره ی نقش آموزشگر است؛نقشی که بایستی برای پدیدآوردن محیط یادگیری برخوردار باشد. چنین محیطی،آموزشگران را توانا می سازد تا موضوع های مورد بحث را به روش های خودشان و با اصطلاحات خودشان،سنجشگرانه وارسی نمایند.

چارلز لیدبتر در نوشته ی تازه اش درباره ی چالش جهانی شدن می گوید برای مبارزه با بدبینی درباره ی آنچه که در جهان دارد رخ می دهد،نیاز به پدید آمدن فرهنگی نوین داریم. او پیشنهاد می دهد که برای سود همگان،نیاز است که با درگیر شدن و شکل بخشیدن به آن فرهنگ،به ویژه در آموزش و پرورش،به چالش های جهانی شدن پاسخ داده شود. او همچنین می گوید که جهانی شدن،نوآوری و انگاره پردازی را ضروری می سازد. آموزش و پرورش توسعه در زمانه ی جهانی شدن،باید به روش هایی به همان اندازه انگاره پردازانه و نوآورانه پاسخ گوید. نبایستی به درون پناهگاه های امن مبارزه با الگوهای سیاسی چیره خزید و یا پس نشست یا مبارزه را فروکاهید. دگرگونی آموزشی تنها از رهگذر کنش و واکنش امر اجتماعی و امرسیاسی بدست می آید. آموزش و پرورش توسعه نیاز دارد تا خودش را به عنوان خانه ی قدرتی ببیند برای ایده ها،آفرینندگی و اندیشیدن نوین درباره ی این که مردم چگونه در جامعه می توانند برای آفرینش جهانی که منصفانه و برابرتر است بهتر تجهیز شوند.

برای دست یافتن به این مهم،آموزشگران توسعه بایستی نقش خود را مورد ارزیابی قرار دهند که چگونه می توانند بر جامعه ها اثر بگذارند و مردم را توانمند سازند تا مهارت ها،دانش و ارزش های پایه ای را پرورش دهند که با آنها می توانند میان زندگی هایشان و زندگی مردم جاهای دیگر جهان پیوند برقرار سازند. جامعه تنها هنگامی به بهبود آموزش خواهد پرداخت که از علت های نابرابری در جهان،دریافت بهتری پدید آید،و به مردم مهارت ها و ارزش های پایه ای بخشد که آنها را توانا سازد تا صداها و گونه های درگیری خودشان را برای تضمین دگرگونی های راستین اجتماعی پدید آورند.

http://www.developmenteducationreview.com/issue1-perspectives1

http://etemadnewspaper.ir/Released/92-02-30/279.htm#239291

نظرات 1 + ارسال نظر
اسماعیل عبدی چهارشنبه 1 خرداد‌ماه سال 1392 ساعت 10:14 ب.ظ

دلتنگتیم.

مخلصیم استاد. سبز و پایدار باشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد