بودجه 92 و مدارس فرسوده

محمد رضا نیک نژاد،روزنامه ی آرمان،25/2/92

"متاسفانه در لایحه بودجه ۹۲، بودجه آموزشی تنها ۶ درصد افزایش پیدا کرده است در حالی که قرار شده حقوق‌ها بالای ۲۰ درصد افزایش داشته باشد که این امر به خودی خود ۲ الی ۳ هزار میلیارد تومان کسری اعتبارات را در آموزش و پرورش ایجاد می‌کند که ضروری است برای رفع این معضلات راهکار جدی اندیشیده شود" این سخنان کوچکی نژاد عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی است که در هنگام بررسی لایحه بودجه با رسانه ها در میان گذاشته شده است. پیش از این هم بارها شنیده ایم که با توجه به گستردگی و شمار بالای کارکنان آموزشی کشور- که کم و بیش یک سوم کارمندان دولت را در بر می گیرد- بیش از نود و شش درصد بودجه ی نهاد آموزشی،برای پرداخت حقوق کارمندان آن بکار می رود و با این حال فرهنگیان همواره از کمی دستمزد خویش گله مند بوده و هستند. در جای دیگری کوچکی نژاد می گوید" متاسفانه آموزش و پرورش در پرداخت دستمزدها با کمبود بودجه روبرو شده و برای پرکردن این خلاء از سرانه مدارس استفاده کرده است که این امر آسیبی جدی به بدنه نظام آموزشی کشور وارد می‌کند" سرانه دانش آموزی،پولی است که آموزش و پرورش برای تامین هزینه های جاری مدرسه مانند پرداخت فیش های آب و برق، تلفن، گاز،امکانات بهداشتی و ... پرداخت می کند. اکنون بیش از دوسال از واپسین پرداخت سرانه گذشته است و مدارس با چراغ سبز مدیران میانی و بالای آموزش و پرورش برای سرپا نگه داشتن مدرسه ها وادار به دریافت کمک های مردمی! بیشتری تن شده اند.

محمد رضا نیک نژاد،روزنامه ی آرمان،25/2/92

"متاسفانه در لایحه بودجه ۹۲، بودجه آموزشی تنها ۶ درصد افزایش پیدا کرده است در حالی که قرار شده حقوق‌ها بالای ۲۰ درصد افزایش داشته باشد که این امر به خودی خود ۲ الی ۳ هزار میلیارد تومان کسری اعتبارات را در آموزش و پرورش ایجاد می‌کند که ضروری است برای رفع این معضلات راهکار جدی اندیشیده شود" این سخنان کوچکی نژاد عضو کمیسیون آموزش و تحقیقات مجلس شورای اسلامی است که در هنگام بررسی لایحه بودجه با رسانه ها در میان گذاشته شده است. پیش از این هم بارها شنیده ایم که با توجه به گستردگی و شمار بالای کارکنان آموزشی کشور- که کم و بیش یک سوم کارمندان دولت را در بر می گیرد- بیش از نود و شش درصد بودجه ی نهاد آموزشی،برای پرداخت حقوق کارمندان آن بکار می رود و با این حال فرهنگیان همواره از کمی دستمزد خویش گله مند بوده و هستند. در جای دیگری کوچکی نژاد می گوید" متاسفانه آموزش و پرورش در پرداخت دستمزدها با کمبود بودجه روبرو شده و برای پرکردن این خلاء از سرانه مدارس استفاده کرده است که این امر آسیبی جدی به بدنه نظام آموزشی کشور وارد می‌کند" سرانه دانش آموزی،پولی است که آموزش و پرورش برای تامین هزینه های جاری مدرسه مانند پرداخت فیش های آب و برق، تلفن، گاز،امکانات بهداشتی و ... پرداخت می کند. اکنون بیش از دوسال از واپسین پرداخت سرانه گذشته است و مدارس با چراغ سبز مدیران میانی و بالای آموزش و پرورش برای سرپا نگه داشتن مدرسه ها وادار به دریافت کمک های مردمی! بیشتری تن شده اند.

ناگفته پیداست که کمبود بودجه در سامانه ی آموزشی چه پیامدهای آموزشی در پی خواهد داشت. نبود آموزش کارا،افت آموزشی،نارضایتی بیشتر فرهنگیان و تاثیر بد آن بر روند آموزش، کمبود امکانات آموزشی و آزمایشگاهی،نبود محیطی شادی زا و برانگیزاننده برای آموزش و ... نمونه هایی از آسیب های آموزشی این رویکرد است. اما اگر بپذیریم که حفظ جان و تندرستی شهروندان،نخسین اولویت هر دولتی است،به ناچار از آسیب های کمبود بودجه بر فرآیند آموزش در می گذریم و به پیامدهای خطرناک آن بر سلامت دانش آموزان می پردازیم.

مرتضی رئیسی، معاون عمرانی وزیر آموزش و پرورش در گفت و گو با یکی از رسانه ها می گوید" بودجه عمرانی وزارت آموزش و پرورش در بودجه ۹۲ با کاهش ۱۶ درصدی همراه است و بر این اساس بودجه مقاوم سازی مدارس نیز نسبت به سال گذشته کاهش ۲۲ درصدی دارد .... 4 میلیون مترمربع فضای آموزشی تخریبی در کشور وجود دارد و باید این واقعیت را بپذیرفت که این مقدار از فضای آموزشی کشور نه ‌تنها در برابر زلزله‌های شدید مقاوم نیستند بلکه در برابر زلزله‌های متوسط نیز بسیار ناایمن بوده و باید مقاوم‌سازی شود. 12 میلیون و 300 هزار دانش‌آموز در مدارس کشور مشغول به تحصیل هستند و بسیاری از این دانش‌آموزان زیر سقف‌های لرزان درس می‌خوانند"

بنا به گفته ی دست اندرکاران آموزشی و کارشناسان 60 تا 65 درصد فضاهای آموزشی نا ایمن و از این میان بیش از 30 درصد از آنها تخریبی اند. بخش فراوانی از این مدرسه ها در کلان شهرهای پر جمعیت مانند تهران،اصفهان، شیراز و ... و در بافت های فرسوده ی آنها قرار دارند. با توجه به فراوانی جمعیت در این شهرها به ویژه در مناطق مرکزی و فرسوده و شمار بالای دانش آموزان در این مناطق،خطرِ آسیب های جانی در حادثه های طبیعی چندین برابر می شود. با یک حساب سر انگشتی و با توجه به آمارها،کم و بیش 4 تا 7 میلیون دانش آموز و آموزگاران شان دست کم نیمی از روزشان را در این محیط های خطرخیز می گذرانند. آموزشِ چگونگی واکنش در هنگام زلزله و رویدادهای طبیعی دیگر،اگرچه سامانمند و جدی دنبال نمی شوند،اما برای ساختمان های فرسوده نیز چندان کارآمد نیستند. زیرا بیشرِ این ساختمان ها عمری بیش از پنجاه سال دارند و با کمترین لرزش یک جا فرو می ریزند. از این رو مانورهای زلزله که هر سال یک بار و آن هم آمیخته با شوخی و بازیگوش های بچگانه برگزار می شود نمی توان از بروز رخدادهایی تلخ به گونه ای کارا جلو گیری نماید. خیرین مدرسه ساز نیز که در چند سال گذشته سهم بسزایی در نوسازی مدرسه های فرسوده داشته اند،با توجه به گستردگی کار و شمار فراوان این مدرسه ها، توانایی مالی در خور برای بازسازی همه آنها را ندارند. از این رو باز هم توپ در زمین دولت،مجلس و نهادهای فرادست حکومتی است تا یک بار برای همیشه سامانه آموزشی و البته کشور را از گرفتاری ها و پیامدهای تلخ مدارس فرسوده برهانند. اما کاهش بودجه سال 92 آموزش و پرورش- که سر راست بر بودجه عمرانی آن نهاد تاثیر گذاشته است- تا چه اندازه می تواند در راه گشایش گره کور فضاهای آموزشی فرسوده سنگ اندازی کند! برآورد این سنگ اندازی چیزی نیست که نیاز به گذشت زمان ،کسب تجربه و بررسی دوباره داشته باشد.

http://www.armandaily.ir/?NPN_Id=310&pageno=7

نظرات 1 + ارسال نظر
نانموده های مدرسه جمعه 27 اردیبهشت‌ماه سال 1392 ساعت 08:44 ق.ظ

سلام
از آنجا که یادداشت بر پایه آمار و ارقام بنا شده بود بسیار جالب بود . این یادداشت می توانست خود به تنهایی به چند یادداشت تبدیل شود.
ایمیل خود را برایم بفرستید. ندارم.
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد