وضعیت معیشتی معلمان و افلاطون

عزت اله مهدوی،روزنامه اعتماد،21/1/92

پروفسور "ریتر"در ضمن تحقیقات خود با متنی مواجه می شود که شواهد و قراین، آن را منسوب به افلاطون معرفیمی کند. این رساله که بعد از چند قرن یافت گردیده و در مجامع علمی و فلسفی در باره ی آن بحث ها در گرفته روح جدیدی به محافل نسخه شناسی دمیده است. البته می شنیدیم که نسخه شناس بزرگ دیگری به نام "اوبروگ پراشتر" در اصالت متن فوق الذکر تشکیکاتی دارد. ریتر با تذکار مواردی از قبیل مکالمه ای بودن متن و در بر داشتن اصول پذیرفته شده افلاطونی از جمله یکی دانستن فضیلت و معرفت و نیز وجه اشتراک در اشخاص ماجرا با چند رساله دیگر ، معتقد است که دلایل انکار اصالت این رساله ضعیف است .

عزت اله مهدوی،روزنامه اعتماد،21/1/92

پروفسور "ریتر"در ضمن تحقیقات خود با متنی مواجه می شود که شواهد و قراین، آن را منسوب به افلاطون معرفی می کند. این رساله که بعد از چند قرن یافت گردیده و در مجامع علمی و فلسفی در باره ی آن بحث ها در گرفته روح جدیدی به محافل نسخه شناسی دمیده است. البته می شنیدیم که نسخه شناس بزرگ دیگری به نام "اوبروگ پراشتر" در اصالت متن فوق الذکر تشکیکاتی دارد. ریتر با تذکار مواردی از قبیل مکالمه ای بودن متن و در بر داشتن اصول پذیرفته شده افلاطونی از جمله یکی دانستن فضیلت و معرفت و نیز وجه اشتراک در اشخاص ماجرا با چند رساله دیگر ، معتقد است که دلایل انکار اصالت این رساله ضعیف است . به هر تقدیر به توصیف این نسخه می پردازیم و اصالت سنجی آن را به عهده بزرگان می گذاریم. مکالمه این چنین آغاز می گردد:- کلینیاس: دوست گرامی ، مطابق قراری که نهاده بودیم باز من و تو و مگیلوس عزیز در اینجا حاضر شده ایم تا به بررسی معیشت مربیان و ارتباط آن با "شهر" بپردازیم. - شهری : صحیح است. – کلینیاس : در شهری که ما می خواهیم بنا شده باشد،یکی از مهمترین اشخاص شهر و آگاهترین آنها را بر می گزینیم تا به اجرای مهمترین قوانین که همانا قوانین مرتبط با تعلیم وتربیت است را به اجرا در آورد.- شهری: چنین است . – کلینیاس:( دست به دعا برداشت) و ای خدایان دعای مرا مستجاب کنید که در درون خویش زیبا باشم و همه امور بیرونی من با امور درونی ام سازگار باشد. چنان کنید که فقط شخص فرزانه را توانگر بشمارم.- شهری : نیکو خواسته ای است. – کلینیاس : تو شنیده ای که استاد ما – سقراط- گفته بود:"همه ی طلایی که زیر زمین یا روی زمین است در مبادله با فضیلت کافی نیست."- شهری : شنیده ام . – کلنیاس : ومربیان برای ایجاد و تقویت فضایل در فرزندانمان در موقعیت مناسب تری از دیگران قرار دارند.-شهری : نکته صحیحی را ابراز داشتی.- کلینیاس : اما چه موقع این وظیفه ی مهم دستخوش اعوجاج می شود؟- شهری : تو بگو. – کلینیاس : وقتی که شرایط ِمناسب فراهم نشود. – شهری: توصیح بده . – کلینیاس : مربی باید با شاگردان خود" زندگی" کند. تمام علایم حیاتی آنها را در اوقات مصاحبت، نه تنها حس کند بلکه با دقت تعقیب نماید.در فرایند آموزش ،نقاط ضعف را ببیند و بر طرف و نقاط قوت را تقویت کند. مهمترین ارکان یک اجتماع، افراد آن هستند و بقای آنها در گرو حفظ فضایل است. – مگیلوس( با بی صبری ) کلینیاس عزیز باز به مطالبی پرداختی که از بدیهیات اند. قرار بود به ریشه یابی مساله ای بپردازی که مرتبط با انتظارات مربیان خردمند بود. تو دوباره به چیز هایی پرداختی که خودت آن را مساله پنداشتی و سپس به حل آن مبادرت می کنی.-کلینیاس : با صبرت به من کمک خواهی کرد. – شهری : آیا واقعاً چنین است؟ - کلینیاس : آیا بهبود اخلاقی و احراز صلاحیتهای شغلی در گرو تعلیم و تربیت است؟ - شهری : آری.- کلینیاس: هرچه به وضعیت مکان های آموزشی از نظر ساختمان و امکانات و تجهیزات بپردازیم و تلاش کنیم مربیان تواناترین افراد اجتماع باشند، تعلیمات ما از کیفیت بالا تری بر خوردار می شود؟- شهری: چنین است. – کلینیاس: ما الزاماً باید به افزایش صلاحیت های حرفه ای مربیان در ضمن خدمتشان بپردازیم. – شهری: حتماً چنین است. – کلینیاس: اما مربیان نیز در شهر توصیف شده باید با تمام وجود خدمت کنند. باید بدانند که جهل، بزرگ ترین دشمن شهرشان است . باید با نشاط خاطر در محل کار خود حاضر شوند. با روی خوش با شاگردان خود روبرو شوند...- مگیلوس : کلینیاس عزیز تو در سیر بحث خود موضوع می آفرینی و در نهایت ،آنجا که صلاح می دانی دامن مباحث را می گسترانی. پس به تو اجازه نخواهم داد که چنین کنی . – کلینیاس : خوب ؟ – مگیلوس: شهری را در نظر بگیر که خیلی پر جمعیت تر از شهر آرمانی توست . یعنی از 5040 نفر مورد نظر تو گذ شته است . شاگردان مدرسه اش به عوالمی دست یافته اند و طرقی را کوبیده اند که به مخیله هیچ مربی در نمی گنجد. – کلینیاس: - چه شهر عجیبی؟ - مگیلوس: در این شهر تقسیم کار به شدت صورت پذیرفته و هر شهروندی می کوشد تا در ارتزاق خود و عیالاتش وقفه ای نیفتد. بساط مدارس متعدد، گسترده شده و به دلیل مشکلاتی که گریبان اجتماع را گرفته وضعیت معیشتی مربیان نیز به خنسی بر خورده است . – کلینیاس : چه شهر عجیبی را توصیف کردی. – مگیلوس: مشکلات زیادی سر راه تعلیم وتربیت قرار گرفته به طوری که تحمل آنها از هرکول هم ساخته نیست . مثلا تعداد مربیان کم است لذا مقام دبیر- وزیر شهر مجبور است از اوقات فراغت مربیان برای پر کردن کلاسهای بدون مربی ،استفاده کند وچون پرداخت حق الزحمه آنها و پیش بینی مقدار آن ازدست آپولونیوس هم ساخته نیست ، تاخیر های چند ماهه در پرداخت این اضافه کاریها پیش می آید. – کلینیاس :چه مربیان نجیبی! - مگیلوس : در این شهر عجیب ، امتحاناتی هماهنگ بر گزار می شود و مطابق سنت چندین ساله، حق الزحمه ای به مربیان اختصاص می یابد ،گاهی پرداخت آن به یک نیمسال شمسی به تاخیر می افتد . در این شهر حسابدارانی وجود دارند که ماموریتشان این است که میزان دخل و خرج شهروندان را محاسبه کنند آنها دائما از چیزی به نام خط فقر گفتگو می کنند، از چیزی به نام تورم و گرانی .می گویند: قرار بوده گرانی ها و تورم چیزی حداکثر در هر سال به اندازه ده تا پانزده درصد باشد و به همین لحاظ حقوق مربیان نیز افزایش یابد. محاسبه گران دبیر – وزیر به وعده خود عمل می کنند ولی بازار همیشه بی وفایی کرده وسالهاست که حقوق این مربیان کفاف معیشتشان را نمی کند... – شهری : چنین چیزی محال است .تو همیشه با فرضیات شگفت خود وقت ما را می گیری.- کلینیاس : می خواهم بدانم آیا مقام دبیر – وزیر محترم این شهر با چه دیالکتیکی امور را می گذراند؟ ما که بنای یک شهر آرمانی را در رساله نوامیس خود طراحی کرده ایم ، دیگر حرفمان نمی آید. – مگیلوس : البته ایشان این مساله را می خواهند برای همیشه حل کنند اما بعد از حل دانشگاه مربیان و نیز بعد از حل هوشمند سازی مدارس.- شهری : از چه چیز های عجیبی سخن می گویی.

پروفسور ریتر در یادداشت پایانی خود نوشته است : من در انتساب این مکالمه به افلاطون شکی ندارم . البته آنچه مرا به این قوت قلب می رساند آن است که این رساله نیز مانند دیگر رسالات افلاطون بی نتیجه پایان می یابد.

http://etemadnewspaper.ir/Released/92-01-21/279.htm#234620

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد